رسته‌ها

استقرار دیکتاتوری رضاخان در ایران

استقرار دیکتاتوری رضاخان در ایران
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 70 رای
نویسنده:
مترجم:
سیروس ایزدی
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 70 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
129
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
simin
simin
1394/07/26
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی استقرار دیکتاتوری رضاخان در ایران

تعداد دیدگاه‌ها:
68
کاشکی کسانی پیدا می شدند درباره خود کتاب و نواقص و یا برتری های آن بحث می کردند. ظاهراً هدف اصلی کتابناک هم این بوده. گرچه ما ایرانی جماعت وقتی نتوانیم با آزادی نظراتمان را بیان کنیم اینطور راه هایی را پیدا می کنیم.
وقتی که کمونیستها کشور شوروی را بنیاد گذاشتن اکثر کشورهای همسایه شون را با زور و اجبار به نظام کمونیستی تبدیل کردند از جمله کشورهای قزاقستان ازبکستان قرفیزستان تاجیکستان ترکمستان آذربایجان ارمنستان اما رضاشاه کبیر با اقتداری که داشت نه تنها به شوروی کمونیستی محل نگذاشت بلکه با ورود و کمک کارشناسان و متخصصان آلمانی عملا به دل شوروی های کمونیست خون کرد آنها هر دسیسه ای که در چنته داشتند بکار بردند که البته جنگ جهانی دوم و حمله آلمانها باعث شد بهانه اصلی را پپدا کنند و با کمک استعمار پیر انگلستان و حمله به خاک ایران باعث تبعید این سرباز میهن پرست شدند
یاد و روح این پادشاه بزرگ و میهن پرست گرامی باد
من کاملا با این فرموده های اخیر موافقم هیچ ادمی (غیر از پیامبر اکرم (ص)) نبوده که همه ی کارایی که انجام داده مثبت بوده باشه منم اینو قبول دارم ولی اقدامات رضا خان اونم در اون زمان و با اون سطح تفکر در بین مردم واقعا غیر قابل چشم پوشیست البته الان همه می دونیم که این مردان(چه بد و چه خوب) الان در بین ما نیستن ولی اینو می دونیم که یه زمانی بزرگ مردانی مثل امیر کبیر و فراهانی و نادر شاه و .... روزی پاشونو روی این خاک گذاشتن و در تحول ایران نقش داشتن فقط به خاطر این که به اینده(به ادمایی مثل ما که بعضیامون فحششون می دیم و بعضیامون بهشون افتخار می کنیم) امید داشتن که راهشونو ادامه بدیم و ایرانو بسازیم . ما هم البته الان حسابی از خجالتشون در اومدیم
اضافه کنم که مهمترین اقدامش ایجاد امنیت بود هر چند به زور و حتی اقدامات وحشیانه. برای نمونه من در جایی زندگی میکنم که مردمی که تجربش رو دارند شکرگذار این امنیت بودند. هنوز هم از کارهایی که کرد حرف میزنن. ما در اقلیتیم و اگر کارهای اون نبود اقوام همجوار روزگار مردم رو سیاه میکردن کما اینکه در اواخر قاجار و بعد سقوط رضاشاه این کار رو کردن. با وجود این ماجرا کشف حجاب هم برای مردم یه کابوس شده بود. پس قضاوت نهایی سخته و اصلا ممکن نیست. شاید بهتره در مورد اقدامات صحبت بشه نه اینکه تف و لعنت بفرستیم یا ازش بت بسازیم.
ظاهرا در اخر بحث مواضع کمی منعطف شده. به قول اقای دبیرزاده اگر مخالف استبدادیم باید اول خونسردی خودمون روحفظ کنیم که نکنه با خشم به همون راه کشیده بشیم. و به قول اقای رضازاده ایا واقعا ناچاریم در مورد خوب و بد این ادم حرف آخر رو بزنیم؟ به هر حال رضاشاه جمع اضداد بود: مستبد و عمرانگر. ولی دوستان هیچ کس در فضای خالی و دست تنها مستبد یا عمرانگر نمیشه.
پدر بزرگ پیری داشتم که حدود 30سال پیش فوت کرد.به یاددارم مسافرتی داشتیم که ایشان هم همراه ما بودند.از بیشتر مسیرهایی که در طی سفر گذر می کردیم،ایشان نام و محل استقرار یاغی ها وسرگردنه گیرهایی را نشان میدادند که به طور رسمی و علنی کارشان را انجام می دادند و عملا مسیر امنی برای بازرگانی و سفر وجود نداشت(تا پیش از ظهور رضاخان).وقتی که آدم پای صحبت بیشتر کسان [ی که در دوره حکومت پهلوی اول زندگی کرده بودند ولی الان شاید انگشت شمار زنده باشند] مینشینه،کاملا رشد وترقی جامعه را در آن دوره حس می کنه.بهترین مقیاس برای درک کارامدی یا ناکارامدی یک سیستم رجوع به آمارهاست در نقطه شروع و پایان.
دوستان عزیز ، اگر اجازه بدهید به بهانه این کتاب نکته ایی را برای وضع کنونی و منش بحث و گفتگو یاد آور شوم ،
همیشه بیاییم برای اصلاح جامعه ازخود آغاز کنیم ، کسانی هستند که در دیدگاهایشان با استبداد مخالفند و شعارهای طرفدار دمکراسی سر میدهند اماهمین هموطنان، روشی که برای بحث بکار میبرند بویژه اگر از نظر دیگران خوششان نیاید پر از خشم و کینه و توهین و ناسزا گویی است و همین منش استبدادی است زیرا احترام نگذاشتن به نظر دیگران و تهاجم لفظی گونه ایی استبداد در مقیاس کوچک است، بعضی ها میپندارند که دمکراسی یعنی اینکه همه باید با انها موافق باشند وگرنه هر که با آنها مخالف باشد و جور دیگری بیاندیشد پس به او هزاران برچسب ناروا میزنند،
هیچ عیبی ندارد که ما نظراتی مخالف یکدیگر داشته باشیم ، اما هر کدام میتوانیم واقعیت ها را بسنجیم و سبک و سنگین کنیم که (X)چند تا امتیاز مثبت داشته و چند تا منفی ، و بیاییم با جمع و تفریق مثبت و منفی ها بررسی کنیم تا به داوری نهایی درباره شخصیتی تاریخی و یا هر پدیده دیگری برسیم.
سلام. نوشته های همه عزیزان رو با دقت خوندم. برام جالب بود که تمام دیدگاهها بنوعی درسته.همه دارند یه حرف رو میزنند.منتها هرکس از دید خودش.
1- عزیزان! شما از جمله فرزانه ترین و ارزشمندترین زنان و مردان امروز ایران هستید. همگی باهوش ، با اراده و دارای قدرت تشخیص و تصمیمگیری هستید. کافیه کمی سعه صدر داشته باشید. هر کسی نظر خودش رو با ارزش قلمداد میکنه. درصدی از این ارزش رو هم صرف ایده های دیگران کنید میبینید جای اینکه ضد هم باشید مکمل هم هستید. بخدا شما دشمن هم نیستید.در زمان تغییر شرایط سیاسی( مانند 22 بهمن 57 یا حتی دوم خرداد 76) لنین بودن خیلی اسونه! سعی کنید ماندلا باشید!
2- نگاه تاریخی توجه به کنشها و تصمیمات انسانهاست در بزنگاههای تاریخی. دیدن انسانهاییست که امروز بقول خیام با هفت هزارسالگان سربسرند! تاریخ پرشده از سپیدیها و سیاهیها ، از خیانتها و فداکاریها ! هیچ انسانی نیست که در عمر خود تمام اعمال و تصمیماتش درست باشد .همه اشتباهاتی دارند . انسان بدون خطا رسول خداست. انها محمد و عیسی و موسی هستند و نوح و ابراهیم فقط 5 نفر!.در کارنامه سیاسی هیتلر میتوان نکات مثبت نیز یافت هرچند انگشت شمار! و گاندی نیز میتواند دچار لغزش شده باشد هرچند در لحظاتی نادر!
3- زمانه مورد داوری شما ایران ابتدای سده 14 خورشیدی است. قرنی که حدود پنج سال دیگر به تاریخ خواهد پیوست.ذر مقدمه تاریخ ایران مدرن نوشته یرواند ابراهامیان دو جمله جالب در مورد بحث ما وجود داره اول جمله ای از ای.اچ.کار که گفته ما گذشته رو تنها از منظر امروز میبینیم و تنها با این دید در موردش قضاوت میکنیم. و جمله دوم در ابتدای مقدمه که : ایران با گاو و خیش قدم به قرن اخیر گذاشت و با کارخانه های فولاد، بالاترین نرخ تصادف خودرو و در کمال شگفتی یه برنامه جامع هسته ای داره ازش بیرون میاد! شما درباره کسی قضاوت میکنید که از هیچ برخاست و دیکتاتور ایران شد. او در طول عمرش از رضا شصت تیر و رضا ماکسیم به درجه میرپنجی(سرهنگی) رسید. بعداز کودتای سوم حوت 1299 فرمانده ارتش شد. سپس به وزارت جنگ رسید و به لقب سردار سپه از احمد شاه مفتخر!در تمام کابینه های بعداز کابینه سیاه وزارت جنگ رو داشت! او بعداز وزارت جنگ رییس الوزرا شد و نخست وزیر کشور! تا اینکه در پاییز 1304 لایحه انحلال سلسله قاجار رو به پارلمان برد و 16 سال مستبدانه حکومت کرد هر صدای مخالفی رو در نطفه خفه کرد . خواه صدا از مدرس و مصدق باشد خواه از فروغی و داور و تیمورتاش!در تمام مراحل از سرهنگی تا امپراتوری حمایت انگلیسها را داشت.قرارداد جدید نفتی او نفت ایران را تا سال 1373 در دست بیگانه نگاه میداشت(اگر مصدق نبود...]) اما اشنایی با مصطفی کمال و سفر به ترکیه باعث شد او طرح راه اهن سراسری ، بهداشت عمومی، شهرداری دادگستری و اموزش و پرورش نوین! نیروی نظامی و انتظامی مشخص و غیر وابسته به بیگانه مانند پلیس جنوب یا نیروی قزاق،سازمانهای ثبت احوال و ثبت اسناد، یگپارچگی قدرت در دست مرکز و برچیدن ملوک الطایفی(که البته حرف درموردش بسیار است) ! اموزش عالی نوین با ساخت دانشگاه تهران و اعزام دانشجو به فرانسه و طرح ورزش نوین ایران با ساخت ورزشگاه مدرن امجدیه همگی از ابتکارات اوست.هرجند با نقصهای فراوان و تحت نظر بیگانگان. دست اخر هم انگلیسیها او را به جزیره موریس و بعد به ژوهانسبورگ تبعید کردند تا در تبعید دق کندو به دیار باقی بشتابد.
با تمام این سخنان ایا واقعا تشخیص خوب یا بد بودن رضاشاه رضاخان یا رضا میرپنج و شصت تیر و ماکسیم و سردار سپه امری با اهمیت و اجتناب ناپذیر است؟
عذرخواهی میکنم بابت اطاله کلام!
رضا شاه اشتباهات بسیاری کرد از جمله زمین خواری و کشتن امثال فرخی یزدی ها و..
ولی خدماتی که کرد واقعا بی نظیر بوده
همین مونده که " ا.س. ملیکف"که احتمالا روس هست به رضا شاه بگه دیکتاتور... استالین چی در برابر ضا شاه؟؟
رضا شاه میتونست خیلی ابرومندانه تر حکومت کنه. ولی نتونست جلوی خودشو بگیره. میدونیم که شروع استبداد مطلقه ایشون هم تاریخ نسبتا مشخصی داره. اواخر دهه 1310 و بویژه از 1312. چرا سعی نگرد همون روال قبل رو ادامه بده؟ شاید الان من هم حرف کمتری علیه ش داشتم. فکر کنم چون استبدادپذیرهای قهاری مثل شما رو دور و ور خود دیده. ادمهایی که اگه یکی پا رو گُردشون نذاره نمیتونن نفس بکشن. والسلام
استقرار دیکتاتوری رضاخان در ایران
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک