فدرالیسم اقتصادی
نویسنده:
محسن رضایی
امتیاز دهید
از زبان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام:
در این کتاب تلاش کردهام با مشورت بزرگان اقتصاد، نظام فدرالیسم اقتصادی را طراحی کنم و پذیرای هرگونه انتقاد و پیشنهادی برای بهبود این طرح هستم. تجربه من در سازمان تشخیص مصلحت نظام و سر و کار داشتن با استانها، نشان میدهد که این مدل برای توسعه شتابان مناسب است. البته که اگر میخواهیم همین مسیر لاکپشتی را در اقتصاد ادامه بدهیم نیازی به این طرح نیست، زیرا به هر حال حرکت کشور به سمت جلو خواهد بود، اما با ساختن پروژههای متعدد در بلند مدت، چاره اساسی برای این پرش بلند نداشته و نیندیشیدهایم و فاصله بین انتظارات مردم و درآمد مردم همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
اصل پانزدهم قانون اساسی میگوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
بیشتر
در این کتاب تلاش کردهام با مشورت بزرگان اقتصاد، نظام فدرالیسم اقتصادی را طراحی کنم و پذیرای هرگونه انتقاد و پیشنهادی برای بهبود این طرح هستم. تجربه من در سازمان تشخیص مصلحت نظام و سر و کار داشتن با استانها، نشان میدهد که این مدل برای توسعه شتابان مناسب است. البته که اگر میخواهیم همین مسیر لاکپشتی را در اقتصاد ادامه بدهیم نیازی به این طرح نیست، زیرا به هر حال حرکت کشور به سمت جلو خواهد بود، اما با ساختن پروژههای متعدد در بلند مدت، چاره اساسی برای این پرش بلند نداشته و نیندیشیدهایم و فاصله بین انتظارات مردم و درآمد مردم همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
اصل پانزدهم قانون اساسی میگوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فدرالیسم اقتصادی
چون نظر قبلی را که به آن جواب داده بودید پاک شد، نیازی نبود نظر شما هم باقی بماند.
= در ضمن این بخش از حرف شما: «مانند بلند حرف زدن و تند راه رفتن مهاجر روستایی در شهر»، کمی ایراد دارد. ریتم زندگی در اجتماعات کوچک (مثل یک روستا) نسبت به اجتماعات بزرگ (مثل کلانشهرها) بسیار کند است (بسته به تفاوت ان نسبت). این تفاوت ریتم را در راه رفتن مردم هم میتوان دید. از این رو ان روستایی کندتر از شهریها راه میرود و نه تندتر. اگر دانش یا تجربه این شرایط را داشته باشید میبینید که اتفاقا آنها از گامهای تند مردم شهری در عجبند. و بدتر اینکه نشان «نماد عقب افتادن فرهنگ» نیست. بهتر است بفرماییم نشان ناهمنوایی در ریتم زندگی ست. (اخلاقی تر هم هست به گمانم).
نخست اینکه همه ما باید هر گفته ایی را با عقل خود بسنجیم و سبک سنگین کنیم و سود و زیان آن را بسنجیم ، تنها مدرک تحصیلی داشتن دلیلی بر درستی و نادرستی سخنی نیست ، بویژه اینکه این مملکت ارث بابای هیچ فردی نیست که بخواهذ آنرا سر خود و تنها برای تبلیغات انتخاباتی اش به ایلات فدرالی تجزیه کند (حتی بر خلاف قانون اساسی است).
تنها شخصتی که در ایران برای نامزدی ریاست جمهوری رفته درس اقتصاد خوانده و کلی تحقیق کرده و با اساتید دانشگاه کلی حرف زده و بحث کرده و عیب و ایرادهای این مملکت بلا زده را کشف کرده و تز فدرالیسم اقتصادی داده همین آقای محسن خان رضایی هستند ... بنده شاید اصلا هیچ کدام از نامزدهای ریاست جمهوری را قبول نداشته باشم و در حد و اندازه ریاست جمهوری ندانم اما به جرات می توانم بگویم که محسن رضایی را فقط به دلیل تحقیقاتی که کرده مستحق این پست میدانم .... البته این پاسخ در جواب آقا رامین هست که به طنز گفتند دائم الکاندید :)
عزتی که به چشم دیگران باشه،نباشه بهتر است.
کسی که برای خودش محترم باشه هیچ وقت اهمیتی به دید دیگران نمیده[/quote]
وا !!! اعوذبالله من الشیطان رجیم!!! رو اسلیپی ها!
این گروههای فریب خورده در ایران هنوز دراقلیت اند ،باور کنید با فدرالی شدن ایران مثل این میماند که "گوشت را بدست گربه سپرده باشند" و همان اقلیت بیپروا هر چه که بخواهند خواهند کرد و دیگران را نیز فریب خواهند داد، اما انصافا وضعیت امروز ایران نسبت به کشورهای منطقه آرامتر است ، من نمیدانم دوستان بجای جداسازی و رقابت طلبی میان اقوام ، چرا طرح سازنده ایی را مطرح نمیکنند که همه بتوانیم یکسان از آن بهره ببریم ؟ هیچگاه رقابت از دشمنی جدا نیست ، مگر در بازی های میان تیمهای فوتبال ندیده ایید که هوادارانشان با چه کینه و نفرتی رفتار میکنند،
بجای این جداسازیها میتوان طرحی را بررسی کرد که همه شهروندان بتوانند بطور عادلانه از همه منابع و خدمات کشور سود ببرند تا همه خرسند باشند ، مشکل از مدیریت و توضیع ناکارآمد است ،
یکی از دلیل هایش نیز اینست که در کشور ما شایسته سالاری هنوز بدرستی اجرا نمیشود و همه مدیریت ها با رابطه و پارتی بازی است.
دیگر اینکه جامعه ما ار دید فرهنگی در حال تغییر است و همین بحران هویتی نتیجه اش است، که گذرا است و باید راهکارهایی یافت تا جوانها بیکار نباشند تا احساس پوچی و سرخوردگی نکنند .