:-)
دوباره سلام
سه سال پیش وقتی در بیمارستان بستری بودم . بخاطر طول زمان بهبودیم
مجبور بودم با کتاب خواندن خودمو مشغول کنم.
حتی تونستم به نمایشگاه کتاب تهران نیز رفته و چندین کتاب تهیه کردم منجمله کتاب <<سلوک>>
کتاب سلوک محمود دولت آبادی چاپ ششم از نشر چشمه
در پشت جلد کتاب آمده:
اما... دوستان عزیز با تواضع تمام بگویم ادبیات که از چشم و جان خواننده به نظر دلنشین و زندگی بخش میآیدو در جاری شدنش از جان و دست نویسنده بسی که جان فرسا و هلاکت بار است. دست کم در تجربه شخصی میتوانم بگویم آنچه مرا از پای در میآورد ناممکن بودن نوشتن است.
وقتی به ناچار شروع میکنم به نوشتن چنان است که گویی به دوزخی وارد
میشوم شاید به امید آن که بهشت واری برآورم.اما غالبا" درون دهلیزهای آن در میمانم و چون سرانجام از آن دهلیزها میگذرم با صرف سالا های عمر از پس چندی که بر میگردم و به حاصل کارم مینگرم-حقیقت اینست که غالبا" احساسی ناخوشایند دارم. پس گاهی به صرافت می افتم که دورش بریزم یا که بسوزانمش. اما عمریکه در پای آن ریخته ام چه می شود؟
بنابراین با بی رحمی به جراحی و تراشیدن و ساییدن همانچه می پردازم
که در لحظات نوشتن شوقی جان سوز به آن همه داشته ام. و این جرح و تعدیل بیشتر نابودم میکند. نمونه اش همین کاری که در دست دارم که در مسیر تراش و سایش ها ار بیش از هفت نام گذر کرد تا سرانجام در سلوک قرار یافت.
کتابی است جنجال برانگیز .........
:baaa:
:-)
برای دوست بسیار عزیز کوهالن
00000000000000000000000
سلام
دوست عزیز از دقت شما بسیار ممنونم. بله کتاب همسایه ها از احمد محمود هستش من اشتباه کردم حواسم نبوده آخه اکثرا" من یا شبها
دیروقت یا صبح زود آنلاین میشوم و حتما" حواسم نبوده
:zzz::baaa:
دوست خوب
این اواخر توجه کردم که کتابهایی را که آپلود میکنید توضیحاتتون هم خوب و کافیه 8-)8-)
برای شما آرزوی بهترین ها را میکنم. موفق باشید مثل همیشه.
با درود!
کوهالن عزیز!
سپاس صمیمانه ی بنده را به سبب قدردانی از زحمات و کوششهای قابل تحسینت، پذیرا باش.
از راه دور، دستانت را به گرمی می فشارم.
همواره سربلند و پیروز و کامروا باشی، انشاالله.
یا حق.
اثر بعدی دولتآبادی «کلیدر» است، رمانی در ستایش کار و زندگی و طبیعت، که خود دولتآبادی بارها گفتهاست "دیگر گمان نکنم که نیرو و قدرت و دل و دماغم اجازه بدهد که کاری کاملتر از کلیدر بکنم. کلیدر از جهت کمی و کیفی، کاملترین کاری است که من تصور میکرده ام که بتوانم و شاید بشود گفت. در برخی جهات از تصور خودم هم زیادتر است.
کلیدر، یک رمان عظیم روستایی است در ۱۰ جلد و بالغ بر ۳ هزار صفحه که او بیش از ۱۵ سال عمرش را صرف نگارش آن کردهاست و حجیمترین رمان فارسی به شمار میرود ؛ البته گمان نمیرود که دوباره چنین حادثهای تکرار شود، با زبانی فخیم و حماسی و بیش از شصت شخصیت که جملگی تمام و کمال پرداخته شدهاند.
دولتآبادی, در ادامه جلد دوم مردم سالخورده را مینویسد که زندگی همه آدمهایی است که چون راوی دردمند این اثر زخمها را از این زمانه بیرحم بر جان خود احساس میکند؛ فقر، فقر، فقر.
اثر بعدی او سلوک است که جنجالهای بسیاری را به پا کرد.
پس از «تهشب»، دولتآبادی «ادبار» را به همراه داستانهای «بند»، «پای گلدسته امامزاده»، «هجرت سلیمان» و «سایههای خسته»، در مجموعه «لایههای بیابانی» در سال ۱۳۴۷ منتشر کرد.
داستان بعدی او «هجرت سلیمان» و «سایههای خسته»، است که از نظر ساختار با آثاری که تا به آن روز منتشر کرده بسیار متفاوت است. در این اثر، دخالت نویسنده بسیار ناچیز است، دیالوگ و عمل داستانی ماجرا را به پیش میبرد که نقش تأثر در آن غیر قابل انکار است. اثر بعدی دولتآبادی «بیابانی» است که نقطه عصیان آثار دولتآبادی نیز به شمار میرود، داستان دیگری از ناکارآمدی ساخت و ساز نوین اجتماعی.
پس از آن، دولتآبادی اولین رمانش را تحت عنوان «سفر» به چاپ رساند. این رمان از طرح داستان محکمی برخوردار نبود. «سفر» داستان یک گره، یک بنبست است، داستان با یک بحران آغاز میشود؛ از بیکار شدن مختار و طلیعه دنیای جدید و ورود ماشین که این گرفتاریها را آغاز کردهاست. پس از آن دولتآبادی رمان «اوسنه بابا سبحان» را منتشر کرد که از ساخت خوبی برخوردار است. رمان با بابا سبحان آغاز میشود و بعد عروسش شوکت و آنگاه پسرها صالح و مصیب و دیگر شخصیتها، در شبکهای منطقی از روابط اجتماعی روستا و تعاملی معقول و ناگزیر، یکییکی پا به صحنه داستان میگذارند.
رمان بعدی دولتآبادی «باشبیرو» است که این اثر با آثار قبلی دولتآبادی تفاوت فاحشی دارد.
دولتآبادی داستانهایی دارد که پرده داستان به روی یک زن باز میشود. «جای خالی سلوچ» و «کلیدر» (و نیز «باشبیرو») از آن جملهاست. پس از آن «گاوارهبان» را مینویسد که رمانی کوتاهتر از «باشبیرو» و نه به خوبی «اوسنه بابا سبحان» است، «گاوارهبان» نیز چون همیشه با یک بحران آغاز میشود.
داستان بعدی دولتآبادی، «مرد» است که در سال ۵۱ نوشته میشود ولی در سال ۵۳ به دست مخاطبان میرسد. داستان کوتاه نسبتاً بلندی راجع به مرد شدن یک پسر نوجوان، این نوشته مثل بقیه آثار دولتآبادی داستان فقر است اما داستان نکبت نیست و این درست در جهت عکس نوشتههای نویسندهای مثل چوبک است که در آنها میتوان بوی چرک و کثافت را فهمید، ولی تفاوت دولتآبادی با چوبک در این است که وقتی دولتآبادی از مردم عادی یا فرودست جامعه صحبت میکند نگاه او نگاهی آرمانی و حتی حماسی است. اثر بعدی او «عقیل عقیل» است. این اثر دیگر با بحران شروع نمیشود بلکه داستان با فاجعه آغاز میشود؛ زلزله! در مرکز فاجعه عقیل قرار دارد که همه کساش مردهاند جز دخترش شهربانو، که با او به صحرا رفته بودهاست و جز پسرش تیمور که در گناباد به سربازی رفتهاست. در «عقیل عقیل» این پدر است که پسر را گم کردهاست اما در واقع تیمور تنها پسر عقیل نیست که همه کس و کار اوست؛ پس باز هم عقیل پدر گم کردهای بیش نیست.
پس از آن «از خم چنبر» را منتشر میکند که بسیاری معتقدند موضوع یا ماجرا در این داستان اهمیت ندارد. اثر دیگری که از دولتآبادی منتشر میشود «دیدار بلوچ» سفرنامه کوتاهی است که شرح سفری است که دولتآبادی به زاهدان و آن حدود داشتهاست. سفرنامه از مشاهدات وی از زاهدان آغاز شده و بعد همراه راوی به میرجاوه و زابل هم سری میزنیم. در این اثر برخی افکار و روحیاتی که دولتآبادی در جابهجای آثارش به عنوان تفکری محوری در داستانهایش بروز دادهاست، در این اثر نمودی آشکار و مستقیم پیدا میکند. اثر بعدی او «جای خالی سلوچ» است. این داستان با غیبت سلوچ با جای خالی او آغاز میشود، پدر نقطه اتکا و اطمینان خانواده ناگهان نیست شده یا از بین رفتهاست.
او در همین سال تأتر را برای همیشه کنار گذاشت, اگر انتشار نمایشنامه ققنوس و یا فعالیت دولت آبادی را برای تشکیل سندیکای تأتر در یکی دو سال بعد از انقلاب مستثنا بدانیم.دولتآبادی, کار منظم داستان نویسی را با انتشار «ته شب» در سال ۱۳۴۱ آغاز میکند که در آثار او از همان نخستین اثر تا آخرین آنها سلوک خطوط تفکری کلی نگر و نشانههایی مشخص وجود دارد, همچنین تسلطهای رشک آمیز او در فضاسازی و دیالوگ نویسی از همان آغاز کار پیداست. مشخصه دیگر آثار او عشق به پدر یا خاطره پدری است, ارادت به صادق هدایت، همدلی او با هدایت به رغم تفاوت نگاهشان که به خوبی در رمان سلوک وجه روشنتری به خود میگیرد, از دیگر مشخصههای آثار دولت آبادی است. مشخصه دیگر آثار او ندای امیدواری در عین کلافگی است و نگاه تلخ او به زندگی که این امیدواری از تربیت و آموزش روستایی او ناشی میشود, که قناعت و صبوری ویژگی آن است و کاملاً با نگاه شهری صادق هدایت متفاوت است. مشخصه دیگری که در کارهای دولتآبادی بارز بود, این است که او به شرح بیرونی آدمها بیشتر رغبت نشان میدهد تا شرح درونی آنها, گاه به نظر میرسد که این آدمها درون ندارند, از بس که نویسنده به شرح بیرونی آنها پرداخته است, به قد و قامتشان به شکل و شمایلشان و خلق و خوی آنها بیش از آنکه نشان داده شود, به وصف در میآیند و از صافی ذهن و زبان راوی نویسنده عبور میکنند, تا ماجرا سرانجام پس از آن آغاز شود. تم اصلی داستانهای او بر دو مدار در حرکت است: روستا و شهر.
محمود دولت آبادي در سال 1338 يا 39 در حالي كه به سن خدمت سربازي رسيده بود، به شوق نام نويسي در كلاس تئاتر «آناهيتا» از مشهد به تهران آمد. اما اين كلاس شروع به كار كرده و زمان نام نويسي گذشته بود. ناگريز به تئاتر پارس در لالهزار رفت و اعلام كنندة برنامه ها شد. نمايشنامة تنگناي او[ كه اساس و حتي شخصيت ها و جزءياتش ربوده شد و از فيلم «گوزنها»سر در آورد [ محصول تجربه هاي اين دوره است.
البته، دولت آبادي از پاي ننشست و بي ديپلم دبيرستان، در اثر پا فشاري سر انجام به كلاس آناهيتا راه يافت و چندان استعدادي از خود نشان داد كه شاگرد اول رشته هنر پيشكي شد. آغازي براي يك تجربه عميق و سر شار كه چند سال طول كشيد و تا لحظه باز داشت در مقام هنر پيشة تئاتر در چند نمايشنامه بازي كرد و يك بار هم در فيلم گاو [ اثر داريوش مهرجويي ] ظاهر شد.
خلاصه اينكه همين زندگي و كارها وجود او را ساختند و اشتياقشرا براي دستيابي به ادبيات روز به روز افزون تر كردند. در واقع اعتقاد خودش اين است كه «انسان تا كار نكند نمي تواند به شناخت چيزي برسد. انسان از رهگذر كار به قابليت ها ، ناتواني ها و توانايي هاي خود پي مي برد و از همين راه است كه روابط اجتماعي و اقتصادي و مناسبات انساني را امس و حس مي كند.»
آشنايي دولت آبادي با ادبيات جديد در همان دولت آباد، و از زبان كساني كه گرايش هاي سياسي داشتند، آغاز شد. صادق هدايت ، صادق چوبك و بزرگ علوي... و نخستين سفرش به تهران وسفر يك ساله اش به مشهد و شركت در تماشاي نمايش هاي عروسكي روزهاي جمعه در كوه سنگي و بازگشت دوباره اش به تهران، تغيير چشم گيري در اين آشنايي نسبي پديد نياورد. او تا سالهاي 38- 133 بيشتر داستان پليسي مي خواند تا آنكه از رهگذر تماشاي چند فيلم خارجي [لك لكها پرواز مي كنند ، سرنوشت يك انسان ...] و خواندن چند داستان از چخوف ، در يافت كه « نويسندگاني هم در دنيا بوده اند و هستند كه در باره واقيعت و حقيقت نوشته اند و مي نويسند». در كشور ما صادق هدايت از اين جمله بود. كه وقتي محمودآثار او را خواند يقين كرد كه «نويسنده خواهد شد » زيرا در اين آثار هيچ فاصله اي ميان خودش و محيطشنمي ريد...و از آن پس بود كه حس كرد جرات دارد قلم بر دارد و سياه مشق ها يي بنويسد، هر چند كه البته همة آنچه را كه تا پيش از نوشتن ته شب نوشته بود ، به دست آتش سپرد.
ويژگي كارهاي محمود دولت آبادي اين است كه در آنها كوشش خود را براي نزديك شدن به باور و يقين خواننده به كار برده است. مضامين داستان هايش، به تبع نخستين و بكرترين تاثراتش ، روستايي هستند، و آنچه نوشته نه به علت بيان بي واسطة تجربيات، بلكه به سبب تاثيرات عميقي كه از زندگي گرفته توانسته است با خوننده رابطه اي صميمانه بر قرار كند ، و اين محصول آغشتگي نويسنده است با قهرمان ها و محيطش . لذا ملاك قضاوت در باره آثار خود را هم «خواننده هاي صادق و بي غرض» آن نوشته ها مي داند . نخستين داستان دولت آبادي كه در سال 1341 در مجله آناهيتا چاپ شد «ته شب » نام داشت.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عقیل عقیل
هجرت از خود در آثار محمود دولت آبادی
هجرت از خود در آثار محمود دولت آبادی
ویژگی های زبان روایت در سه اeر از محمود دولت آبادی
ویژگی های زبان روایت در سه اپر از محمود دولت آبادی
دوباره سلام
سه سال پیش وقتی در بیمارستان بستری بودم . بخاطر طول زمان بهبودیم
مجبور بودم با کتاب خواندن خودمو مشغول کنم.
حتی تونستم به نمایشگاه کتاب تهران نیز رفته و چندین کتاب تهیه کردم منجمله کتاب <<سلوک>>
کتاب سلوک محمود دولت آبادی چاپ ششم از نشر چشمه
در پشت جلد کتاب آمده:
اما... دوستان عزیز با تواضع تمام بگویم ادبیات که از چشم و جان خواننده به نظر دلنشین و زندگی بخش میآیدو در جاری شدنش از جان و دست نویسنده بسی که جان فرسا و هلاکت بار است. دست کم در تجربه شخصی میتوانم بگویم آنچه مرا از پای در میآورد ناممکن بودن نوشتن است.
وقتی به ناچار شروع میکنم به نوشتن چنان است که گویی به دوزخی وارد
میشوم شاید به امید آن که بهشت واری برآورم.اما غالبا" درون دهلیزهای آن در میمانم و چون سرانجام از آن دهلیزها میگذرم با صرف سالا های عمر از پس چندی که بر میگردم و به حاصل کارم مینگرم-حقیقت اینست که غالبا" احساسی ناخوشایند دارم. پس گاهی به صرافت می افتم که دورش بریزم یا که بسوزانمش. اما عمریکه در پای آن ریخته ام چه می شود؟
بنابراین با بی رحمی به جراحی و تراشیدن و ساییدن همانچه می پردازم
که در لحظات نوشتن شوقی جان سوز به آن همه داشته ام. و این جرح و تعدیل بیشتر نابودم میکند. نمونه اش همین کاری که در دست دارم که در مسیر تراش و سایش ها ار بیش از هفت نام گذر کرد تا سرانجام در سلوک قرار یافت.
کتابی است جنجال برانگیز .........
:baaa:
:-)
برای دوست بسیار عزیز کوهالن
00000000000000000000000
سلام
دوست عزیز از دقت شما بسیار ممنونم. بله کتاب همسایه ها از احمد محمود هستش من اشتباه کردم حواسم نبوده آخه اکثرا" من یا شبها
دیروقت یا صبح زود آنلاین میشوم و حتما" حواسم نبوده
:zzz::baaa:
دوست خوب
این اواخر توجه کردم که کتابهایی را که آپلود میکنید توضیحاتتون هم خوب و کافیه 8-)8-)
برای شما آرزوی بهترین ها را میکنم. موفق باشید مثل همیشه.
کوهالن عزیز!
سپاس صمیمانه ی بنده را به سبب قدردانی از زحمات و کوششهای قابل تحسینت، پذیرا باش.
از راه دور، دستانت را به گرمی می فشارم.
همواره سربلند و پیروز و کامروا باشی، انشاالله.
یا حق.
کلیدر، یک رمان عظیم روستایی است در ۱۰ جلد و بالغ بر ۳ هزار صفحه که او بیش از ۱۵ سال عمرش را صرف نگارش آن کردهاست و حجیمترین رمان فارسی به شمار میرود ؛ البته گمان نمیرود که دوباره چنین حادثهای تکرار شود، با زبانی فخیم و حماسی و بیش از شصت شخصیت که جملگی تمام و کمال پرداخته شدهاند.
دولتآبادی, در ادامه جلد دوم مردم سالخورده را مینویسد که زندگی همه آدمهایی است که چون راوی دردمند این اثر زخمها را از این زمانه بیرحم بر جان خود احساس میکند؛ فقر، فقر، فقر.
اثر بعدی او سلوک است که جنجالهای بسیاری را به پا کرد.
داستان بعدی او «هجرت سلیمان» و «سایههای خسته»، است که از نظر ساختار با آثاری که تا به آن روز منتشر کرده بسیار متفاوت است. در این اثر، دخالت نویسنده بسیار ناچیز است، دیالوگ و عمل داستانی ماجرا را به پیش میبرد که نقش تأثر در آن غیر قابل انکار است. اثر بعدی دولتآبادی «بیابانی» است که نقطه عصیان آثار دولتآبادی نیز به شمار میرود، داستان دیگری از ناکارآمدی ساخت و ساز نوین اجتماعی.
پس از آن، دولتآبادی اولین رمانش را تحت عنوان «سفر» به چاپ رساند. این رمان از طرح داستان محکمی برخوردار نبود. «سفر» داستان یک گره، یک بنبست است، داستان با یک بحران آغاز میشود؛ از بیکار شدن مختار و طلیعه دنیای جدید و ورود ماشین که این گرفتاریها را آغاز کردهاست. پس از آن دولتآبادی رمان «اوسنه بابا سبحان» را منتشر کرد که از ساخت خوبی برخوردار است. رمان با بابا سبحان آغاز میشود و بعد عروسش شوکت و آنگاه پسرها صالح و مصیب و دیگر شخصیتها، در شبکهای منطقی از روابط اجتماعی روستا و تعاملی معقول و ناگزیر، یکییکی پا به صحنه داستان میگذارند.
رمان بعدی دولتآبادی «باشبیرو» است که این اثر با آثار قبلی دولتآبادی تفاوت فاحشی دارد.
دولتآبادی داستانهایی دارد که پرده داستان به روی یک زن باز میشود. «جای خالی سلوچ» و «کلیدر» (و نیز «باشبیرو») از آن جملهاست. پس از آن «گاوارهبان» را مینویسد که رمانی کوتاهتر از «باشبیرو» و نه به خوبی «اوسنه بابا سبحان» است، «گاوارهبان» نیز چون همیشه با یک بحران آغاز میشود.
داستان بعدی دولتآبادی، «مرد» است که در سال ۵۱ نوشته میشود ولی در سال ۵۳ به دست مخاطبان میرسد. داستان کوتاه نسبتاً بلندی راجع به مرد شدن یک پسر نوجوان، این نوشته مثل بقیه آثار دولتآبادی داستان فقر است اما داستان نکبت نیست و این درست در جهت عکس نوشتههای نویسندهای مثل چوبک است که در آنها میتوان بوی چرک و کثافت را فهمید، ولی تفاوت دولتآبادی با چوبک در این است که وقتی دولتآبادی از مردم عادی یا فرودست جامعه صحبت میکند نگاه او نگاهی آرمانی و حتی حماسی است. اثر بعدی او «عقیل عقیل» است. این اثر دیگر با بحران شروع نمیشود بلکه داستان با فاجعه آغاز میشود؛ زلزله! در مرکز فاجعه عقیل قرار دارد که همه کساش مردهاند جز دخترش شهربانو، که با او به صحرا رفته بودهاست و جز پسرش تیمور که در گناباد به سربازی رفتهاست. در «عقیل عقیل» این پدر است که پسر را گم کردهاست اما در واقع تیمور تنها پسر عقیل نیست که همه کس و کار اوست؛ پس باز هم عقیل پدر گم کردهای بیش نیست.
پس از آن «از خم چنبر» را منتشر میکند که بسیاری معتقدند موضوع یا ماجرا در این داستان اهمیت ندارد. اثر دیگری که از دولتآبادی منتشر میشود «دیدار بلوچ» سفرنامه کوتاهی است که شرح سفری است که دولتآبادی به زاهدان و آن حدود داشتهاست. سفرنامه از مشاهدات وی از زاهدان آغاز شده و بعد همراه راوی به میرجاوه و زابل هم سری میزنیم. در این اثر برخی افکار و روحیاتی که دولتآبادی در جابهجای آثارش به عنوان تفکری محوری در داستانهایش بروز دادهاست، در این اثر نمودی آشکار و مستقیم پیدا میکند. اثر بعدی او «جای خالی سلوچ» است. این داستان با غیبت سلوچ با جای خالی او آغاز میشود، پدر نقطه اتکا و اطمینان خانواده ناگهان نیست شده یا از بین رفتهاست.
البته، دولت آبادي از پاي ننشست و بي ديپلم دبيرستان، در اثر پا فشاري سر انجام به كلاس آناهيتا راه يافت و چندان استعدادي از خود نشان داد كه شاگرد اول رشته هنر پيشكي شد. آغازي براي يك تجربه عميق و سر شار كه چند سال طول كشيد و تا لحظه باز داشت در مقام هنر پيشة تئاتر در چند نمايشنامه بازي كرد و يك بار هم در فيلم گاو [ اثر داريوش مهرجويي ] ظاهر شد.
خلاصه اينكه همين زندگي و كارها وجود او را ساختند و اشتياقشرا براي دستيابي به ادبيات روز به روز افزون تر كردند. در واقع اعتقاد خودش اين است كه «انسان تا كار نكند نمي تواند به شناخت چيزي برسد. انسان از رهگذر كار به قابليت ها ، ناتواني ها و توانايي هاي خود پي مي برد و از همين راه است كه روابط اجتماعي و اقتصادي و مناسبات انساني را امس و حس مي كند.»
آشنايي دولت آبادي با ادبيات جديد در همان دولت آباد، و از زبان كساني كه گرايش هاي سياسي داشتند، آغاز شد. صادق هدايت ، صادق چوبك و بزرگ علوي... و نخستين سفرش به تهران وسفر يك ساله اش به مشهد و شركت در تماشاي نمايش هاي عروسكي روزهاي جمعه در كوه سنگي و بازگشت دوباره اش به تهران، تغيير چشم گيري در اين آشنايي نسبي پديد نياورد. او تا سالهاي 38- 133 بيشتر داستان پليسي مي خواند تا آنكه از رهگذر تماشاي چند فيلم خارجي [لك لكها پرواز مي كنند ، سرنوشت يك انسان ...] و خواندن چند داستان از چخوف ، در يافت كه « نويسندگاني هم در دنيا بوده اند و هستند كه در باره واقيعت و حقيقت نوشته اند و مي نويسند». در كشور ما صادق هدايت از اين جمله بود. كه وقتي محمودآثار او را خواند يقين كرد كه «نويسنده خواهد شد » زيرا در اين آثار هيچ فاصله اي ميان خودش و محيطشنمي ريد...و از آن پس بود كه حس كرد جرات دارد قلم بر دارد و سياه مشق ها يي بنويسد، هر چند كه البته همة آنچه را كه تا پيش از نوشتن ته شب نوشته بود ، به دست آتش سپرد.
ويژگي كارهاي محمود دولت آبادي اين است كه در آنها كوشش خود را براي نزديك شدن به باور و يقين خواننده به كار برده است. مضامين داستان هايش، به تبع نخستين و بكرترين تاثراتش ، روستايي هستند، و آنچه نوشته نه به علت بيان بي واسطة تجربيات، بلكه به سبب تاثيرات عميقي كه از زندگي گرفته توانسته است با خوننده رابطه اي صميمانه بر قرار كند ، و اين محصول آغشتگي نويسنده است با قهرمان ها و محيطش . لذا ملاك قضاوت در باره آثار خود را هم «خواننده هاي صادق و بي غرض» آن نوشته ها مي داند . نخستين داستان دولت آبادي كه در سال 1341 در مجله آناهيتا چاپ شد «ته شب » نام داشت.