آرزوهای بزرگ

✔️ پیپ هفت ساله در یک کلبه ی روستایی با خواهری سخت‌گیر و بدخلق و شوهر خواهرش، جو آهنگری پرتوان و مهربان زندگی می‌کند.
پیپ روزی برای سر زدن به قبر پدر و مادرش به گورستان می‌رود که به طور اتفاقی با یک زندانی فراری روبرو می‌شود. آن زندانی داستانی ساختگی و ترسناک درباره ی یکی از دوستانش به پیپ تعریف می‌کند تا او را وادار کند سوهانی برای رهایی از غل و زنجیر برایش بیاورد. پیپ هم از روی ناچاری به او کمک می‌کند.
مدتی از آن ماجرا می گذرد و پیپ توسط زنی میانسال و ثروتمند به نام هاویشام اجیر می‌شود. این زن که کینه ای عجیب نسبت به مردان دارد دختری زیبا اما گستاخ به نام اِستِلا را به فرزندی پذیرفته تا قلب مردان را به دست آورده و از طرفی آنها را خُرد کند. روزی که پیپ برای دیدن خانم هاویشام می رود به استلا دل می بندد و مورد تحقیر و توهین های او قرار میگیرد. از همین رو پیپ آرزو میکند که هر چه زودتر بتواند زندگی محقر روستایی را ترک کند و خود را به سطح استلا رسانده و همانند نجیب زادگان به زندگی با وی ادامه دهد....