رسته‌ها
میراندولینا، مهمانخانه دار
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 21 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 21 رای
از متن کتاب:
پرده ی اول، صحنه ی اول؛
اطاق عمومی مشتری ها در مهمانخانه مارکیز فورلیپوپولی و کنت آلبا فیوریتا:

مارکیز: بین من و شما بکلی تفاوت است.
گنت: در این مهمانخانه پول مرا هم به خوبی پول شما بر می دارند.
مارکیز: مدیره ی این مهمانخانه ظاهرا چنین خیالی نمی کند، به من خیلی بیشتر می رسد.
کنت: چی باعث شده اینطور فکر کنید؟
مارکیز: من مارکیز فورلیپوپولی هستم.
کنت: خب، منهم کنت آلبا فیوریتا هستم.
مارکیز: دقیقا، دو کنت می دهم به صنار.
کنت: همین قیمت اند مارکیزهای بدون دینار.
مارکیز: کافیست. من ، من هستم؛ و عادت کرده ام که احترامم رعایت شود.
کنت: بله، همگی باید بهتان احترام بگذارند. در عوض شما می توانید به راحتی با همه بی ادبانه رفتار کنید.
مارکیز: من در این مهمانخانه زندگی میکنم، چون عاشق مدیره ی اینجا هستم. این را همه می دانند و به همین دلیل توقع دارم کسی برای این خانم جوان که به شایستگی مورد توجه من هستند مزاحمتی ایجاد نکند.
کنت: رفتیم سرخانه ی اول؛ کسی به میراندولینا نگاه چپ نکند؛ تصور می کنید چی مرا در فلورانس نگه می دارد، فکر می کنید چی مرا به این مهمانخانه می کشاند؟
مارکیز: اوه، من می دانم چرا! لکن بخت با شما یار نیست...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
87
آپلود شده توسط:
ashoozartosht
ashoozartosht
1394/10/20

کتاب‌های مرتبط

افسانه برهوت
افسانه برهوت
4.3 امتیاز
از 4 رای
سوء تفاهم
سوء تفاهم
4.8 امتیاز
از 120 رای
ناریا: نمایشنامه عروسکی
ناریا: نمایشنامه عروسکی
0 امتیاز
از 0 رای
نمایشنامه های مدارس
نمایشنامه های مدارس
4.5 امتیاز
از 13 رای
کنار رود سلسبیل
کنار رود سلسبیل
0 امتیاز
از 0 رای
دن ژوان در جهنم
دن ژوان در جهنم
4.4 امتیاز
از 132 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی میراندولینا، مهمانخانه دار

تعداد دیدگاه‌ها:
1
میراندولینا، مهمانخانه دار
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک