پنج حکایت از آثار ویلیام شکسپیر - جلد 1
نویسنده:
ویلیام شکسپیر
مترجم:
علی اصغر حکمت
امتیاز دهید
✔️کتاب حاضر متشکل از ده حکایت در دو مجلد است که به قلم علی اصغر حکمت خلاصه و به نثر روان فارسی برگردانده شده اند.
تاجر ونیزی، افسانه دلپذیر، مکبث پادشاه اسکاتلند، طوفان و قصه زمستان پنج حکایت جلد اول و خوابی در شب تابستانی، غمنامه اتللو یا مغربی ونیز، رومئو و ژولیت، غمنامه هملت، شهزاده دانمارک و حسن خاتمت حکایات جلد دوم را تشکیل می دهند.
بیشتر
تاجر ونیزی، افسانه دلپذیر، مکبث پادشاه اسکاتلند، طوفان و قصه زمستان پنج حکایت جلد اول و خوابی در شب تابستانی، غمنامه اتللو یا مغربی ونیز، رومئو و ژولیت، غمنامه هملت، شهزاده دانمارک و حسن خاتمت حکایات جلد دوم را تشکیل می دهند.
آپلود شده توسط:
morad850
1394/06/08
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پنج حکایت از آثار ویلیام شکسپیر - جلد 1
Thou shouldst not have been old till thou hadst been wise
" تو نباید پیر میشدی تا آنکه پیش از آن خردمند شده باشی "( ازنمایشنامه شاه لیر )
شیکسپیر امروزه حتی در کشورهای انگلیسی زبان نیز دارد فراموش میشود ، انگلیسی ها (از انگلستان) روزگاری در زیرکیهای زبانی و نکتهسنجی و حاضر جوابی های نغز و هوشمندانه چیره بودند اما امروز سلیقه مردم دگرگون شده است،
کارهای شیکسپر را نمیتوان ترجمه دقیق کرد زیرا که ضرافت لغوی آن را نمیتوان به زبانهای دیگر برگرداند ، در پاسخ هموطن عزیزی که شاه لیر را بهترین اثر او دانسته بود بگویم که کارهای شیکسپر به چهار بخش طبقه بندی میشوند 1-تراژدی 2-کمدی 3 -تاریخی 4-شعر
شاه لیر بهترین اثر او نیست بلکه همراه با مکبث و هاملت از شناخته ترین آنهاست که از تراژدی های او ست و براین روش لحنی اندوهگین و آهسته دارد درحالیکه کمدی های او شاد و پر حادثه و شیرن اند که حتی امروزه هم میتوان از آنها لذت برد و به آنها از ته دل خندید همچون :
"کمدی خطاها ، رامکردن زن سرکش ، رویای نیمه شب تابستانی و.."
از تراژدیها و تاریخی های او فیلمهای بسیاری ساخته اند (جولیوس سزار ، ریچار سوم ،هنری چهارم ، کوریولیانوس، مکبث هاملت شاه لیر بازرگان ونیز ..) اما نمیدانم چرا کمدی هایش هنوز در گمنامی مانده ا ند
و رودکی گفته است:
نشـست و سخن را همی خـاش زد .... زِ آبِ دهن، کوه را شـاش زد
آقای mpm7030
آگاه باش؛ بر دامنـه ی مزرعه وسـیع و همیشـه بهـار و باطـراوت و پوشـیده شده بر عرصه ی گیتی از آثـار بـزرگانی چون مولانا و سـعدی و دیگـر نویسندگان بـزرگی چون شکسپیر که اساساً شْـهرتشـان،
نه بخاطر نام و نشان و تبارشان است، بلکه به خاطر آثارشـان و حظّ و لذّت بی پـایـانِ قوّت کلامِ گهـر بارشـان است؛ وجود علفهای هرز و خاشـاک و پشه و کرمک های ریزه و سایر آفات، بر شـاخه ای از
درختان تنومند و استوار و بلند و ماندگار فرهنگ و ادب، هرگز نمی تواند آسیبی به آنها برساند، بلکه موجب می گردد تا برای حفظ بقاء این میراث های فاخر بشری، توجّه و مراقبت بیشتری بشود.بنابراین؛
ای مگس عرصـه ی سیمرغ نه جولانگه تـو است .... عِرضِ خود می بری و زحمت ما می داری
همه آنچه که گفته شد یک روى سکه است و روى دیگر این سکه که همه حرف و حدیثهاى یادشده راغیرمنطقى و ناموجه مى خواند استدلال بنیاد شکسپیر در زادگاه او شهر «استراتفورد» بود که آثار شکسپیر را بى چون وچرا به خودشکسپیر نسبت مى دهد.استانلى ولز با اشاره به اینکه شواهدزیادى دال بر شهرت شکسپیر در زمانه خودش به عنوان یک نویسنده و نمایشنامه نویس صاحب اعتبار وجودداشته، قاطعانه مى گوید: ادوارد دور کارهاى شکسپیر را ننوشته بلکه این خودشکسپیر بوده که آثار منتسب به شکسپیر را نوشته بود.
ولز معتقداست فرضیه مطرح شده ازسوى محفل ادبى دور کاملاً بى اساس است چرا که «دور» به گفته خود آنان فردى بسیار پرمشغله بوده و ازهمین رو قطعاً فرصت نوشتن ۴۰ شاهکار ادبى ـ هنرى درخشان راهرگز نداشته و علاوه بر این پنهان کارى در دنیاى کوچک آن زمان که شایعات به سرعت پخش مى شده اند، امکانپذیر نبوده.ولز در پایان سخنان خود بااشاره به اینکه جزئیات چندانى از بیوگرافى و زندگى شخصى شکسپیر در دست نیست، خاطرنشان ساخت که همواره درطول همه این سالها گروههاى بسیارى با هدف خدشه دارکردن چهره شکسپیر و نسبت دادن آثار او به نویسنده یا نویسندگانى دیگر شکل گرفته اند. اما درنهایت ادعاى همگى آنان بى اساس تلقى شده است.
او مى گوید: وقتى این گروهها به جاى توجه به شواهد محکم دست به اینگونه ادعاها مى زنند تعصب و خشک مغزى در چشمهاى آنان برق مى زند!
پنجشنبه سالروز درگذشت «دور» مدعى تاج و تخت ادبى شکسپیر در سال ۲۰۰۴ بود و محفل ادبى «دور» با هدف تجلیل از خدمات ارزنده شخصى به نام «دور» به جامعه ادبى درصدد گرامیداشت نام و یاد او و برپایى مجموعه اى از برنامه هاى یادبود دراین هفته است. اما آیا براستى شکسپیر نام مستعار این نجیب زاده مدعى است و یا آنکه تاریخ ادبیات با چند ادعاى ساده دچار تحریف شده است؟
حرف و حدیث درباره شکسپیر زیاداست؛ مردى که بى شک پدرنمایشنامه نویسى مدرن است و ازمفاخر ادبیات جهان به شمارمى آید.
با این حال اصالت آثار این چهره برجسته ادبى و نسبت دادن نمایشنامه ها و مجموعه نوشته هاى او به خودش یعنى فردى به نام «شکسپیر» درگذر همه این سالها به شایعات مختلفى دامن زده است که به نوعى «شکسپیر» را نام مستعار افرادى مى دانند که خالق اصلى این آثار درخشان ادبى هستند.
به گزارش بى.بى.سى روز پنجشنبه یک محفل ادبى به نام دور یا The De Vere «Society » چهارصدمین سالمرگ نجیب زاده اى را گرامى داشتند که معتقدند او «شکسپیر» واقعى است.
اعضاى این محفل ادبى بر این باورند که «ادوارددور» نجیب زاده اى هم عصرملکه الیزابت اول نگارنده بسیارى از اشعار، نوشته ها و سوناتهایى بوده که امروزه به شکسپیر نسبت داده مى شوند و تاریخ ادبیات زبان انگلیسى را تحول بخشیده اند.
این انجمن معتقداست شخصى به نام «ادوارددور» که کنت آکسفورد بوده و درخلال سالهاى ۱۶۰۴ـ۱۵۵۰ مى زیسته از نام «ویلیام شکسپیر» به عنوان یک اسم مستعار براى سرودن اشعار و نگارش مجموعه اى از ۳۷نمایشنامه استفاده کرده است که درحال حاضر این افتخار به اشتباه نصیب فردى به نام شکسپیر شده. سخنگوى محفل ادبى «دور» با مطرح کردن این فرضیه که شکسپیر واقعى فردبى پولى بوده که وارد لندن مى شود و «دور» به عنوان یک اشراف زاده که نیاز به نام مستعارى براى نوشته هاى خود داشته از نام «شکسپیر» استفاده مى کند، مى گوید: «دور» تحصیلات بالاترى داشت وبسیار سفرمى کرد و علاوه بر آن از اعضاى دربار ملکه الیزابت اول بوده درحالى که شکسپیرى که ما مى شناسیم متعلق به خانواده اى از طبقه متوسط بود.
این گروه مى افزاید: زمان آن فرارسیده که قبول کنیم که نام شکسپیر اسم مستعار یک نویسنده نابغه به نام «ادوارد دور» است.
فرضیه وجود نویسنده اى به نام «دور» درپشت پرده کارنامه ادبى پربار شکسپیر درحقیقت از سال ۱۹۲۰ با چاپ کتابى درباره «دور» به قلم یک مدرس انگلیسى به نام جى.توماس. لونى مطرح شد. لونى معتقدبود که شکسپیر هرگز نمى توانسته همه نمایشنامه هاى نسبت داده شده به او را بواسطه سابقه خانوادگى و فقدان موقعیت لازم براى نگارش خود نوشته باشد.
جالب آنکه دراین میان بسیارى دیگر اگرچه مى پذیرند که خالق آثار شکسپیر خود شکسپیر نبوده اما «دور» را نیز به رسمیت نمى پذیرند.
بسیارى از آنان معتقدند «فرانسیس بیکن» نویسنده وفیلسوف معروف «شکسپیر» واقعى بوده درحالى که بسیارى دیگر کریستوفر مارلو، شاعر و نمایشنامه نویس یا چهره هاى مشهور دیگرى همچون بن جانسون و حتى ملکه الیزابت اول! را شکسپیر اصلى درپشت این نقاب دوگانه معرفى مى کنند.
اخیراً برخى از محققان و نویسندگان در تلاشند تا با ارائه برخى شواهد و مدارک اثبات کنند که شکسپیر نمى توانسته نویسنده چنین نمایشنامه هاى تاثیرگذارى باشد. به نقل از خبرگزارى آسوشیتدپرس، در حالى که برخى از نویسندگان و محققان ادعا کرده اند که شکسپیر، جوانکى بى تجربه از بخش «استراتفورد آپون آون»، نمى تواند نویسنده نمایشنامه هایى اینچنین تاثیرگذار باشد، عده اى نیز نویسندگانى چون «کریستفر مارلو»، «فرانسیس بیکن» و «ادوارد دى ور»، ارل آکسفورد را نویسندگان حقیقى این آثار معرفى کرده اند. اخیراً نیز کتابى ادعا کرده است که «سر هنرى نویل»، یک دربارى انگلیسى و یکى از خویشاوند هاى دور شکسپیر، شاعر حقیقى اشعار منتسب به شکسپیر است. «جیمز»، مدرس ادبیات انگلیسى و «رابینستین» استاد تاریخ در دانشگاه والس انگلستان در مباحثه اى با یکدیگر درباره شکسپیر و آثارش به این نکته اشاره مى کنند که شکسپیر از استراتفورد با آن چشم انداز و پیشینه معمولى که هیچ گونه تحصیلات دانشگاهى نداشته است، براى نوشتن چنین نمایشنامه هاى زیبا و قوى، اطلاعات کافى را در زمینه هاى سیاست، تاریخ، زبان هاى خارجى و شهرهاى اروپایى نداشته است. آنها در جاى دیگر عنوان مى کنند، برخلاف شکسپیر، «نویل» فردى تحصیلکرده و باتجربه اى است که به اکثر کشورهاى جهان سفر کرده و در حقیقت زندگى اش از لحاظ مکانى- زمانى و موقعیت با آنچه که در آثار شکسپیر آمده کاملاً انطباق و هم خوانى دارد. «رابینستین» گفت: باید در زندگى نویل هر چه بیشتر تامل کرد و به نکات مشترک بیشترى میان او و آثار منتسب به شکسپیر دست یافت. «جیمز» گفت: من از شش سال پیش، درست زمانى که در یکى از اشعار شکسپیر به رمزى برخورد کردم و پس از گشودن آن به نام «هنرى نویل» برخوردم، تحقیق درباره رابطه میان شکسپیر و نویل را آغاز کردم. وى افزود: با خود اندیشیدم که باید چیزهاى بیشترى را مورد بررسى قرار دهم، هیچ کس تاکنون نام هنرى نویل را نشنیده بود ولى مسئله تعجب آور براى من این بود که تاریخ تولد و مرگ او با شکسپیر تقریباً با یکدیگر مشابه است. شواهد به دست آمده از تحقیقات بعدى نیز محققان را هر چه بیشتر به سمت «نویل» که مدتى نیز به عنوان سفیر انگلستان در فرانسه بوده، راهنمایى کرده است. به گفته نویسندگان موافق با فرضیه «نویل»، زندگى نویل توضیح دهنده و بازکننده راهى جدید درباب نمایشنامه هاى شکسپیر است، (از نمایشنامه هاى تاریخى گرفته تا آثار کمدى و تراژدى). نویل از سال ۱۶۰۱ تا ۱۶۰۳ به دلیل شرکت در جنبش هایى که در آن زمان علیه ملکه الیزابت اول صورت مى گرفت، در قلعه لندن زندانى بوده است که به گفته نویسندگان این مسئله وجود لحن غم انگیز و سوزناک موجود در نمایشنامه هملت نوشته شده در سال هاى ۱۶۰۱ تا ۱۶۰۲ است. ولى بسیارى از کارشناسان آثار شکسپیر این تئورى را رد مى کنند.
[edit=simin]1394/06/10[/edit]
اگر ما از دیدگاه کسی انتقاد داشتیم بهتر است تا با دلیل و برهان ومنطق و گواه تاریخی سخن خود را بگوییم نه اینکه دشنام بدهیم و تهمت بزنیم ،
دوم اینکه کارهای شکسپیر براستی در همه ادبیات جهان بیهمتاست ، و از ان هزاران سخن نغز میتوان برداشت ، اما در خود انگلیس کاملا اطمینان ندارند که آیا ویلیام شیکسپیر براستی تویسنده آن کارها بوده و یا نه ، بعضی ها "فرانسیس بیکن " فیلسوف و سیاستمدار انگلیسی را نویسنده راستین آن نمایشنامه ها میدانند ، شاید بپرسید چرا ؟ زیرا که در آنروزگار هر چه که به تاتر و نمایش و بازیگری مربوطمیشده استاتوس( شان / پایه ) بسیار پایینی داشته و نجیبزاده و اندیشمندی همچون فرانسیس بیکن شرم داشته تا آشکارا برای تاتر نمایشنامه بنویسد ، اما این فرضیه ایی بیش نیست ، البته آثار شیکسپیر سرشار از فلسفه و تاریخ باستان و ترجمه هایی بسیاری از کتابهای به لاتین و یونانی در آنها هست پس نویسنده آن بایستی مردی فرهیخته بوده باشد .
در ضمن هیچ نشانه و مدرکی نیست که نویسنده آثارشیکسپیر مواد افیونی مصرف کرده باشد ،
آقای mpm7030
این شْبهات را چه کسانی سالها است در باره ی شکسپیر مطح(مطرح) می کنند؟ مسـتندات شما کدامند و دلایل آنها و بازگـو کردن شما چیست؟، لطفـاً ذکر فرمائید. تا آنجا که ما می دانیـم شکسـپیر
نویسـنده ی پْر آوازه و محبـوبِ ادب دوسـتان جهان است و حتّی کسـانی که آثـار وی را نخوانـده انـد، با تماشای نمایشـنامه های او که به کـرّات در سراسر دنیا نمایش داده شـده و می شود به دیده ی
احترام می نگرند، " بن جانسـون" یکی از نویسـندگان اسـکاتلندی و معاصر شکسـپیر که در نمایشـنامه نویسی ی کمدی و طنز، چیره دست تر از شکسپیر بوده در رثای او گفته است: «من این مرد را
دوست داشتم و به خاطره ی او، مثل دیگران، به حدّ پرسـتش احترام می گذارم » کمتر کسی یافت می شود که شکسپیر را نشناسد و از خوش نامی ی وی یاد نکند،شکسپیر به درستی گفته است :
« موطن آدمی را در هیچ نقشـه جغرافیا، نشـانی نمی توان یافت، موطن آدمی در قلـب همه کسانی است که دوسـتش دارند »، چند وقت پیش یکی دیگر از پـرت و پلا نویسانِ حریص و متبحّر در افاضه
فضل و ماهر در یکی بر سـرِ میخ و یکی به نعل کوبیـدن؛ زیر کتاب " نظریـه نسبیت چیست؟ " نوشـته بود؛ فرضیه نسبیت از" آلبـرت انیشتین" نیست، و این فیزیکدان بزرگ و بی نظیر و شهره ی عالم را
تحقیـر و سارق نظریات علمی ی دیگـران تلقّی کرده بود، فرض بر محـال چنانچه شکسپیر علیٰ قول شما و به احتمال زیاد به مانند شما مصرف کننده ی موادّ افیونی بوده باشد و آثار اعجاب آور و تحسین
برانگیزش را تحت تأثیر موادّ مخدّر نوشته باشد، (که البته در قرن پانزدهم میلادی در دسـترس نبوده و تریاق یا تریاک مصرف داروئی داشته و جائی ذکر نشده که در آن زمان و بخصوص در اروپا، کسی به
آن معتاد بوده باشد) و یا بازهم به قول شـما " عده ای پا را فراتر نهاده و باورمندند که حتّی اصل نگارش این کتـب نیز کار او نبوده است " و " عده ای نیز در مورد سطـح سـواد او با شبهه نگاه کرده اند "،
همه درست باشد، نام این کتاب " پنـج حکایت از آثار ویلیام شکسپیر " است و نه شرح و تفصـیل زندگی نامه و شخصیت نویسنده ی آن، به حدّ کافی در مقدّمه ی کتاب؛ احوال شکسپیر به قلم شیوای
مرحوم " علی اصغر حکمت، مترجم ادیب و دانشمند این کتاب شرح داده شده و نیازی به لقلقه گوئی ی مفتضحانه نبود، شکسپیر به لحاظ مسائل شخصی که جز تلاش و مهارت در نگارش و عقلانیت و
انسان دوستی خاطره ای از وی به یاد نمانده هرچه بـوده چنانچه نقصانی هم داشته چیزی از ارزش کتابهای بسیار زیبا و آموزنده اش کم نمی کند، و نیز در ارتباط با انیشتین نیز، هرکه و در هر موقعیتی
بوده، چنانچه علیٰ رغم برچسبهایِ دروغ و یاوه، صحیح بوده باشد، چیزی از اهمیت فرضیه نسـبیت که یکی از مبانی فیزیک می باشد و برای هیچ کس جز معـدودی از دانشمندان قابل فهم نیست، کم
نمی کند، بنابراین باید کودنی ی خود را از فهم کلام و مطالب بزرگان و اظهار نظر های کوته بیـنانه پنهان کرد و در بجا و درست بودنِ قضاوت در مورد نویسندگان تأمل نمود تا مورد عتاب واقع نشد.