آشنایی با کشورهای جهان: آلمان
نویسنده:
محمود رضا برازش
امتیاز دهید
آلمان (به آلمانی: Deutschland) با نام رسمی جمهوری فدرال آلمان (به آلمانی: BRD:Bundesrepublik Deutschland)، کشوری در قاره اروپا با پایتخت برلین است. آلمان از شمال با دریای شمال، دانمارک و دریای بالتیک، از شرق با لهستان و جمهوری چک، از جنوب با اتریش و سوئیس و از غرب با فرانسه، لوکزامبورگ، بلژیک و هلند مرز دارد. مساحت آن ۳۵۷۱۲۱٫۴۱ کیلومتر مربع است و با ۸۲ میلیون نفر، پرجمعیتترین کشور اروپا است.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آشنایی با کشورهای جهان: آلمان
کشور آلمان با دو داستان خودرو سازی
جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) در ۷ اکتبر ۱۹۴۹ در برلین شرقی اعلام موجودیت کرد. این اتفاق پنج هفته پس از اعلام موجودیت جمهوری فدرال آلمان در آلمان غربی بود.
هر دو بخش از آلمان به دلیل خروج از جنگ جهانی بسیار آسیب دیده بودند ، نیاز به حمل و نقل و جا به جایی هم یکی از دغدغه های مهم آن ها بود. آلمان غربی وضعیت بهتری داشت و علاوه بر واردات اتومبیل از کشورهای همسایه و آمریکا میتوانست با دانش و فناوری خود خودروهای جدیدی تولید کند .مرسدس بنز ، بی ام دبلیو و پورشه به روال خودروسازی خود ادامه دادند. اما در بخش دموکراتیک آلمان داستان کاملا متفاوت بود.
این کشور در تحریم کامل از سوی قدرت های بزرگ جهانی قرار داشت و فقط از کشورهای شوروی و چکسلواکی امکان واردات خودرو داشت. با این وجود مسئولان کشوری به دنبال رسیدن به دانش خودرویی و تولید وسیله ی نقلیه ای جدید ، اقتصادی و ارزان برای مردم بود .
مردم آلمان از گذشته ملتی صنعتگر و ماهر بودند. خودروسازی آلمان زبانزد جهان بود و این امر باعث شد که نیاز به ساخت خودرو در آلمان شرقی بیشتر حس شود، اما در کنار خودروسازان آن زمان بدترین عملکرد را از خود نشان داد.
پس از تمام شدن قطعات باقی مانده از قبل از جنگ جهانی در آلمان شرقی ، مسئولان تصمیم گرفتند که خودرویی با قیمت ارزان ، اقتصادی و کوچک تولید کنند. شرکت Sachsenring Automobilwerke که قبل از جنگ آئودی می ساخت ،مامور طراحی و تولید این خودرو شد .تربانت ۶۰۱ خودرویی بود که به سرعت آماده برای تولید شد .خودرویی کوچک و خانوادگی با شاسی آهنی و بدنه ای که برای کم شدن هزینه ی تولید از نوعی رزین پلاستیکی ساخته میشد .موتور این خودرو از نوع ۲ سیلندر دو زمانه بود که با حجم ۵۰۰ سی سی می توانست بین ۱۸ تا ۲۶ اسب بخار نیرو تولید کند و به سرعت نهایی ۱۱۰ کیلومتر بر ساعت برسد .
ترابانت به دلیل کیفیت افتضاح آن ، لقب مقوای متحرک را گرفته بود به طوری که تا سال ها فاقد صندلیهای راحت، چراغ ترمز، نشانگرها، آینه عقب و بخاری بود. این خودرو که تا سال ۱۹۹۱ تولید شد ، بیشتر از ۵ برابر خودروهای زمان خودش آلودگی تولید می کرد .
ترابانت پس از برداشته شدن دیوار برلین تبدیل به نمادی از آلمان شرقی شد . امروزه بسیاری از مردم، هنرمندان و حتی کلوپ های خودرویی به یاد گذشته از ترابانت های بازسازی شده در آلمان استفاده می کنند .
خودروی دیگر آلمان شرقی وارتبورگ بود که وضعیت بهتری نسبت به ترابانت داشت . وارتبورگ خودرو در یکی از کارخانه های شرکت بی ام دبلیو در شهر آیزاخ تولید می شد. این شرکت پس از جدایی دو آلمان از هم ، نام خود را از BMW به EMW تغییر داد (B در نماد بی ام دبلیو به معنای BAVARIA بود که به E یعنی EISENACH “آیزاخ” تغییر کرد) و از سال ۱۹۶۱ این سدان کوچک را با موتور سه سیلندر ۱ لیتری با ۵۸ اسب بخار روانه ی بازار کرد .اولین وارتبورگ تا سال ۱۹۹۱ ادامه پیدا کرد و بعد از این سال توسط شرکت خودروسازی اپل خریداری شد .وارتبورگ با سه مدل سدان ، وانت بار و استیشن تولید می شد .
پس از برداشته شدن دیوار برلین ، سیل عظیمی از مردم آلمان شرقی برای دیدن بخش غربی با وارتبورگ ها و ترابانت هایشان به آلمان غربی سفر کردند ، به طوری که در چند عکس قدیمی خیابان های آن زمان در آلمان غربی مملو از این دو خودرو است .
حال به سراغ خودروسازی بخش غربی آلمان در آن روزها می رویم .
آلمان غربی یا جمهوری فدرال آلمان کشوری بود که پس از جنگ جهانی دوم ،درست چند هفته قبل از آلمان شرقی ، اعلام استقلال کرد و این دو کشور در سال ۱۹۹۰ دوباره به طور رسمی به هم پیوستند .
زمانی که آلمان شرقی در تحریم و فشارهای اقتصادی قرار داشت ، آلمان غربی با قدرت در صنعت خودروسازی پیشرفت می کرد. شرکت هایی مثل بنز ، بی ام دبیلو و پورشه در آن سال ها پیشرفت چشمگیری کردند. مدیریت صحیح دانش خودروسازی کشور به در کنار به کار گیری عزم مردم آلمان غربی باعث شد که ماشین های ابن کشور جهان را به تسخیر خود درآورند .
کشور زیان دیده و ویران شده از جنگ جهانی دوم توانست در مدت کوتاهی صنعت خودروسازی خود را ترمیم کرده و هر روز به فکر پیشرفت جدیدی باشد .پورشه در این سال ها مدل افسانه ای ۹۱۱ را تولید کرد و مرسدس بنز هم طیف وسیعی از خودروها را با فناوری هایی که حتی هنوز هم در خیلی از خودروهای داخلی دیده نمی شود، تولید کردند.
صنعت خودروسازی آلمان سهم تاثیر گذاری در پیشرفت و آبادانی هر چه بیشتر کشور آلمان غربی و بعدها آلمان متحد ایفا کرد به طوری که دوباره توانست این کشور را به جمع جهان اولی ها ملحق کند.
سیاست گزاری های بخش خودروسازی آلمان می تواند رونوشتی باشد برای کشورهای در حال توسعه که در پی آموختن چکونه پیشرفت کردن و چگونه خدمت کردن هستند .
آئودی ، بی ام و و مرسدس بنز در سال ۲۰۱۸ جزو ۱۰ برند ارزشمند دنیا معرفی شدند . این شرکت ها جزو سود آور ترین صنعت های جهان در سال های اخیر نیز معرفی شدند .
همچنین گروه خودروسازی فولکس واگن نیز با داشتن زیر مجموعه های بزرگی مثل : آئودی، پورشه، بنتلی، بوگاتی، لامبورگینی، فولکسواگن، سئات، اشکودا، مان، اسکانیا، ایتالدیزاین و دوکاتی ، باعث افتخار کشور آلمان است. این شرکت همچنین دارای ۹۴ کارخانه تولید خودرو در ۲۴ کشور و ۳۴۰ شرکت تابعه و زیرمجموعه میباشد.
پایگاه خبری دانستنی آنلاین
به گزارش وبگاه شبکه خبری «دویچه وله» آلمان اعلام کرده که چتر اتمی آمریکا در قبال خود را به عنوان بخشی از تعهدش به بازدارندگی اتمی ناتو میپذیرد.
این در حالی است که «رالف موزنیش» و «نوربرت والتر بوریانس» از سوسیال دموکراتهای حاضر در دولت ائتلافی «آنگلا مرکل» صدر اعظم آلمان در روزهای گذشته خارج شدن بمبهای اتمی ایالات متحده از کشور خود را خواستار شده بودند.
به گزارش دویچه وله، «اشتفان زایبرت» سخنگوی دولت آلمان روز دوشنبه در این باره گفت که برلین به مشارکت مناسب در قابلیت بازدارندگی اتمی ناتو ادامه خواهد داد.
بر اساس برآوردهای صورت گرفته، آمریکا حدود ۱۵۰ بمب اتمی در اروپا از جمله پایگاه هوایی «بوخل» در غرب آلمان و همچنین در بلژیک، هلند و ایتالیا دارد که در مواقع لازم از آنها در جنگنده های «تورنادو» استفاده میکند.
چندی قبل رسانه ها از اقدام مخفیانه آمریکا در ارتقای بمبهای اتمی خود در آلمان خبر دادند. نشریه «اشپیگل» در این زمینه به این عملیات مخفیانه در پاییز سال ۲۰۱۹ اشاره کرد که طی آن ۲۰ کلاهک اتمی بمب «بی-۶۱» آمریکا مستقر در پایگاه هوایی بوخل در آلمان به مدت ۲ روز به ایالات متحده فرستاده شدند تا نرم افزارهای جدید بر آنها نصب شود. دولت آلمان نیز همکاری لازم به آمریکا را انجام داده و به مدت ۴۸ ساعت منطقه ممنوع ایجاد کرد و ارتش خود را ۴۸ ساعت در حالت آماده باش قرار داد.
بمب انمی بی-۶۱ مهمترین و رایجترین سلاح اتمی در زرادخانه ایالات متحده بعد از جنگ سرد آمریکا است. این بمب قابلیت تنظیم قدرت انفجاری تا ۳۴۰ کیلوتن تیانتی را دارد و برای پرتاب توسط هواپیماهای پر سرعت ساخته شده است.
استولتنبرگ در جریان دیدار از برلین به خبرنگاران گفت: اشتراک هسته ای حائز اهمیت است، زیرا ترتیبی را برای همکاری و بازدارندگی هسته ای متحدان ناتو فراهم می کنند.
وی افزود: این مساله به کشوری چون آلمان موقعیت تصمیم گیری می دهد و تصور می کنم این امر برای ائتلاف اروپایی بسیار مهم است، زیرا در آن صورت ما در مساله دخیل هستیم و مسئولیت و حرفی برای گفتن داریم.
دولت بعدی آلمان باید درمورد جایگزینی جت های جنگنده تورنادو که وظیفه اشتراک هسته ای را برعهده داشته اند، تصمیم گیری کند. برخی قانونگذاران آلمانی با خرید جت های جدید مخالف هستند.
در همین حال، آمریکا پاییز ۲۰۱۹ تسلیحات هستهای مستقر در پایگاه هوایی بوخل آلمان را بهطور مخفیانه مدرنیزه کرد. نیروی هوایی آمریکا اواخر اوت ۲۰۱۹ حدود ۲۰ قبضه سلاح هسته ای ب – ۶۱ را با هواپیمای ترابری نظامی از پایگاه هوایی بوخل به آمریکا منتقل کرد تا نرم افزارهای جدیدی را روی آن نصب کند.
هواپیمای حامل این محموله به شاخه ترابری هوایی ۶۲ام در شهر تاکومای ایالت واشنگتن تعلق داشت، تنها اسکادران آمریکایی که مجاز است تسلیحات هسته ای و اجزای آن را حمل و نقل کند.
بمب های مستقر در پایگاه بوخل، بخشی از تسلیحات مربوط به توافقی در نظر گرفته می شود که به کشورهای عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که سلاح هسته ای ندارند، امکان می دهد در برنامه ریزی و آموزش برای استفاده از این نوع سلاح مشارکت داشته باشند.
پارلمان آلمان (بوندستاگ) در سال ۲۰۱۰ به برچیدین بمب های هسته ای آمریکا از آلمان رای داد.
البته شرایط الان را باید بررسی کرد . البته آلمان جز کشورهای ناتو است و حمله به آلمان مساوی حمله به ناتو است و آمریکا و انگلیس و فرانسه قدرتهای اتمی بزرگی هستند. و پایگاههای آمریکا در برخی از این کشورها مجهز به بمب اتم است.
در حالی که تأثیرات آلمان را بر روی کشورهای هممرز با آن مانند اتریش، بلژیک، جمهوری چک، دانمارک، فرانسه، لوکزامبورگ، هلند، سوئیس و لهستان میتوان دید، این کشورها نیز در سطوح مختلف، ماهیت آلمان امروزی را شکل دادهاند. ۹۱/۵ درصد جمعیت این کشور آلمانی بوده و ترکها گروه جمعیتی آلمان را تشکیل میدهند. باقی جمعیت را یونانیها، روسها، ایتالیاییها، لهستانیها، کرواتها، اسپانیاییها و مردم دیگر نقاط جهان تشکیل میدهند.
*ارزشهای مردم آلمان*
آلمانیها ارزش بسیار زیادی برای ساختار، حریم شخصی و وقتشناسی قائل هستند. این مردمان پایداری، سخت کوشی و پشتکار را نیز از ارزشهای اساسی خود میدانند و تأکید خاصی روی حرکت به موقع قطارها دارند. آلمانیها دوست دارند که وظایف و فعالیتهای خود را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنند. با توجه به این امر، مدیریت زمان در این کشور بسیار اهمیت دارد. تقویمها، برنامهها و دستور جلسه در این کشور مورد احترام ویژهای قرار دارند.
مردم آلمان بسیار کمالگرا بوده و دقت را در تمام جوانب زندگی خود به کار میگیرند. آنها هرگز خطا را حتی به صورت شوخی نمیپذیرند و به ندرت از چیزی تعریف میکنند. ممکن است در اولین نگاه نگرش آنها غیر دوستانه به نظر بیاید اما حس وابستگی اجتماعی، آگاهی اجتماعی و میل به تعلق داشتن به گروه را میتوان در این مردم مشاهده کرد.
*زبان و مذهب در آلمان *
همان طور که انتظار میرود زبان اصلی این کشور آلمانی بوده و بیش از ۹۵ درصد جمعیت جمعیت این کشور زبان مادریشان آلمانی است. در شرق کشور، برخی از مردم به زبان صربی صحبت میکنند. در نزدیکی مرز دانمارک زبان دانمارکی را نیز در صحبتها میشنوید. رمانیایی، ترکی و کردی نیز از سایر زبانهای مورد استفاده اقلیتها در آلمان است. مسیحیت مذهب غالب آلمان بوده و حدود ۷۰ درصد جمعیت خود را پیرو این مذهب میدانند. این عدد شامل ۲۴ میلیون کاتولیک میشود. مسلمانها ۳/۷ درصد جمعیت را تشکیل میدهند و حدود ۲۸/۳ درصد نیز بدون دین یا پیرو سایر ادیان هستند.
*غذاهای آلمانی*
آلمانیها عاشق غذای مقوی و سالم هستند. هر منطقه از این کشور از غذای سنتی تعریف خاص خود را دارد. در غذاهای آلمانی، گوشت طرفداران زیادی دارد و خیلی از غذاهای سنتی نیز با آن درست میشوند. برَتوارست یک نوع سوسیس بوده و حضور پررنگی در غذاهای آلمانی دارد. کلم، چغندر و شلغم نیز در طبخ خوراکها مورد استفاده قرار میگیرند. این گیاهان جزو گیاهان خوراکی بومی منطقه هستند. انواع سیب زمینی و کلمترش آلمانی نیز از ستارههای آشپزی آلمانی محسوب میشوند.
*هنر آلمانی*
فرهنگ تنها به معنی تعامل یا ظواهر مردم یک کشور نیست. فرهنگ علاوه بر این، طرز تفکر و دستاوردهای هنری و خلاقانه را نیز شامل میشود. آلمان بخش بزرگی از موسیقی کلاسیک دنیا را متحول کرد و سنتهای آهنگسازان بزرگ آلمانی و اتریشی مانند باخ، موتزارت، بتهوون، برامس، واگنر و مالر تا به امروز نیز زندهاند. با علاقه وافری که آلمانیها به دقت و مهندسی دارند، سنتهای پر قوتی که در چاپ، حکاکی چوبی و کنده کاری به یادگار گذاشتهاند، چیز دور از انتظاری نیست. نمونههایی از تمام سبکهای مهم معماری مانند رمانسک، گوتیک، کلاسیک، باروک، روکوکو و رنسانس را نیز در معماری این کشور میتوان مشاهده کرد. این سبکها در کلیساهای جامع، قلعهها و ساختمانهای عمومی قابل بازدید هستند.
*فرهنگ کار در آلمان*
تمایل به نظم و ترتیب در زندگی تجاری آلمان نیز ریشه دوانده است. سورپرایز یا شوخی با استقبال روبهرو نمیشود. همه چیز از قبل کاملاً برنامهریزی شده و تصمیمها پیشاپیش گرفته میشوند. معمولاً بعد از آن که توافقی صورت گرفت تغییرات بسیار نادر هستند. مهندسین در کشور آلمان جایگاه خاصی دارند و این امر را در موفقیت صنعت اتومبیل آنها نیز میتوان دید. کارمندان در تمام سطوح بر اساس شایستگی و سختکوشی خود قضاوت میشوند. تعامل با همکاران همیشه رک و مستقیم است و چندان از صحبتهای دیپلماتیک خبری نیست.
نکاتی جالب درباره کشور آلمانمردم آلمان برای نظم، حریم شخصی و وقت شناسی ارزش ویژهای قائل هستند، بنابراین سر زده به خانه کسی رفتن بسیار بیادبانه تلقی میشود.داشتن پس انداز، سختکوشی و احترام به تمام مردم از دیگر ویژگیهای آلمانیها محسوب میشود.مردم اغلب موقع دیدار و خداحافظی با هم دست میدهند.نشستن سر میز قبل از میزبان مؤدبانه نیست و حین صرف غذا بهتر است دستهایتان روی میز باشد.بهتر است برای رعایت ادب، تمام غذای خود را میل کرده و در انتها چاقو و چنگالتان را کنار یکدیگر قرار دهید.زمانی که به خانه یک آلمانی دعوت شدید همیشه برای میزبان کادوی کوچکی تهیه کنید. برای مهمانیهای بزرگ یک روز قبل یا بعد از مهمانی برای میزبان گل میفرستند. هیچ وقت ۱۳ شاخه گل برای کسی نفرستید زیرا آن را بد یمن میدانند.آلمانیها به احترام بزرگترها و افراد محترم مانند دکتر یا معلم خود میایستند.آلمان بعد از روسیه پر جمعیتترین کشور اروپایی محسوب میشود.موسیقی کلاسیک به طور وسیعی در احاطه آهنگسازان آلمانی زبان بود. از این میان میتوان به باخ، بتهوون، شومان، برامس، واگنر و اشتراوس اشاره کرد.بزرگترین فیلسوفهای تاریخ دنیا مانند کانت، هگل، شوپنهاور، نیچه و هایدگر آلمانی بودند.کشف انسولین، اختراع کلارینت، ساعت جیبی، ماشین حساب اتوماتیک، پارافین، موتورهای دیزلی و نمایشگرهای LCD در آلمان اتفاق افتاد.بزرگترین ایستگاه قطار اروپا در سال ۲۰۰۶ در آلمان افتتاح شد.بانک مرکزی اروپا در این کشور قرار دارد.
جهش آلمان پس از جنگ جهانی دوم چگونه شروع شد؟
زهره اکرمی از خاکستر ویرانیهای جنگ جهانی دوم، آلمان غربی متولد شد که با آنچه «معجزه اقتصادی» یا Wirtschaftswunder خوانده میشد خود را به عنوان یکی از قدرتهای اقتصادی در جهان معرفی کرد. خیز آلمان برای پیشرفت اقتصادی از سال ۱۹۴۸ آغاز شد که ترکیبی از رشد و ثبات را شامل میشد. عملکرد اقتصادی قابل توجه آلمان نتیجه مدیریت اقتصادی کارآمد بود گرچه برخی عوامل دیگر نیز به رشد اقتصادی این کشور پس از جنگ جهانی دوم کمک کرد. بهطور خاص شمار قابل توجهی نیروی کار که در طول جنگ بیکار و آواره شده بودند وارد بازار کار شدند که نرخ دستمزدی که دریافت میکردند، مازاد سرمایه بزرگی را در دست کارفرمایان خود قرار میدادند. ضمن آنکه آلمان از برنامه اقتصادی مشترک با ایالات متحده آمریکا، انگلیس و فرانسه با نام طرح مارشال (۱۹۵۲-۱۹۴۸) بهره برد و زمینه را برای ساخت دورانی پساجنگی برای خود فراهم کرد. بنابراین طرح آلمان تا سال ۱۹۵۲ حدود ۴/ ۱ میلیارد دلار دریافت کرد.۱ ملتی که پس از جنگ برای سالها دوپاره شده بودند و آینده خود را در تاریکی جستوجو میکردند به سرعت کشوری را ساختند که حسادت جهانیان را برانگیخت. اما آلمان چگونه گذشته ویران خود را به دورانی طلایی تغییر داد؟
سرگذشتی را که بر مردم آلمان گذشت اعداد به بهترین صورت روایت میکنند. با پایان رسمی جنگ، بازده صنعتی در آلمان به یکسوم کاهش یافته بود و سهام مسکن نیز با کاهشی ۲۰درصدی مواجه بود.2 بسیاری از افراد در سنین ۱۸ تا ۳۵سالگی که جمعیت واقعی برای بازسازی کشور به حساب میآمدند، کشته یا فلج شده بودند. کنترل شدید قیمت کالا و خدمات منجر به قحطی و کمبود و گسترش بازار سیاه شده بود. پول ملی به شدت تضعیف شده و مردم برای تامین کالاهای خود ناگزیر به تجاوز به اموال عمومی بودند. آلمان توسط چهار کشور اشغال و به دو قسمت تکه شده بود. اکنون اما در سال ۲۰۲۰ آلمان جایگاه خود را در میان ده اقتصاد بزرگ جهان تثبیت کرده است و فراتر از میان جهانی و منطقهای در بخشهای گوناگون اقتصادی یکهتازی میکند. در سال جاری حجم کلی صادرات و واردات حدود ۲/ ۸۷ درصد از تولید ناخالص آلمان را تشکیل میدهد.3
دوران پساجنگ
ویرانی جنگ گریبان تمام کشورهای درگیر در جنگ جهانی دوم را گرفت و ادغام اروپا چارچوبی را برای ظهور آلمان به عنوان یک سیاست مستقل با یک اقتصاد قدرتمند فراهم کرد. بنابراین غیرممکن است که تاریخ اقتصادی آلمان پس از جنگ را از آنچه بر کل قاره اروپا گذشت تفکیک کرد. اصلاحات پولی، اقتصادی و نهادی که در ژوئن ۱۹۴۸ اجرا شد توانست در طول ۱۸ ماه این کشور را تا حدودی به ثبات نزدیک کند. تولید صنعتی در سال ۱۹۴۸، ۲۴ درصد و در نیمه اول سال ۱۹۵۰ حدود ۱۲ درصد افزایش یافت و متوسط رشد سالانه ۱۵ درصد بود. مشکل اصلی آلمان غربی در این دوران کمبود سرمایه بود که اقتصاددانان کینزی سه راهحل برای آن متصور بودند. نخست سیاست انبساط پولی، دوم ایجاد مشوقهای مالیاتی برای پسانداز و سوم برنامهریزی برای سرمایهگذاری از سوی دولت. ویلیام روپک، اقتصاددانی که آمریکاییها آن را محافظهکار و اروپاییها وی را لیبرال میدانند، توصیه کرد نرخ سود را برای تشویق پسانداز افزایش دهند.
قوانین تعدیل قانون مالیات در ژوئن ۱۹۴۸ و آوریل ۱۹۴۹ برای ایجاد سرمایه معافیت مالیاتی ایجاد کردند. برای کاهش شدت برنامه مالیات بر درآمد در دوره ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۵ اصلاحاتی در مالیات بر درآمد صورت گرفته است. دولت آلمان غربی درگیر برنامهریزی برای سرمایهگذاری در بخشهایی که با تنگنای اقتصادی روبهرو بودند چون معدن، فولاد و انرژی شد. از سوی دیگر این کشور با کمبود مزمن مسکن دست و پنجه نرم میکرد که دولت سعی در رفع آن با یارانههای ساختمانی و مسکن عمومی داشت. تجارت خارجی آلمان بهرغم از دست دادن بازارهای اروپای شرقی، به طرز چشمگیری بهبود یافت. تجارت خارجی ۴/ ۸۴ درصد در سال در طول دوره دوساله ۱۹۵۰-۱۹۴۸ افزایش یافته است. در طول دهه ۵۰ این میزان ۱۶ درصد در سال به معنای واقعی افزایش یافت. بنابراین آلمان غربی خیلی سریع کسری تجاری خود را از بین برد و شروع به اجرای مازاد تجاری کرد. صادرات اولیه مواد اولیه مانند زغالسنگ بود اما در اواخر دهه ۱۹۵۰ صادرات عمدتاً به کالاهای تولیدی اختصاص یافت. همچنین در اواخر دهه ۱۹۵۰، اروپای غربی به مشتری اصلی و تامینکننده اصلی آلمان غربی تبدیل شد.
از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۱ تولید ناخالص ملی آلمان غربی هشت درصد در سال افزایش یافت که این میزان دو برابر این نرخ در انگلیس، ایالات متحده و همچنین فرانسه بود و همزمان نیز صادرات آلمان غربی سه برابر شد. در اواسط دهه ۶۰ میلادی پارلمان آرمان هیات مستقل پنجنفرهای را به نام «شورای خبرگان اقتصادی» تشکیل داد و نرخ رشد از سطح اقتصاد معجزه به سطح یک اقتصاد صنعتی مدرن کاهش یافت. بهرغم برخی رکودهای اقتصادی گاه به گاه (به عنوان مثال، در زمان بحران نفتی ۱۹۷۴-۱۹۷۳)، اقتصاد آلمان غربی روند صعودی را دنبال کرد. در واقع، هنگامی که آلمان شرقی و غربی در سال ۱۹۹۰ دوباره به هم پیوستند، اقتصاد آلمان غربی از چرخه گسترش تجارت برخوردار بود که از اوایل دهه ۱۹۸۰ به طول انجامید و تا سال ۱۹۹۲ نیز ادامه داشت. در آن زمان آلمان یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان را داشت و رهبر تجارت جهانی بود و این رکوردها را با حفظ تورم پایین حاصل برای خود به ارمغان آورد.4
از سوی دیگر اما جدای از تزریق پول و سرمایه از طرح مارشال به اقتصاد آلمان، اعلامیه رابرت شومان وزیر امور خارجه فرانسه در سال ۱۹۵۰ جانی به اقتصاد آلمان دمید. شومان نوید تعهد فرانسه به آلمانی را که به نظر میرسد نمیتواند هرگز پیشینه خود را در تاریخ پاک کند داد. این طرح با هدف جمعآوری زغالسنگ و فولاد تحت اختیار یک واحد فراملی اولین بستر را برای اتحادیه اروپا ایجاد کرد. در تلاش برای راهاندازی مجدد جنبش برای ادغام در اروپا در اواسط دهه ۵۰، شش کشور عضو شورای همکاری اقتصادی اروپا به عنوان یک جامعه اقتصادی جامعتر در نظر گرفتند. آنها پیشنهاد لغو سهمیهها و تعرفههای مربوط به تجارت درون جامعه، ایجاد تعرفه مشترک خارجی، اتحاد سیاست تجارت نسبت به سایر نقاط جهان، تدوین سیاستهای مشترک برای طیف وسیعی از بخشهای اقتصادی و سازماندهی یک بازار داخلی واحد را دادند. آلمان بهعنوان یک غول صنعتی نوظهور، از رشد بینظیر تجارت درون جامعهای که به دنبال اجرای تدریجی اتحادیه گمرکی بود، سود فراوانی برد. تنها بین سالهای ۱۹۵۸ و ۱۹۶۰ تجارت بین شش کشور عضو ۵۰ درصد رشد کرد.
دهه ۱۹۶۰ یک دهه نرخ رشد فوقالعاده بالا و پایدار در آلمان و در سراسر اروپای غربی بود. در دهه ۱۹۶۰ آلمان بیش از هر کشور دیگری از جامعه از توسعه سریع اقتصادی، تعادل سالم پرداخت و قیمتهای پایدار برخوردار بود. تنها ۲۰ سال پس از پایان جنگ، اقتصاد آلمان پیشرفت چشمگیری یافته بود، گرچه این سناریوها تنها برای آلمان غربی محقق شد و آلمان شرقی از آن بیبهره بود. دهه ۱۹۶۰ مظهر دوران طلایی در توسعه اقتصادی آلمان بود. این یک دهه افزایش نرخ رشد، اشتغال فراوان و تورم نسبتاً پایین بود. اقتصاد آلمان به نیروی محرکه در جامعه بدل شد. با این حال در اوایل دهه ۱۹۷۰ حباب اقتصادی جهانی خود را نمایان کرد و فشارهای مالی و پولی در ایالات متحده و اروپا باعث فروپاشی سیستم پس از جنگ نرخ ارز ثابت شدند. آلمان نیز به زودی با بحرانهای ناشی از اتحاد با آلمان شرقی روبهرو بود.5
در سوی دیگر دیوار اما آلمان شرقی نوع دیگری از معجزه اقتصادی را تجربه میکرد. برخلاف سایر کشورهایی که به سبک اتحاد جماهیر شوروی اداره میشدند، آلمان شرقی بخشی از یک اقتصاد پیشرفته سرمایهداری قبل از جنگ بود. با وجود آنکه جنگ جهانی دوم و تخریبهای شوروی پس از جنگ نابسامانی اقتصادی پدید آورده بود اما زیرساختهای صنعتی باقیمانده آن، مهارتهای ارثی و سطح بالای آموزش علمی و فنی این امکان را به وجود آورد که بتواند اقتصاد را توسعه داده و سطح زندگی را به سطح قابل توجهی پیش ببرد. بالاتر از بسیاری از کشورهای سوسیالیست دیگر، اگرچه سطح زندگی هنوز پایینتر از استانداردهای اروپای غربی بود؛ آلمان شرقی منبع اصلی تجهیزات پیشرفته صنعتی کشورهای کمونیستی شد. با این حال اقتصاد آلمان شرقی تحت فرماندهی یک مدیریت مرکزی بود که توسط حزب کمونیست حاکم رهبری و هدایت میشد.
عصر آلمان متحد
تصمیم گورباچف برای باز کردن دروازههای اقتصاد و سیاست در اتحاد جماهیر شوروی و در نهایت فروپاشی دیوار برلین در نوامبر ۱۹۸۹ فصل جدیدی از تاریخ را برای مردمان آلمان گشود. پس از پیوستن مجدد رسمی آلمان در ۳ اکتبر ۱۹۹۰، اقتصاد آلمان غربی به سرعت تا سال ۱۹۹۲ رشد کرد و پس از آن شروع به رکود اقتصادی پیش از آغاز رشد در اواسط دهه ۱۹۹۰ کرد. طی دهه بعد از سال ۱۹۹۲، اقتصاد آلمان با میانگین سالانه ۴/ ۱ درصد رشد را تجربه کرد که پایینترین نرخ در غرب اروپا به حساب میآمد. بسیاری از اقتصاددانان این کندی را به سیاستهای سخت کار، سختگیریهای زیاد، انگیزههای حاشیهای برای سرمایهگذاری و انگیزههای سخاوتمندانه کارگران برای بازنشستگی و بیکاری نسبت میدهند. این کندی همچنین به مساله اتحاد دو آلمان نیز مربوط میشد که نشان از وجود نواقص اقتصادی در آلمان شرقی بود. این نواقص شامل عقبماندگی فناوری، بهرهوری کم آن و وضعیت ناامیدکننده کارخانههای تولیدی بود؛ گرچه سرخوردگی در شرق آلمان به شدت با افزایش تولید و اشتغال به سرعت کاهش یافت. از سوی دیگر اما اصرار دولت فدرال مبنی بر اینکه شرکتهای آلمان شرقی بلافاصله در بازار آزاد رقابت کنند، منجر به ویرانی اقتصادی در شرق شد.
اتحاد اقتصادی میان شرق و غرب سختیهای جدی را برای کارگران آلمان شرقی ایجاد کرد. بیکاری به شدت افزایش یافت و تولید صنعتی در سالهای پس از اتحاد تا دوسوم کاهش یافت. کاهش در بخش فرآوری مواد غذایی، متالورژی، مصالح ساختمانی، ماشینآلات و وسایل نقلیه، الکترونیک و تجهیزات مرتبط و نساجی بسیار قابل لمس بود. کشاورزی آلمان شرقی نیز ویران شد و میزان اشتغال در حدود سهچهارم کاهش یافت. اگرچه اقتصاد شرقی بعداً دوباره جان تازهای گرفت، اما در آغاز قرن بیست و یکم، بیش از یکششم نیروی کار این کشور بیکار بود؛ این رقم دو برابر بیشتر از نرخ بیکاری در قسمت غربی آلمان بود. در نتیجه از دست دادن شغل زنان و مردان، مهاجرت از شرق به غرب در سراسر دهه ۱۹۹۰ و اوایل قرن ۲۱ ادامه یافت.
در نهایت اما با کمک ۶/ ۱ تریلیونیورویی دولت فدرال و شرکتهای خصوصی آلمانی، آلمان شرقی رشد اقتصادی را تجربه کرد و در سال ۱۹۹۱ بیکاری در این منطقه تقریباً به نصف کاهش یافت. دستمزدها در آلمان شرقی که حالا تنها به شرق آلمان واحد تبدیل شده بود، بسیار سریعتر از غرب کشور افزایش یافت. سرانه GPD ایالتهای شرقی پس از ایتالیا و اسپانیا در منطقه اروپا سبب شگفتی بسیاری شد. گرچه برخی این واقعه را «معجزه اقتصادی دوم» خواندند اما به نظر میرسد این توصیف کمی اغراقشده است. سرانه GDP در ایالتهای شرقی، که با سرمایهگذاریهای غرب افزایش یافت، بعد از سال ۱۹۹۷ شروع به کاهش کرد، در حالی که «معجزه اقتصادی» آلمان غربی رشدی را توصیف کرد که بیش از یک دهه ادامه داشت. گرچه امروزه مرز میانی آلمان شرقی و غربی قابل تصور نیست اما بهرهوری نیروی کار و سطح صنعتی شدن هر دو در شرق آلمان به میزان قابل توجهی پایین است و دستمزدها بهطور متوسط هنوز ۲۰ درصد پایینتر از کشورهای غربی برای همان کار هستند. در سال ۲۰۰۵ این میزان به بیش از ۱۸ درصد رسید. در سال ۲۰۱۳ بیکاری در شرق آلمان ۳/ ۱۰ درصد بود، در مقایسه با شش درصد در غرب.
آلمان مدرن
الگویی که برلین برای هدایت اقتصاد خود برگزیده است، الگویی واحد نیست و از روشهای مختلط برای مدیریت یکی از بزرگترین اقتصادهای جهانی و منطقهای بهره میگیرد. این انعطافپذیری به آلمان اجازه میدهد که اقتصاد خود را بر مبنای بازار آزاد پایهریزی کند همچنان که برای حمایت از شهروندان خود قوانین و مقرراتی را نیز تنظیم میکند. در حالی که افراد با درآمد بالا، مالیات بیشتری پرداخت میکنند، دولت خدمات بیمهای، درمانی و آموزشی وسیعی در اختیار شهروندان خود قرار میدهد. در سال ۲۰۱۷ نرخ رشد تولید ناخالص داخلی آلمان ۴/ ۲ درصد بهتر از سال گذشته بوده است. تولید ناخالص داخلی سرانه آلمان در سال ۲۰۱۷ حدود ۴۶.۷۴۹ دلار بوده است، بهتر از میانگین سال ۲۰۱۶ در حدود ۴۵.۹۲۳ دلار. این قیمت پایینتر از ۵۳۱۲۹ دلار در ایالات متحده و در مقایسه با اتحادیه اروپا با ۳۶.۵۹۳ دلار است.
قبل از بحران مالی سال ۲۰۰۸، رشد آلمان کمتر از یک درصد در سال بود، به سه دلیل: نخست آنکه در ابتدا نوسازی آلمان شرقی ۷۰ میلیارد دلار در هر سال دو هزینه داشت. تا سال ۲۰۰۸، هزینههای آن به ۱۲ میلیارد دلار کاهش یافته بود. دومین دلیل بیکاری بالا (۵/ ۹ درصد) و جمعیت سالخورده (۲۰ درصد در سن بالای ۶۵ سال). این بدان معناست که آلمان صندوق تامین اجتماعی خود را سریعتر از آنچه میتواند از طریق مالیات حقوق و دستمزد به آن بیفزاید، کاهش میدهد. سوم آنکه آلمان موفق شد کسری بودجه خود را کمتر از سه درصد تولید ناخالص داخلی، همانطور که از سوی اتحادیه اروپا موظف است، بگیرد. این امر هزینههای مالی را کاهش داد و این کشور برای حل بحران بدهی یونان از این روش حمایت میکند. در نهایت با وجود مسوولیت سنگینی که بر دوش آلمان پس از برگزیت افتاده است و همچنین بحران پناهجویان در این کشور باید دید رهبران این کشور آینده اقتصاد آلمان و اتحادیه را چگونه مدیریت میکنند.