رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

راز کشتی بادبانی

راز کشتی بادبانی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 5 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 5 رای
۲۰ داستان پلیسی - معمایی

برگرفته از داستان راز کشتی بادبانی:
کشتی بادبانی ناگهان در بندر لنگر انداخت. شب بود که وارد بندر شد. آرام و بیصدا در تاریکی شناور بر سطح آب، کنار ساحل "پیرفُن اُست اِنده" ایستاد. کارگران بندر، کنجکاو و حیران هرگز به خاطر نداشتند که یک کشتی بادبانی چینی در بندر "اُست اِنده" دیده شود. به زودی درباره ی آدمها، خرچنگها و صدفهای کشتی بادبانی شرقی در بندر شایعات زیادی سر زبانها افتاد. حتی شایع شده بود که در داخل کشتی خرچنگ و صدف پرورش می دهند. آن روز صبح که بازرس فان هلدر وارد دفترش شد، ورود همکارش تونی هیمست توجهش را جلب کرد.
- موضوع بندر را شنیده اید؟
- نه چیزی نشنیده ام. اتفاقی افتاده؟
- برای کی؟
- برای بندر
تونی هیمست خندید و گفت: «نه میتوانید به دیدن شرق آسیا بروید. یک کشتی بادبانی شرقی لنگر انداخته.»
بازرس فان هلدر حیرت زده :گفت یک کشتی بادبانی؟ از کدام بندر؟»
هیمست شانه اش را بالا انداخت و گفت: «نمیدانم. فقط میدانم که یک کشتی قدیمی است و سولین فو نام دارد.» بازرس یا لبخند آرامی گفت: «حتماً پر از چینی های کوچک است.» بعد چند لحظه درباره ی نحوه ی سفر کشتیهای بادبانی حرف زد و دوباره به کار روزانه ی پلیسی‌اش پرداخت...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1395/01/24

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی راز کشتی بادبانی

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
راز کشتی بادبانی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک