رسته‌ها
وضعیت حق تکثیر و مالکیت حقوقی این کتاب مشخص نیست؛ بنابراین امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید، با ما تماس بگیرید. همچنین در صورتی که شما نسبت به این اثر محق هستید، می‌توانید اجازه انتشار تمام یا بخشی از نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید، یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «فروش کتاب الکترونیکی» را در بخش راهنما مطالعه کنید.
وقتی خدا می نوازد
امتیاز دهید
5 / 5
با 17 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 5
با 17 رای
«هر کدام از ما پیامبرانی هستیم که هر روز و هر لحظه به سوی هم فرستاده می شویم، حتی شاید فقط برای بخشیدن یک لبخند ساده» وقتی خدا می نوازد – محمد عنبرزاده

وقتی خدا می نوازد آخرین و شگفت انگیزترین اثر محمد عنبرزاده است. نویسنده در این کتاب با به کارگیری نمادهای باستانی ایرانی ترکیب اعجاب انگیز و ستودنی ای از مفاهیم عشق، فلسفه، صلح و شناخت هستی به وجود آورده. سیر داستان از جایی شروع می شود که «هامون نیک آفرید» (نوازنده نابغه و منتخب ارکستر ملی ایران) که سالها به دنبال یافتن راز مرگ دردناک والدینش است، به دلیل سردرگمی درونی اش دست آخر از تنها آرزویش یعنی همان همراهی در اجرای سمفونی ملی ایران در اتریش جا می ماند. و به این ترتیب آخرین حلقه شوقش برای ماندن در جهان پاره می شود. او که از دردِ "بودن" به ستوه آمده در پی حادثه ای با «ژولی کیان» تمدن شناس ایرانی - فرانسوی که به تازگی برای ادامه پژوهشهایش به ایران آمده آشنا می شود. ژولی می کوشد به او کمک کند تا پرده از راز مرگ پدرش بردارد اما در میان مسیر به رموز شگفت انگیزی برمی خوردند که آن دو را پیوسته به دنبال خودشان می کشند!
از گوی شیشه ای حامل پیام به جا مانده در جسد تا استودان (یا استخوان دان) ساروجی، از پر تا گردن آویز فَروَهر ...
اتفاقات این داستان عموما در سه شهر تهران، یزد و شیراز رخ می دهند. ژولی و هامون در این مسیر سخت و پیچیده با کشف هر رمز، رازی فرا زمینی را در پشت آن می یابند و پیوسته به کشف راز نهایی مشتاقتر می شوند. تا جایی که آنها در این سفر بدون ترس از جانشان هم می گذرند.
گفتگوهای این اثر آنچنان قدرتمند نوشته شده که ناخودآگاه انسان را عمیقا به فکر وا می دارد.

(چند دیالوگ از همین اثر):
«قلب عاشق تنها جایی است که می تواند تمام تناقضها را یکجا جمع کند»
«هر کدام از ما پیامبرانی هستیم که هر روز و هر لحظه به سوی هم فرستاده می شویم، حتی شاید فقط برای بخشیدن یک لبخند ساده»
«حقیقت برای تمام انسانهاست اما متعلق به هیچکدامشان نیست!»
« بیشتر "ایسم ها" فقط درونت آشوب به پا می کنند. تا وقتی با هم سر جنگ دارند با دهان های من و تو به جان هم می افتند و وقتی صلح می کنند، با دهانهای خودشان قهوه و شیرینی مشترک می خوردند»
«سعی نکن عشقت را مخفی کنی، بی فایده است چون دیر یا زود هم تو و هم خودش را فاش خواهد کرد»
« به حال کولی ها غبطه می خورم، همیشه آسوده اند، چون عمیقا ایمان دارند خدای کوههای بلند و دره های وحشی پیش رویشان، خدای آنها هم هست»
« درون انسانها بزرگترین میدان جنگ هستی است، جنگی که یا با مرگ به پایان می رسد یا با عشق»
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
tolouei1213
tolouei1213
1394/06/13

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی وقتی خدا می نوازد

تعداد دیدگاه‌ها:
6
[quote='hematy']
۲) وقتی خدا می نوازد :
یکی از جنبه های مسلط کتاب توجه به جریان سیال ذهن و ابعاد سوررئالیستی آن است.
نویسنده برای تبیین و شناخت گذشته ی خود که هویت تاریخی و فرهنگی خود اوست
خود را بی نیاز از همکاری یک دانشمند فرانسوی نمی بیند. او اگرچه تحصیلکرده و تابعیت
ایرانی _ فرانسوی دارد اما بعضی دانشمند ان فرانسوی در صد سال گذشته نقش مهمی در _
شناخت هویت تاریخی و تمدنی ایران داشته اند.
اگرچه بنیاد مفهومی اندیشه های سور رئالیستی بر مفاهیم ذهنی و هستی شناسانه و _
روانکاو انه است به همین خاطر نویسنده برای تحلیل خود از مفاهیم و نمادهای اساطیری
کمک میگیرد.
پیدا شدن یک نماد ( فروهر ) یا فروشی در یک مغاک و در کنار یک گوی شیشه ای از آن _
اندیشه های بلندی است که نیاز به تببین معنا شناسانه دارد.
( فروهر) نمادی اساطیری و متعلق به دین زرتشت و کتاب مقدس اوستا است.
در (اوستا ) از ۵ نیروی بنیادی سخن رفته است:
_ جان
_ دین
_ بو یا ادراک
_ روان
_ و فروهر.
از دیدگاه اوستا فروهر یک جنبش پیش برنده ، پروراننده و نگهبان مردمان است. از نگاه اوستا
فروهر آفرینشی ایزدی است که از جهان فروهر ان به آدمیان میرسد. و یا همه ی جنبه های آدمیان
را پرورش داده و پس از مرگ نیز پاک و بی آلایش به سوی خرد هستی بخش که همانا _
اهورامزدا است باز مب گرداند.
در تحلیل نهایی آنچه که اهمیت دارد معرفت شناسی تمثیلی ( فروهر)است که همراه جسد از مغاک
بدست آمده و نشان تعالی اندیشه ای خاستگاه فلسفی جهان است. در این تفکر دوگانگی _
اندیشه های باستانی ایران را مشاهده می کنیم : اهریمن _ اهورامزدا / نور _ تاریکی / مغاک _تمثیل
پیدا شدن نماد فروهر در کنار جسد و گوی شیشه ای بیانگر ظهور اندیشه و تفکر از جهان سرزمینی
ایران و اشاعه ی آن به جهان است. بی گمان این مفهوم بازنمایی اندیشه ی اشراق از لابلای
گفتار اوستا و تسری آن به بونان و سپس دیگر مناطق دنیا است.!!
نکته پایانی بیان این فراز از کتاب است که:وجود انسان محل تضاد اندیشه ها و جنگ میان نیروها
است. در روانکاو ی فروید روان انسان محل تنازع دو نیروی
الف) اروس یا سایقه ی عشق و زندگی
ب) تاناتوس یا سایقه مرگ و نابودی است.
از دیدگاه او تعادل حیات انسان نتیجه ی تعادل این دو نیرو و سائقه اساسی حیات و زندگانی است…………[/quote]
واقعا ممنونم از توضیحات فوق العاده. تازه می فهمم کلی چیز توی این اثر هست که متوجهش نبودم! :-)
دو تا سوال داشتم
توی داستان از عنصر پنجمی حرف زده میشه. که البته آخر داستان معلوم میشه منظور نویسنده دقیقا چی بوده، به نظرتون پنج عنصر میتونه برگرفته از همین پنج نیروی بنیادین اوستا باشه؟
نظرتون درباره ارتباط پنهان کاراکتر موبد انه مان توی داستان و کورش کبیر چی هست؟ حس میکنم نویسنده میخاسته حس آزادگی و خردمندی و میهن دوستی کورش و توی موبد انه مان منعکس کنه.
متشکرم جناب همت.

۲) وقتی خدا می نوازد :
یکی از جنبه های مسلط کتاب توجه به جریان سیال ذهن و ابعاد سوررئالیستی آن است.
نویسنده برای تبیین و شناخت گذشته ی خود که هویت تاریخی و فرهنگی خود اوست
خود را بی نیاز از همکاری یک دانشمند فرانسوی نمی بیند. او اگرچه تحصیلکرده و تابعیت
ایرانی _ فرانسوی دارد اما بعضی دانشمند ان فرانسوی در صد سال گذشته نقش مهمی در _
شناخت هویت تاریخی و تمدنی ایران داشته اند.
اگرچه بنیاد مفهومی اندیشه های سور رئالیستی بر مفاهیم ذهنی و هستی شناسانه و _
روانکاو انه است به همین خاطر نویسنده برای تحلیل خود از مفاهیم و نمادهای اساطیری
کمک میگیرد.
پیدا شدن یک نماد ( فروهر ) یا فروشی در یک مغاک و در کنار یک گوی شیشه ای از آن _
اندیشه های بلندی است که نیاز به تببین معنا شناسانه دارد.
( فروهر) نمادی اساطیری و متعلق به دین زرتشت و کتاب مقدس اوستا است.
در (اوستا ) از ۵ نیروی بنیادی سخن رفته است:
_ جان
_ دین
_ بو یا ادراک
_ روان
_ و فروهر.
از دیدگاه اوستا فروهر یک جنبش پیش برنده ، پروراننده و نگهبان مردمان است. از نگاه اوستا
فروهر آفرینشی ایزدی است که از جهان فروهر ان به آدمیان میرسد. و یا همه ی جنبه های آدمیان
را پرورش داده و پس از مرگ نیز پاک و بی آلایش به سوی خرد هستی بخش که همانا _
اهورامزدا است باز مب گرداند.
در تحلیل نهایی آنچه که اهمیت دارد معرفت شناسی تمثیلی ( فروهر)است که همراه جسد از مغاک
بدست آمده و نشان تعالی اندیشه ای خاستگاه فلسفی جهان است. در این تفکر دوگانگی _
اندیشه های باستانی ایران را مشاهده می کنیم : اهریمن _ اهورامزدا / نور _ تاریکی / مغاک _تمثیل
پیدا شدن نماد فروهر در کنار جسد و گوی شیشه ای بیانگر ظهور اندیشه و تفکر از جهان سرزمینی
ایران و اشاعه ی آن به جهان است. بی گمان این مفهوم بازنمایی اندیشه ی اشراق از لابلای
گفتار اوستا و تسری آن به بونان و سپس دیگر مناطق دنیا است.!!
نکته پایانی بیان این فراز از کتاب است که:وجود انسان محل تضاد اندیشه ها و جنگ میان نیروها
است. در روانکاو ی فروید روان انسان محل تنازع دو نیروی
الف) اروس یا سایقه ی عشق و زندگی
ب) تاناتوس یا سایقه مرگ و نابودی است.
از دیدگاه او تعادل حیات انسان نتیجه ی تعادل این دو نیرو و سائقه اساسی حیات و زندگانی است…………
[quote='hematy']
وقتی خدا می نوازد!
من اگرچه کتاب را نخوانده ام و نویسنده ی محترم آنرا نمی شناسم اما به حکم ( براعت استهلال) به شناختی
از این کتاب بسیار ارزشمند دست یافتم.
یادداشت معرفی گونه ی کتاب ، معرَّف اصل یا ماهیت اساسی کتاب بود. زیرا مانند صنعت تشبیب ترا به اعماق
بیکران و سمبلیک کتاب رهنمون می کند.!
شیوه ی نگارش و سؤال یا سؤالات کتاب ، خواننده را به یاد کتاب های ( فلسفی)و عمیق نویسندگان دهه های اولیه
و میانی فرانسه می اندازد که چگونه در قالب داستان و به کمک رمان اندیشه های عمیق فلسفی را بیان می کردند.
اگرچه امروز ه نیز زبان ادبیات یکی از ابزارهای اندیشه های فلسفی است.
