فدرالیسم اقتصادی
نویسنده:
محسن رضایی
امتیاز دهید
از زبان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام:
در این کتاب تلاش کردهام با مشورت بزرگان اقتصاد، نظام فدرالیسم اقتصادی را طراحی کنم و پذیرای هرگونه انتقاد و پیشنهادی برای بهبود این طرح هستم. تجربه من در سازمان تشخیص مصلحت نظام و سر و کار داشتن با استانها، نشان میدهد که این مدل برای توسعه شتابان مناسب است. البته که اگر میخواهیم همین مسیر لاکپشتی را در اقتصاد ادامه بدهیم نیازی به این طرح نیست، زیرا به هر حال حرکت کشور به سمت جلو خواهد بود، اما با ساختن پروژههای متعدد در بلند مدت، چاره اساسی برای این پرش بلند نداشته و نیندیشیدهایم و فاصله بین انتظارات مردم و درآمد مردم همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
اصل پانزدهم قانون اساسی میگوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
بیشتر
در این کتاب تلاش کردهام با مشورت بزرگان اقتصاد، نظام فدرالیسم اقتصادی را طراحی کنم و پذیرای هرگونه انتقاد و پیشنهادی برای بهبود این طرح هستم. تجربه من در سازمان تشخیص مصلحت نظام و سر و کار داشتن با استانها، نشان میدهد که این مدل برای توسعه شتابان مناسب است. البته که اگر میخواهیم همین مسیر لاکپشتی را در اقتصاد ادامه بدهیم نیازی به این طرح نیست، زیرا به هر حال حرکت کشور به سمت جلو خواهد بود، اما با ساختن پروژههای متعدد در بلند مدت، چاره اساسی برای این پرش بلند نداشته و نیندیشیدهایم و فاصله بین انتظارات مردم و درآمد مردم همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
اصل پانزدهم قانون اساسی میگوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فدرالیسم اقتصادی
در عهد نامه وستفالی که پس از جنگ های خونبار سی ساله در دهه های نخست قرن هفدهمبسته شد آلمان کنونب به سیصد و شصت دوک نشین، کنت نشین، اسقف نشین وچهار شهر آزاد تقسیم شده که هر یک دین جدا، کاتولیک و یا پروتستان، و قوانین گمرکی وواحد پولی مستقل داشتند و برای نمونه برای ارسال کالا از هامبورگ به باواریا بازرگانان موظف به پرداخت ده ها حق گمرکی می شدند.
پس از اتحاد کشورهای آلمانی در سال 1870 با نیروی پروس ومدیریت بیسمارک هنوز پتادشاهی های مستقلی مانند باویر و ساکسونی وجود داشتند که خود را مجاز به داشتن سفرا در دیگر کشورها می دانستند.
پس از فروپاشی رایش دوم در پایانجنگ جهانی اول و تشکیل جمهوری وایمار در عمل ایالت ها هر کدام به خودمختاری پیشین دست یافته و به همین دلیل و با داشتن پیش زمینه تاریخی اکنون فدرال بودن در آلمان امری حل و فصل شده می باشد.
ولی با توجه به شرایط تاریخی واقتصادی و فرهنگی در ایران سیستم فدرالی ویا خودگردانی استان ها محکوم به شکست می باشد.
ایران عراق و سوریه نیست که همچونگذشته هر محله ای از شهر سکونتگاه قومو قبیله ای باشد که با دیوار ودروازه از دیگر کشورها جدا می باشد.
در خاورمیانه ایران، عمان و مصر از معدود کشورهایی می باشند که به دلیل داشتن پیشینه تاریخی؛خوب و یا بد، از قدیم به عنوان یک ملت واحد مطرح بوده وکشورسازی های پایان جنگ جهانی اول تاثیر چندانی بر آنها نگذاشته است.
