ناکامی و دو داستان دیگر
نویسنده:
جلال سعیدی
امتیاز دهید
عناوین داستانها عبارتند از:
ناکامی / بابا مرده بود / خاله مرده است
از داستان ناکامی:
نازی هیچ وقت نبود. همیشه توپم را برمی داشتم و می رفتم سمت خانه شان که دو کوچه آن طرف تر بود. جلوی خانه شان دو تا درخت بود با فاصله حدودا دو متر. آن درختها را دروازه تصور می کردم و خودم را بازیکن فوتبال و به آن دروازه درختی شوت می کردم. ولی در واقع اصلا حواسم به توپ و دروازه نبود. منتظر بودم که بالاخره روزی نازی بیرون بیاید و من ببینمش. آخرین بار که دیدمش همان اولین باری بود که عاشقش شدم. چشمهای سیاهی داشت و ابروهایی کلفت و درهم تنیده. سبزه بود و با آن موهای سیاه و چشم و ابروی خاصش همه ویژگی های یک دختر تیپیک ایرانی را داشت. حتی ادا اطوارهایش آنجوری که اصلا به من توجهی نمی کرد و اصلا انگار من را نمی دید...
ناکامی / بابا مرده بود / خاله مرده است
از داستان ناکامی:
نازی هیچ وقت نبود. همیشه توپم را برمی داشتم و می رفتم سمت خانه شان که دو کوچه آن طرف تر بود. جلوی خانه شان دو تا درخت بود با فاصله حدودا دو متر. آن درختها را دروازه تصور می کردم و خودم را بازیکن فوتبال و به آن دروازه درختی شوت می کردم. ولی در واقع اصلا حواسم به توپ و دروازه نبود. منتظر بودم که بالاخره روزی نازی بیرون بیاید و من ببینمش. آخرین بار که دیدمش همان اولین باری بود که عاشقش شدم. چشمهای سیاهی داشت و ابروهایی کلفت و درهم تنیده. سبزه بود و با آن موهای سیاه و چشم و ابروی خاصش همه ویژگی های یک دختر تیپیک ایرانی را داشت. حتی ادا اطوارهایش آنجوری که اصلا به من توجهی نمی کرد و اصلا انگار من را نمی دید...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ناکامی و دو داستان دیگر
زیبا بود
متشکرم