۲) نویسنده ی کتاب چالش انسان امروزی را نه درد ( بودن) بلکه راز ( ماندن) در این بیکرانه ی هستی میداند و بخوبی
توانسته است به کمک استعاره های تاریخی و تمثیلات فلسفی ، روانشناسی و حتی متا روانشناسی آنها را بازنمایی کند.
بنابراین بدون دلیل نیست که برای مکان وقوع حوادث داستان خود سه شهر ( تهران ، شیرازو یزد) را انتخاب کرده و
خواسته است بوسیله ( تمدن ) شناس نه یک تاریخدان به راز مرگ والدین خود که بدون تردید بهترین استعاره برای
دستیابی به ( هویت ) باستانی خود که بخش عمده و خاستگاه آن فارس و تمدن (هخامنشیان ) است برآمده است.
اگرچه بی توجه به اساطیر زردشتی و شهر یزد هم نیست.!!
۳) کاربران عزیز را به مطالعه ی این کتاب ارزشمند فرا می خوانم.
با پوزش و عرض ادب.
[/quote]
از توضیحاتتون درباره کتاب #وقتی خدا می نوازد ممنونم
با اینکه کتابو مطالعه نکردید اما توضیحاتتون خیلی قابل تاملن
احساس میکنم فضای این کتاب توی تاریخ غوطه ور،محدود به زمان یا مکان نشده. مخصوصا که یکی از فصلها درباره مکانی به اسم <<شهر بی حصار>> حرف میزنه. امیدوارم دوستان کتابو مطالعه کنند و دربارش بیشتر حرف بزنیم. ممنونم:-)

وقتی خدا می نوازد!
من اگرچه کتاب را نخوانده ام و نویسنده ی محترم آنرا نمی شناسم اما به حکم ( براعت استهلال) به شناختی
از این کتاب بسیار ارزشمند دست یافتم.
یادداشت معرفی گونه ی کتاب ، معرَّف اصل یا ماهیت اساسی کتاب بود. زیرا مانند صنعت تشبیب ترا به اعماق
بیکران و سمبلیک کتاب رهنمون می کند.!
شیوه ی نگارش و سؤال یا سؤالات کتاب ، خواننده را به یاد کتاب های ( فلسفی)و عمیق نویسندگان دهه های اولیه
و میانی فرانسه می اندازد که چگونه در قالب داستان و به کمک رمان اندیشه های عمیق فلسفی را بیان می کردند.
اگرچه امروز ه نیز زبان ادبیات یکی از ابزارهای اندیشه های فلسفی است.
۲) نویسنده ی کتاب چالش انسان امروزی را نه درد ( بودن) بلکه راز ( ماندن) در این بیکرانه ی هستی میداند و بخوبی
توانسته است به کمک استعاره های تاریخی و تمثیلات فلسفی ، روانشناسی و حتی متا روانشناسی آنها را بازنمایی کند.
بنابراین بدون دلیل نیست که برای مکان وقوع حوادث داستان خود سه شهر ( تهران ، شیرازو یزد) را انتخاب کرده و
خواسته است بوسیله ( تمدن ) شناس نه یک تاریخدان به راز مرگ والدین خود که بدون تردید بهترین استعاره برای
دستیابی به ( هویت ) باستانی خود که بخش عمده و خاستگاه آن فارس و تمدن (هخامنشیان ) است برآمده است.
اگرچه بی توجه به اساطیر زردشتی و شهر یزد هم نیست.!!
۳) کاربران عزیز را به مطالعه ی این کتاب ارزشمند فرا می خوانم.
با پوزش و عرض ادب.
وقتی خدا می نوازد با استفاده از قدرت احاطه روی تاریخ،فرهنگ، اسطوره و باورهای ملی و فراملی یک اثر کاملا متمایز از داستانهایی ست که لااقل در پنجاه سال اخیر ادبیات ایران نوشته شده. اثری که توانسته خودش را از بسیاری جهتها به سطح داستان نویسی جهانی برساند. شاید گفتگوی تمدنها و گفتگوی ادیان و نوع دوستی بشر واضح ترین مفهوم این داستان بلند باشد. :-)
وقتی خدا می نوازد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک