سلام و خواهش می کنم...
ولی همسایه ها نوشتهی احمد محمود هست نه محمود دولت آبادی!!!!
دولت آبادی متولد دولت آباد است که نزدیک سبزوار است .
بیوگرافی:
محمود دولت آبادي در سال 1319 خورشيدي در يك خانواده ساده،در روستاي«دولت آباد» متولد شد. روستايي نسبتأ بزرگ با حدود 140 خانوار جمعيت در شش هفت كيلومتري جنوب سبزوار.
او تا شش هفت سالگي را در همانجا گذراند و نخستين آشنايي را با الفبا در همانجا پيدا كرد ، و تا بدانجا كه قصه هاي عاميانه مكتوبي را كه در دسترس مي داشت در همان سال ها خواند. همچون چهل طوطي ، حسين كرد شبستري، گرشاسب نامه و به ويژه امير ارسلان نامدار، كه آن را دو سه بار دوره كرد. چيزهايي كه تخيل را در ذهنش كاشتند و به آن جان دادند. خيال پردازي اي كه مادر همه قصه هاست، و بي گمان همين علاقه به قصه و داستان و مانندهايشان همچون نقالي، شمايل گرداني ، هنرهاي مطربي ، مديه خواني درويش جهانگرد،نشستن پاي صحبت پيرمرد تنهايي كه در گوشة مسجد كوچك ده مأوا گرفته بود، وبه ويژه تعزيه و شاهنامه خواني ،انگيزه عمده گرايش بعدي دولت آبادي به داستان نويسي بوده اند . يعني زمينه ها و مواد لازم براي قصه نويسي را در ذهن و جان او جاي دادند و پروراندند . آن هم ، البته ، هنگامي كه در خانواده شان يك شب آراموجود نداشت و نمي توانست هم وجود داشته باشد كه راستش دو گروه فرزند بودند از دو مادر ويك پدر. چيزي كه خودش به تنهايي خيلي از خيالپردازي ها را پديد مي آورد و به آن ها دامن مي زند و مي تواند مايه و زمينه اي بس مناسب براي قصه پردازي هاي آينده باشد ، آينده اي كه از دو اتفاق مهم كودكي نشأت گرفته است . دهه عاشورا و عروسي هاي زمستانه.
محمود تا 12 ، 13 سالگي همچنان در ده ماندو تا هنگامي كه براي نخستين بار براي كار در زمين غربت ، آغوش خانواده را ترك كرد،پيش از آن به كارهاي گوناگون روستايي از كاشت و تا گوسفنداري ... سر گرم بود. پس از آن چندي به عنوان پادو و وردست در يك كفاشي كار كرد ، مدتي وردست چدر و برادران خود در كارگاه تخت گيوه كشي ، بعد شاگرد دوچرخه ساز شد ، آنگاه در يك كارخانة پنبه پاك كني كار كرد ، و بعد به سلماني گري پرداخت . پيشه اي كه تا ساليان دراز، در مواقع اضطرار ممر معاشش مي شد. پس از نخستين دورة سلماني گري مدتي به صورت كارگر فصلي در «ايوان كي » روي زمين كار كرد ، و سر انجام راهي تهران شد. به تهران كه آمد نخست در يك چاپخانه ، كوچك حروفچيني كرد و مدتي در كشتارگاه به سلماني گري پرداخت . آن گاه مدتي به ولايت و از آنجا به مشهد رفت. به تهران كه باز آمد دكلاماتور تئاتر و گاهي سوفلور و همزمان با آن كنترلچي سينما شد . بعد مدتب براي روزنامه كيهان آگهي مي گرفت كه از بيكاري «سيزيف» برايش سخت تر بود، بعد در بخش تجارتي دايرة شهرستان هاي روزنامه كار كرد، كه در اپر اشتباه« فارسي نويسي » اخراج شد و به انبار داري و فيش كردن صورت اجناس در يك شركت پرداخت .كه آن را از زور خستگي و بيهودگي رها كرد و در يك تئاتر تلفن چي شد و سر انجام در سال هاي 49، 1348 به عنوان كارمند موقت در كانون پرورش فكري به كار پرداخت ،كه آن هم با باز داشت او در اسفند1353 از او گرفته شد . بازداشت محمودي تا اسفند 1355 طول كشيد .
مهران جان خودت اسکن کردی این کتابو؟؟؟؟ صفحه هاش همه سر و ته بودن!
وقتی کتاب اینجوریه تو توضیحات بنویسین رسیدگی بشه!!! البته من اینو قبل تایید شانسی دانلود کردم و درست کردم!!!
ولی بعضی وقتا آدم متوجه نمیشه!!!
ممنون میشم... ;-):-)
بابت کتابای خوبی هم که میذاری خیلی ممنونم ... :inlove::inlove:
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عقیل عقیل
ولی همسایه ها نوشتهی احمد محمود هست نه محمود دولت آبادی!!!!
دولت آبادی متولد دولت آباد است که نزدیک سبزوار است .
بیوگرافی:
محمود دولت آبادي در سال 1319 خورشيدي در يك خانواده ساده،در روستاي«دولت آباد» متولد شد. روستايي نسبتأ بزرگ با حدود 140 خانوار جمعيت در شش هفت كيلومتري جنوب سبزوار.
او تا شش هفت سالگي را در همانجا گذراند و نخستين آشنايي را با الفبا در همانجا پيدا كرد ، و تا بدانجا كه قصه هاي عاميانه مكتوبي را كه در دسترس مي داشت در همان سال ها خواند. همچون چهل طوطي ، حسين كرد شبستري، گرشاسب نامه و به ويژه امير ارسلان نامدار، كه آن را دو سه بار دوره كرد. چيزهايي كه تخيل را در ذهنش كاشتند و به آن جان دادند. خيال پردازي اي كه مادر همه قصه هاست، و بي گمان همين علاقه به قصه و داستان و مانندهايشان همچون نقالي، شمايل گرداني ، هنرهاي مطربي ، مديه خواني درويش جهانگرد،نشستن پاي صحبت پيرمرد تنهايي كه در گوشة مسجد كوچك ده مأوا گرفته بود، وبه ويژه تعزيه و شاهنامه خواني ،انگيزه عمده گرايش بعدي دولت آبادي به داستان نويسي بوده اند . يعني زمينه ها و مواد لازم براي قصه نويسي را در ذهن و جان او جاي دادند و پروراندند . آن هم ، البته ، هنگامي كه در خانواده شان يك شب آراموجود نداشت و نمي توانست هم وجود داشته باشد كه راستش دو گروه فرزند بودند از دو مادر ويك پدر. چيزي كه خودش به تنهايي خيلي از خيالپردازي ها را پديد مي آورد و به آن ها دامن مي زند و مي تواند مايه و زمينه اي بس مناسب براي قصه پردازي هاي آينده باشد ، آينده اي كه از دو اتفاق مهم كودكي نشأت گرفته است . دهه عاشورا و عروسي هاي زمستانه.
محمود تا 12 ، 13 سالگي همچنان در ده ماندو تا هنگامي كه براي نخستين بار براي كار در زمين غربت ، آغوش خانواده را ترك كرد،پيش از آن به كارهاي گوناگون روستايي از كاشت و تا گوسفنداري ... سر گرم بود. پس از آن چندي به عنوان پادو و وردست در يك كفاشي كار كرد ، مدتي وردست چدر و برادران خود در كارگاه تخت گيوه كشي ، بعد شاگرد دوچرخه ساز شد ، آنگاه در يك كارخانة پنبه پاك كني كار كرد ، و بعد به سلماني گري پرداخت . پيشه اي كه تا ساليان دراز، در مواقع اضطرار ممر معاشش مي شد. پس از نخستين دورة سلماني گري مدتي به صورت كارگر فصلي در «ايوان كي » روي زمين كار كرد ، و سر انجام راهي تهران شد. به تهران كه آمد نخست در يك چاپخانه ، كوچك حروفچيني كرد و مدتي در كشتارگاه به سلماني گري پرداخت . آن گاه مدتي به ولايت و از آنجا به مشهد رفت. به تهران كه باز آمد دكلاماتور تئاتر و گاهي سوفلور و همزمان با آن كنترلچي سينما شد . بعد مدتب براي روزنامه كيهان آگهي مي گرفت كه از بيكاري «سيزيف» برايش سخت تر بود، بعد در بخش تجارتي دايرة شهرستان هاي روزنامه كار كرد، كه در اپر اشتباه« فارسي نويسي » اخراج شد و به انبار داري و فيش كردن صورت اجناس در يك شركت پرداخت .كه آن را از زور خستگي و بيهودگي رها كرد و در يك تئاتر تلفن چي شد و سر انجام در سال هاي 49، 1348 به عنوان كارمند موقت در كانون پرورش فكري به كار پرداخت ،كه آن هم با باز داشت او در اسفند1353 از او گرفته شد . بازداشت محمودي تا اسفند 1355 طول كشيد .
سلام و تشکر کوهالن8-)
باز هم داستانی از محمود دولت آبادی:baaa:
نویسنده ای از جنوب کشور ایران با شهرت کتاب همسایه ها:inlove:
وقتی کتاب اینجوریه تو توضیحات بنویسین رسیدگی بشه!!! البته من اینو قبل تایید شانسی دانلود کردم و درست کردم!!!
ولی بعضی وقتا آدم متوجه نمیشه!!!
ممنون میشم... ;-):-)
بابت کتابای خوبی هم که میذاری خیلی ممنونم ... :inlove::inlove: