مردی از نیشابور: عمر خیام
نویسنده:
محسن فرزانه
درباره:
خیام
امتیاز دهید
نهصد سال پیش بود که مردی به ظاهر آرام و خموش اما صاحب دها و نبوغ با هیبت خاص خراسانی در شهر بزرگ نیشابور زندگی می کرد. پیشانی گسترده، چهره ای کشیده و چشمانی نافذ داشت که با ریش متوسط به او قیافه ی مرد متفکر صاحب اندیشه ای میداد و از مصاحبت دو دسته گریزان بود: جاهلان و سالوسان
بنا به طبع خراسانی رک و صریح بود و بنا به همان طبع نیز شاعر بود. از زیباییهای طبیعت لذت می برد، اما آنچه او درباره ی هستی و وجود می اندیشید سوای آن بود که مردم حتی برگزیدگان آن عصر می اندیشیدند.
او ریاضی دانی بی نظیر بود در نجوم و پزشکی و شعر و ادب و بالاتر از همه در فلسفه استادی بی همتا بود.
او خیام بود، عمر خیام...
بیشتر
بنا به طبع خراسانی رک و صریح بود و بنا به همان طبع نیز شاعر بود. از زیباییهای طبیعت لذت می برد، اما آنچه او درباره ی هستی و وجود می اندیشید سوای آن بود که مردم حتی برگزیدگان آن عصر می اندیشیدند.
او ریاضی دانی بی نظیر بود در نجوم و پزشکی و شعر و ادب و بالاتر از همه در فلسفه استادی بی همتا بود.
او خیام بود، عمر خیام...
آپلود شده توسط:
hanieh
1395/01/08
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مردی از نیشابور: عمر خیام
وَز داسِ سپهرِ سرنگون سوده شدیم؛
دردا و ندامتا که تا چشم زدیم،||
نابوده به کامِ خویش، نابوده شدیم!