هویت نامعلوم
نویسنده:
ژرژ سیمنون
مترجم:
پریسا رضایی
امتیاز دهید
✔️ این کتاب با عنوان خاکسپاری آقای بووه تجدید چاپ شده است.
آغاز داستان:
اتومبیل آبپاش در حالیکه از لابلای فرچه غلتک مانند خود روی آسفالت آب می پاشید، از خیابان گذشت. سطح خیابان تیره شد. یک سگ زرد رنگ و درشت هیکل کنار خیابان نشسته بود و خود را لیس میزد.
پیرمرد نیم تنه ای روشن و تقریبا سفید رنگ پوشیده بود که آدم را یاد لباس های مناطق حاره می انداخت و کلاهی حصیری بر سر داشت. گویی همه چیز بر اساس تقدیر الهی پیش می رفت. گرما در اطراف برج های کلیسای نتردام موج میزد. بالای نتردام گنجشکها در دسته بزرگی کنار ناودانها کز کرده بودند. آنها از خیابان به سختی دیده می شدند. قایق های بارکش پشت سر هم از حومه پاریس می رسیدند. یدک کشی با دماغه سفید و قرمز برای گذشتن از زیر پل پُنت سن لویی، لوله دودکش خود را پایین آورد؛ انگار می خواست سلام کند...
آغاز داستان:
اتومبیل آبپاش در حالیکه از لابلای فرچه غلتک مانند خود روی آسفالت آب می پاشید، از خیابان گذشت. سطح خیابان تیره شد. یک سگ زرد رنگ و درشت هیکل کنار خیابان نشسته بود و خود را لیس میزد.
پیرمرد نیم تنه ای روشن و تقریبا سفید رنگ پوشیده بود که آدم را یاد لباس های مناطق حاره می انداخت و کلاهی حصیری بر سر داشت. گویی همه چیز بر اساس تقدیر الهی پیش می رفت. گرما در اطراف برج های کلیسای نتردام موج میزد. بالای نتردام گنجشکها در دسته بزرگی کنار ناودانها کز کرده بودند. آنها از خیابان به سختی دیده می شدند. قایق های بارکش پشت سر هم از حومه پاریس می رسیدند. یدک کشی با دماغه سفید و قرمز برای گذشتن از زیر پل پُنت سن لویی، لوله دودکش خود را پایین آورد؛ انگار می خواست سلام کند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هویت نامعلوم