ژان کریستف - جلد 1
نویسنده:
رومن رولان
مترجم:
محمد مجلسی
امتیاز دهید
✔️ ژان کریستف حقیقتاً یک رمان موزیکال است. رمانى که گام ها و اصوات موسیقى را لابه لاى سطورش پنهان ساخته و هنگامى که سطر هاى آن خوانده مى شود گویى همه چیز در فضایى مه آلود فرو مى رود و تنها موسیقى به گوش مى رسد. رولان در این کتاب با زبان موسیقى سخن مى گوید و گاه که کلامش از سخن گفتن باز مى ایستد تنها مى نوازد و نت ها و اصوات موسیقى را در قالب کلمه ها و واژگان درمى آورد. موسیقى اى که گاه آدمى را به شور و هیجان وامى دارد و گاه متاثر مى سازد.
ژان کریستف موسیقیدان آلمانى است که پس از درگیرى با پلیس مجبور به ترک کشور شده و به فرانسه مهاجرت مى کند. ژان که طى دوران بلوغ فکرى اش دست خوش تحولاتى فراوان بوده و تا حدودى داراى روحى چند شخصیتى است، شخصیت اصلى و با دوامش به آرامى شکل مى گیرد و به یک ثبات معقول و منطقى مى رسد. زندگى ژان کریستف کرافت تا حد زیادى به زندگى و اندیشه هاى بتهوون، موتسارت و واگنر شبیه است اما از آنچه معلوم است ژان بیشتر به خالق خود مانند است تا به فردى دیگر. موسیقى در ژان نیاز شدیدى به دوست داشتن برمى انگیزد و کسى که خوب دوست مى دارد، دیگر کم و بیش نمى شناسد. خود را به تمامى در راه همه کسانى که دوست مى دارد ایثار مى کند. این عشق افلاطونى نصیب کسى نمى شود جز روح الیویه فرانسوى که روانش چون پناهگاهى است نرم و اطمینان بخش تا ژان سراسر هستى خود را به او بسپرد. ژان در دوستى با الیویه جهان را از منظرگاه دوست مى نگرد و هستى را با حواس دوست در آغوش مى کشد غافل از آن که طبیعت بى رحم در جدا کردن دو قلب که به یکدیگر عشق ورزیده اند هرگز عشق را در یک زمان از هر دو قلب برنمى کند بلکه چنان مى کند که یکى از آن دو زودتر از دوست داشتن باز ایستد تا همیشه آن یک که بیشتر دوست دارد فدا شود و این ژان است که هرگز نمى تواند در دوست داشتن لحظه اى به خود مجال سستى و اهمال راه دهد.
نگارش کتاب ژان کریستف بیست سال (طبق نظر نویسنده) سال به طول انجامید و بنا به زعم نویسنده شاهکار او بشمار می رود. مى توان گفت که نویسنده در طول این سالیان شخصیت هاى داستان خود را به بلوغ مى رساند.
ژان کریستف منعکس کننده اندیشه ها و گرایشات صلح طلبانه رولان است تا جایى که جایزه نوبل ادبیاتى که به خاطر نگارش این کتاب به وى اهدا شد بیشتر جایزه صلح است تا ادبیات. رولان در این کتاب وقوع جنگ بین دو کشور آلمان و فرانسه را پیش بینى مى کند و درست دو سال پس از اتمام کتاب است که جنگ جهانى اول رخ مى دهد.
بیشتر
ژان کریستف موسیقیدان آلمانى است که پس از درگیرى با پلیس مجبور به ترک کشور شده و به فرانسه مهاجرت مى کند. ژان که طى دوران بلوغ فکرى اش دست خوش تحولاتى فراوان بوده و تا حدودى داراى روحى چند شخصیتى است، شخصیت اصلى و با دوامش به آرامى شکل مى گیرد و به یک ثبات معقول و منطقى مى رسد. زندگى ژان کریستف کرافت تا حد زیادى به زندگى و اندیشه هاى بتهوون، موتسارت و واگنر شبیه است اما از آنچه معلوم است ژان بیشتر به خالق خود مانند است تا به فردى دیگر. موسیقى در ژان نیاز شدیدى به دوست داشتن برمى انگیزد و کسى که خوب دوست مى دارد، دیگر کم و بیش نمى شناسد. خود را به تمامى در راه همه کسانى که دوست مى دارد ایثار مى کند. این عشق افلاطونى نصیب کسى نمى شود جز روح الیویه فرانسوى که روانش چون پناهگاهى است نرم و اطمینان بخش تا ژان سراسر هستى خود را به او بسپرد. ژان در دوستى با الیویه جهان را از منظرگاه دوست مى نگرد و هستى را با حواس دوست در آغوش مى کشد غافل از آن که طبیعت بى رحم در جدا کردن دو قلب که به یکدیگر عشق ورزیده اند هرگز عشق را در یک زمان از هر دو قلب برنمى کند بلکه چنان مى کند که یکى از آن دو زودتر از دوست داشتن باز ایستد تا همیشه آن یک که بیشتر دوست دارد فدا شود و این ژان است که هرگز نمى تواند در دوست داشتن لحظه اى به خود مجال سستى و اهمال راه دهد.
نگارش کتاب ژان کریستف بیست سال (طبق نظر نویسنده) سال به طول انجامید و بنا به زعم نویسنده شاهکار او بشمار می رود. مى توان گفت که نویسنده در طول این سالیان شخصیت هاى داستان خود را به بلوغ مى رساند.
ژان کریستف منعکس کننده اندیشه ها و گرایشات صلح طلبانه رولان است تا جایى که جایزه نوبل ادبیاتى که به خاطر نگارش این کتاب به وى اهدا شد بیشتر جایزه صلح است تا ادبیات. رولان در این کتاب وقوع جنگ بین دو کشور آلمان و فرانسه را پیش بینى مى کند و درست دو سال پس از اتمام کتاب است که جنگ جهانى اول رخ مى دهد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ژان کریستف - جلد 1
كارتون اصلا درست نيست
لااقل اسم منبع رو بگين
يا حداقل از لينكاي خودم رو بزارين تا تعداد دانلود دستم باشه رغبت كنم دوباره كتاب اسكن كنم
دوست گرامي به نظر من بهتره منبعي رو كه كتاب رو ازش دانلود ميكنيد و به اسم خودتون اينجا ميزاريد معرفي كنين.
وگرنه ديگه كسي كتاب اسكن نميكنه كه شما بتونين به اسم خودتون اينجا بزارين.
منبع اين كتاب وبلاگ داستان با آدرس
www.farest.blogsky.com
هستش.
پس چیه؟؟؟؟ :D:D:D
ااا کجا داری میری؟؟؟؟
چقدر لوسی تو :D
بگو چند روز نیستم ... اینجوری بهتره! چون میگی میرم بعد میای!!! چوپان دروغگو نشی یه وقت؟؟ :xmas::xmas::xmas::xmas:
خشم و هیاهو رو هم یه کم پیش گذاشتم, خوندیش؟؟؟
خیلی دلم میخواد بشینم بخونم ولی وقت ندارم و محاکمه رو میخونم هنوز تموم نشده!
دیدی گفتم برمیگردی :D:D:D ;-(