و متمرکز بودن فرانسه چه ربطی دارد به اینکه فدرالیزم در ایران قابل اجرا نیست؟
در قرون وسطی و تا دورانجنگ های صلیبی پادشاهی فرانسه در عمل به حواشی پاریس خلاصه شده بود و سایر نجبای ولایات پادشاه را نه به عنوان رئیس کشور بلکه تنها به عنوان بزرگترین نجیبزاده می شناختندو بنابر پیوند های فئودالی برخی خود را بجای پادشاه فرانسه جوابگو و متهد پادشاه انگلستان دیده ومناطقی همچون بورگاندی در عمل مستقل بودند وتنها از قرن پانزدهمودوران لویی دوازدهم بود که در کنار سرکوب لرد های متخاصم با فرستادن قاضیان شاهی به استان ها سعی در عمومی نمودن قانونوبرچیدن دادگاه های محلی نمودند که در هر شهر به یک شیوه حکم می دادند.
کاردینال ریشیلیو صدراعظم توانایی لویی سیزدهم به شدت با سینیورهای خودسر استان ها برخورد نموده و آرتش های محلی رابرچید اما با این وجود تا انقلاب کبیر فرانسه در استانی چون پرووانس پادشاه را نه به عنوان فرمانروایی متحد بلکه همچون قرون وسطی به شکل بزرگترین نجیبزاده کشور می دیدند.
می شود توضیح دهید چرا قابل اجرا نیست؟
نخست اینکه حرف درست تاریخ مصرف ندارد ، اینکه چیزی صد سال پیش گفته شده یا پنج هزار سال پیش یا دیروز یا امروز تنها باید بررسی کرد که آیا این سخن درست و کارآمد است یا نه ؟
تهاجم صدام به ایران نیز از آنجا آغاز شد که صدام خوزستان را عربستان میدانست و برای رهایی خلق عرب به ایران تاخت و مردم ما همه یکدل و یکپارچه با او و اینچنین ادعایی جنگیدند .
در آمریکا با اینکه تقزیبا نیمی از کشور اسپانیایی زبانند ، هنوز زبان رسمی انگلیسی است و حق هم دارند زیرا آنها (انگلوساکسونها) آن کشور را بنیان گذاشتند ، در آلمان بیش از سه میلیون ترکزبان هست در فرانسه شاید پنج میلیون عربزبان هست (در فرانسه اقلیت عربزبان از ایران هم بیشتر است)، اما در اروپا به این نتیجه رسیدند که بجای تفرقه های قومی و زبانی برایشان سودمندتر است تا همه به یک جامعه یکپارچه بگردند وریشه های بنیادی فرهنگ اروپایی را اصل بدانند حتی با اینکه در بسیاری از شهرهایشان آفریقایی ها و ترکیه ایی ها و عربها در اکثریت و یا اقلیت بزرگی اند اما این دلیل نمیشود که آنها ریشه های تاریخی خود را فدای قومها کنند و برای عربزبانان و دیگران استاتوس فدرالی بدهند ، اما درباره کشور خودمان از منابع ملی همه شهروندان سود میبرند و اینطور نیست که سود آن مربوط به قوم خاصی باشد و تهران شهری است که از هر قومی در آن هست ،
مردم ما نیز امروزه بر خلاف دهه های گذشته سطح تحصیلات و رفاه شان بالاتر رفته است بنابر این سطح توقع شان نیز بالاتر رفته برای همین به بهانه های مختلف از همه چیز "نارضایتی " میکنند
اما راه حل آن تجزیه کشور نیست ،بلکه راه حل در برنامه های سازنده و واقعبینانه و بدور از شعارهای مذهبی و قومی است.[/quote]
ببخشید (چون من شما رو از روی کامنتها میشناسم و و ارادت دارم) ولی این حرفها بیشتر به درد سیاستگذاری در دولتهایی مخوره که نیروهای امنیتی رو مسئول امور قومیتها میکنن. وقتی شما یه مشت ادم به اصطلاح شهروند کشور رو از این نظر که زبان مادری متفاوتی دارند یه تهدید تلقی کنید و برای رفع تهدید سعی کنید یک جامعه یکرنگ بسازید (با پوشنادن هویتشان)، یعنی همان کاری که از زمان رضاشاه تا الان انجام شده (و البته مورد توافق تمام روشنفکران زمانش بود)، نمیتونم با شما موافق باشم. فکر نمیکنید اگر فکر تهدید بودن این ادمها رو کنار بذارید شاید بشه یه راه بهتر هم پیدا کرد؟ مسئله من همینه که باید اول قبول کنیم که میشه تا دنبال راه حل باشیم ولی شما قبول ندارید که راه بهتری باشه. (اون خوزستان هم اگه نبود که باید کاسه گدایی دست میگرفتیم. مثال نمیزنم چون انچه اتفاق نیفتاده رو نمیشه مثال زد)
آنها بعد از اینکه کشورشان دچار آشوب و جنگ داخلی شد فدرال شدند.
فدرالیسم یک گزینه موفق در جلوگیری از تجزیه شدن کشور است.
اتفاقا باید بشدت از عبارت "فدرالیسم " وحشت کرد ، در کشورهای منطقه پاکستان و عراق فدرالی هستند و از بی ثبات ترین کشورهای منطقه اند ،و عراق در حال تجزیه کامل و جنگ داخلی است،
اگر ایران فدرالی بشود حتما میان همه قوم ها جنگ داخلی روی خواهد داد چون هر کدام برای مالکیت منابع طبیعی و سر حد ایالتهای فدرالی به جان یکدیگر خواهند افتاد
نخست اینکه حرف درست تاریخ مصرف ندارد ، اینکه چیزی صد سال پیش گفته شده یا پنج هزار سال پیش یا دیروز یا امروز تنها باید بررسی کرد که آیا این سخن درست و کارآمد است یا نه ؟
تهاجم صدام به ایران نیز از آنجا آغاز شد که صدام خوزستان را عربستان میدانست و برای رهایی خلق عرب به ایران تاخت و مردم ما همه یکدل و یکپارچه با او و اینچنین ادعایی جنگیدند .
در آمریکا با اینکه تقزیبا نیمی از کشور اسپانیایی زبانند ، هنوز زبان رسمی انگلیسی است و حق هم دارند زیرا آنها (انگلوساکسونها) آن کشور را بنیان گذاشتند ، در آلمان بیش از سه میلیون ترکزبان هست در فرانسه شاید پنج میلیون عربزبان هست (در فرانسه اقلیت عربزبان از ایران هم بیشتر است)، اما در اروپا به این نتیجه رسیدند که بجای تفرقه های قومی و زبانی برایشان سودمندتر است تا همه به یک جامعه یکپارچه بگردند وریشه های بنیادی فرهنگ اروپایی را اصل بدانند حتی با اینکه در بسیاری از شهرهایشان آفریقایی ها و ترکیه ایی ها و عربها در اکثریت و یا اقلیت بزرگی اند اما این دلیل نمیشود که آنها ریشه های تاریخی خود را فدای قومها کنند و برای عربزبانان و دیگران استاتوس فدرالی بدهند ، اما درباره کشور خودمان از منابع ملی همه شهروندان سود میبرند و اینطور نیست که سود آن مربوط به قوم خاصی باشد و تهران شهری است که از هر قومی در آن هست ،
مردم ما نیز امروزه بر خلاف دهه های گذشته سطح تحصیلات و رفاه شان بالاتر رفته است بنابر این سطح توقع شان نیز بالاتر رفته برای همین به بهانه های مختلف از همه چیز "نارضایتی " میکنند
اما راه حل آن تجزیه کشور نیست ،بلکه راه حل در برنامه های سازنده و واقعبینانه و بدور از شعارهای مذهبی و قومی است.