مرحوم hashtag#پوران_شریعت_رضوی، گواه زندهی یکی از مهمترین رویدادهای فاجعهبار و سیاه تاریخ ایران بود.
او خاطرات خود را در کتابی تحت عنوان «hashtag#طرحی_از_یک_زندگی»، به نگارش در آورد
همسر وی، یعنی *علی شریعتی*، تاثیری شگرف و " *ویرانگر* " بر تاریخ کشور ایران گذاشت.
شریعتی با هوش و فراست بالایی که داشت، توانست دو ایدئولوژی نامتجانس و متضاد، یعنی hashtag#اسلام و hashtag#سوسیالیسم را ترکیب کرده و معجونی سمی به نام " *hashtag#مارکسیسم_اسلامی* " یا آنگونه که خودش دوست داشت بگوید، " *hashtag#شیعه_علوی* " را بسازد و با صدای گیرا و گفتار سِحرآمیزش، آن را به جان و اندیشهی جوانان آرمانگرا و خامخیال دههی چهل و پنجاه ایران بریزد.
جوانانی سنتی و نیمهروستایی که به لطف انقلاب سفید شاه و ملت، ناگهان و در کمتر از ده سال، از دل دوران قرون وسطای قجری و رمل و اسطرلاب و دعانویسی و جنگیری و کفبینی و رَمالی و غسل در خزینهی پر از کثافت، به دوران پیشرفتهای مدرنِ انتهای قرن بیستم پرتاب شده بودند.
در حالی که همین جوانانِ آرمانگرا، واپسگرایی مذهبی و متعفن به ارث رسیده از خانوادههایشان را با خود از خانه به دانشگاه آورده بودند و تاب دیدنِ چهرهی در حال مدرن شدنِ جامعهی متوسط شهری در ایران را نداشتند.
اینها، در دانشگاهها، مسحور و مست اندیشههای مارکسیستی بودند که در آن روزها، بازار داغی داشت و آش پخته شده و مسمومِ افکار علی شریعتی که در چنین آشفتهبازاری، با تلفیق تعفن مارکسیسم با مذهب شیعهی صفوی، آن را به دینی بهظاهر مدرن تبدیل میکرد، خریدار و مشتاق بسیاری داشت.
نواندیشانِ آرمانگرای آنزمان، به باور خود، برای متجدد بودن خویش، خود را پیرو این مکتبِ ساختهگی نشان میدادند، هرچند اغلبشان، کوچکترین درکی از حقایق پشتپردهی افکار باطل شریعتی نداشتند.
شریعتی با خلق یک حسین آرمانخواهِ غیر واقعی و دروغین، مکتبِ انقلابیاش را تبدیل به بستر ترویج ایدئولوژی خشونت و ترور در بین جوانان جامعه نمود.
ایدههای بهظاهر انقلابی او، در بین جوانان دههی چهل و پنجاه، آرمانی شد تا در نهایت، *hashtag#شور_انقلابی* را بر *hashtag#شعور_اجتماعی* برتری داده و فضایی را رقم بزند که در بستر آن، جامعهی ایران، دست به یک خودکشی سیاسی بزند.
پوران شریعترضوی، با نوشتن کتابِ خاطرات زندگی سیاسیاش با علی شریعتی، تحت عنوان " *طرحی از یک زندگی* " برخی از رازهای سر به مهر زندگی علی شریعتی را افشا کرده است.
وی در نوشتههایاش hashtag#افشا کرده است که hashtag#مرگ شریعتی، هرگز کار hashtag#حکومت_شاه نبود، بلکه برای دامنزدن به نفرت نسل جوان آن روزگار از شاه، لازم بود تا به hashtag#دروغ، " *hashtag#معلم_شهید* " ساخته شود.
همانگونه که با دروغ، hashtag#خودکشی_تختی یا غرقشدن hashtag#صمد_بهرنگی در ارس را هم، به گردن حکومت شاه انداخته بودند..
راز دیگری که ناخواسته در کتاب پوران شریعترضوی برملا شده، این است که شبکهای پنهان و بسیار قدرتمندتر از hashtag#ساواک و hashtag#ارتش، علی شریعتی را در تمامی سالهای فعالیتاش در ایران، پشتیبانی کرد که بعدا مشخص شد آنان hashtag#فردوست و hashtag#قرنی بودند و آنان سرانجام، ترتیب خروج او را از ایران به لندن داد تا پروژهی شهیدسازی از او را در آنجا رقم بزند و گناه آن را به گردن شاه و ساواک بیندازد.
شبکهای که بدون حمایت آن، هیچگاه بلوای ۵۷ اتفاق نمیافتاد.*
شبکهای که دولتهای استعماری انگلیس و روسیه آن را بنا نهاده بودند تا بتواند به اسم انقلاب، دیگربار، در بازیهای پشتپردهی قدرت، کنترل گردونهی سیاست در ایران را به چنگ آورد.
امروز با گذشت چهار دهه از آن رویداد و افشاشدن پارهای از اسناد محرمانه، بهتدریج لایههای مختلف این توطئهی استعماری خود را نشان داده است.
بنابراین، شاید بهتر بود تا پوران شریعترضوی، نام کتاباش را به جای «طرحی از یک زندگی»، *"hashtag#طرحی_از_یک_فاجعه"* و یا *"hashtag#تولد_یک_هیولا "* میگذاشت تا نسلهای جدید بدانند همسر او، چه نقش مهمی در بروز فاجعهی بلوای ۵۷ در ایران داشت که بهواسطهی آن، کشور ایران، بیش از چند قرن در تاریخ، دچار واپسگرایی فرهنگی و اجتماعی گردید.
یا میدانستید دکتر شریعتی، دکتری نداشته؟ جامعهشناسی یا تاریخ نخونده بلکه در فرانسه با کمترین معدل ممکن معادل فوقلیسانس ادبیات فارسی خوانده و در سخنرانیها و کتابهایش مدام به نویسندگان و کتابهایی ارجاع میداده و استناد میکرده که اصلا وجود نداشتند؟
2️⃣ مدرک شریعتی اصطلاحا دکترای دانشگاهی (یونیورسیته) است که معادل فوقلیسانس است. او هیچ پژوهش دانشگاهی در خلال تحصیل ندارد و تنها برای گرفتن مدرک، ترجمهای ۱۵۰ صفحهای از فارسی به فرانسه با نمرهی ۱۱ از ۲۰ دارد. آنچه مدرک معادل دکترا در ایران و جهان شمرده میشود، در فرانسه دکترای دولتی نام دارد.
3️⃣ می دانستید حسینیه ارشاد با بودجه ساواک ساخته شده و شریعتی عامل فردوست (عالیترین مقام امنیت داخلی) بود؟
4️⃣فوقلیسانس ادبیات فارسی از فرانسه داشت و حتی یکساعت دانشجوی ژرژ گورویچ یا لویی ماسینیون نبود و برخلاف ادعاهایش هرگز در نهضت مقاومت ملی الجزایر نجنگید!
🧐🤔اما لازم بود برای نسل hashtag#تحصیل_کرده و اما hashtag#ناآگاه آنروز که تحت نفوذ تفکرات hashtag#چپ بود.
یک بت و یک شخصیت بسازند مانند hashtag#چگوارا در آمریکای لاتین نا ایران را به دامان hashtag#اتحاد_جماهیر_شوروی سوق دهند.
🧐🤔نظر دوستان را به یک نکته جلب می کنم کسی که کتاب hashtag#فاطمه_فاطمه_است را برای زنان کشور خود می نویسد چطور تمام عکس های همسر خودش بدون حجاب است و یا در بسیاری از عکس از لیوان که فکر بد نکنیم قطعا حاوی hashtag#آب_خوردن است در دست دارد.
به قول hashtag#شهید_لسان_الغیب :
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند!
🙏🙏از ایزد حفظ ایران و ایرانیان را از هر گزندی خواهانم🙏🙏
Behruz67 نوشت:
«شریعتی رویکرد نقادانه را در ایران بنا نهاد و بسیاری از آرای اصلاحطلبان مذهبی ایرانی را عمیقا تحت تاثیر قرار داد.»
صفحه ۱۳
و در ادامه باید به رویکرد اسلام سیاسی ایشون هم اشاره میشد که هنوز که هنوزه داریم از نتایج حاصله «لذت» میبریم! :(
بنظرمن شریعتی هیچ ارتباطی با جریان و حزبی نداشته و ندارد او اصلا سوگیری سیاسی نداشت و اینکه اصلاح طلبان او را به خود می چسبانند یک وهم بیش نیست!!
شریعتی یک غرب ستیز و نقطه مقابل جریانهای فکری عصر خودش بوده و بشدت کپیتالیسم و لیبرالیسم و مارکسیسم را نقد منفی میکرد در صورتیکه امروزه این جریانهای به اصطلاح روشنفکری اصلاح طلبی خودشان را یک مارتین لوتر و اصلاح گر دینی تمام عیار می دانند و این در تضاد با اندیشه های مرحوم شریعتی است چرا که هدفش شناساندن اسلام واقعی و بدور از خرافات و موهومات بود تا روحیه انقلابی و مبارز و در عین حال موحد مسلمانان را به عرصه بیاورد و این در حالیست که آنانکه امروز به عنوان اصلاح طلب محسوب می شوند خود را وارث دوره رنسانس اروپا می دانند! و بشدت غرب گرا هستند و این همان مطلب و نکته اصلی و واقعی است که دکتر شریعتی آن را نفی میکرد و هرگز دلباخته تمدن و یا سرمایه و فرهنگ غرب نبود چه بسا او یک مسلمان واقعی بود و چون در عالم غرب تحصیل کرده بود نحله های فکری را خیلی خوب می شناخت و از این جهت مکاتب غرب را در یک حالت تطبیقی با مکتب اسلام قرار می داد و شنونده و یا خواننده آثارش به خوبی می توانستند وجهه اسلام انقلابی را از اسلام تخدیر کننده تمیز دهند و درعین حال وابسته به فلسفه ها و اندیشه های غربی نباشند و خوب میدانیم ایشان در شکل گیری انقلاب اسلامی چه اندازه تاثیرگذار بوده اند بالاخص قشر دانشجو که در آن زمان بسیار گرایش به مکاتب غربی پیدا کرده بودند و دغدغه اصلی دکتر جوانان بودند که در یک دوراهی اسلام و غرب مانده بودند... الا ایهالحال دکتر شریعتی هیچ نسبتی با اصلاح طلبان ندارد و بی جهت این گروهها این مرحوم رابه خودشان نسبت می دهند تا در لوای اسم ایشان خودشان را توجیه کنند!!
شریعتی یک مسلمان بدون جهت گیری حزبی بود در ضمن مبلغ اسلام سیاسی هم نبودند فقط مبلغ اسلام بودند بدون هیچ پیشوند و هیچ پسوندی، وتا جائیکه جانش را هم دراین عرصه داد و او یک آرمانخواه به تمام معنا بود چیزی که اصلاح طلبان شبه روشنفکر ایران هیچ بوئی از آرمان نبرده اند و برای آنها فقط منافع مهم است و زندگی بورژووایی، همین.
«شریعتی رویکرد نقادانه را در ایران بنا نهاد و بسیاری از آرای اصلاحطلبان مذهبی ایرانی را عمیقا تحت تاثیر قرار داد.»
صفحه ۱۳
و در ادامه باید به رویکرد اسلام سیاسی ایشون هم اشاره میشد که هنوز که هنوزه داریم از نتایج حاصله «لذت» میبریم! :(
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ویژه نامه شرق: مخصوص شریعتی 1 - آذر 1393
مرحوم hashtag#پوران_شریعت_رضوی، گواه زندهی یکی از مهمترین رویدادهای فاجعهبار و سیاه تاریخ ایران بود.
او خاطرات خود را در کتابی تحت عنوان «hashtag#طرحی_از_یک_زندگی»، به نگارش در آورد
همسر وی، یعنی *علی شریعتی*، تاثیری شگرف و " *ویرانگر* " بر تاریخ کشور ایران گذاشت.
شریعتی با هوش و فراست بالایی که داشت، توانست دو ایدئولوژی نامتجانس و متضاد، یعنی hashtag#اسلام و hashtag#سوسیالیسم را ترکیب کرده و معجونی سمی به نام " *hashtag#مارکسیسم_اسلامی* " یا آنگونه که خودش دوست داشت بگوید، " *hashtag#شیعه_علوی* " را بسازد و با صدای گیرا و گفتار سِحرآمیزش، آن را به جان و اندیشهی جوانان آرمانگرا و خامخیال دههی چهل و پنجاه ایران بریزد.
جوانانی سنتی و نیمهروستایی که به لطف انقلاب سفید شاه و ملت، ناگهان و در کمتر از ده سال، از دل دوران قرون وسطای قجری و رمل و اسطرلاب و دعانویسی و جنگیری و کفبینی و رَمالی و غسل در خزینهی پر از کثافت، به دوران پیشرفتهای مدرنِ انتهای قرن بیستم پرتاب شده بودند.
در حالی که همین جوانانِ آرمانگرا، واپسگرایی مذهبی و متعفن به ارث رسیده از خانوادههایشان را با خود از خانه به دانشگاه آورده بودند و تاب دیدنِ چهرهی در حال مدرن شدنِ جامعهی متوسط شهری در ایران را نداشتند.
اینها، در دانشگاهها، مسحور و مست اندیشههای مارکسیستی بودند که در آن روزها، بازار داغی داشت و آش پخته شده و مسمومِ افکار علی شریعتی که در چنین آشفتهبازاری، با تلفیق تعفن مارکسیسم با مذهب شیعهی صفوی، آن را به دینی بهظاهر مدرن تبدیل میکرد، خریدار و مشتاق بسیاری داشت.
نواندیشانِ آرمانگرای آنزمان، به باور خود، برای متجدد بودن خویش، خود را پیرو این مکتبِ ساختهگی نشان میدادند، هرچند اغلبشان، کوچکترین درکی از حقایق پشتپردهی افکار باطل شریعتی نداشتند.
شریعتی با خلق یک حسین آرمانخواهِ غیر واقعی و دروغین، مکتبِ انقلابیاش را تبدیل به بستر ترویج ایدئولوژی خشونت و ترور در بین جوانان جامعه نمود.
ایدههای بهظاهر انقلابی او، در بین جوانان دههی چهل و پنجاه، آرمانی شد تا در نهایت، *hashtag#شور_انقلابی* را بر *hashtag#شعور_اجتماعی* برتری داده و فضایی را رقم بزند که در بستر آن، جامعهی ایران، دست به یک خودکشی سیاسی بزند.
پوران شریعترضوی، با نوشتن کتابِ خاطرات زندگی سیاسیاش با علی شریعتی، تحت عنوان " *طرحی از یک زندگی* " برخی از رازهای سر به مهر زندگی علی شریعتی را افشا کرده است.
وی در نوشتههایاش hashtag#افشا کرده است که hashtag#مرگ شریعتی، هرگز کار hashtag#حکومت_شاه نبود، بلکه برای دامنزدن به نفرت نسل جوان آن روزگار از شاه، لازم بود تا به hashtag#دروغ، " *hashtag#معلم_شهید* " ساخته شود.
همانگونه که با دروغ، hashtag#خودکشی_تختی یا غرقشدن hashtag#صمد_بهرنگی در ارس را هم، به گردن حکومت شاه انداخته بودند..
راز دیگری که ناخواسته در کتاب پوران شریعترضوی برملا شده، این است که شبکهای پنهان و بسیار قدرتمندتر از hashtag#ساواک و hashtag#ارتش، علی شریعتی را در تمامی سالهای فعالیتاش در ایران، پشتیبانی کرد که بعدا مشخص شد آنان hashtag#فردوست و hashtag#قرنی بودند و آنان سرانجام، ترتیب خروج او را از ایران به لندن داد تا پروژهی شهیدسازی از او را در آنجا رقم بزند و گناه آن را به گردن شاه و ساواک بیندازد.
شبکهای که بدون حمایت آن، هیچگاه بلوای ۵۷ اتفاق نمیافتاد.*
شبکهای که دولتهای استعماری انگلیس و روسیه آن را بنا نهاده بودند تا بتواند به اسم انقلاب، دیگربار، در بازیهای پشتپردهی قدرت، کنترل گردونهی سیاست در ایران را به چنگ آورد.
امروز با گذشت چهار دهه از آن رویداد و افشاشدن پارهای از اسناد محرمانه، بهتدریج لایههای مختلف این توطئهی استعماری خود را نشان داده است.
بنابراین، شاید بهتر بود تا پوران شریعترضوی، نام کتاباش را به جای «طرحی از یک زندگی»، *"hashtag#طرحی_از_یک_فاجعه"* و یا *"hashtag#تولد_یک_هیولا "* میگذاشت تا نسلهای جدید بدانند همسر او، چه نقش مهمی در بروز فاجعهی بلوای ۵۷ در ایران داشت که بهواسطهی آن، کشور ایران، بیش از چند قرن در تاریخ، دچار واپسگرایی فرهنگی و اجتماعی گردید.
2️⃣ مدرک شریعتی اصطلاحا دکترای دانشگاهی (یونیورسیته) است که معادل فوقلیسانس است. او هیچ پژوهش دانشگاهی در خلال تحصیل ندارد و تنها برای گرفتن مدرک، ترجمهای ۱۵۰ صفحهای از فارسی به فرانسه با نمرهی ۱۱ از ۲۰ دارد. آنچه مدرک معادل دکترا در ایران و جهان شمرده میشود، در فرانسه دکترای دولتی نام دارد.
3️⃣ می دانستید حسینیه ارشاد با بودجه ساواک ساخته شده و شریعتی عامل فردوست (عالیترین مقام امنیت داخلی) بود؟
4️⃣فوقلیسانس ادبیات فارسی از فرانسه داشت و حتی یکساعت دانشجوی ژرژ گورویچ یا لویی ماسینیون نبود و برخلاف ادعاهایش هرگز در نهضت مقاومت ملی الجزایر نجنگید!
🧐🤔اما لازم بود برای نسل hashtag#تحصیل_کرده و اما hashtag#ناآگاه آنروز که تحت نفوذ تفکرات hashtag#چپ بود.
یک بت و یک شخصیت بسازند مانند hashtag#چگوارا در آمریکای لاتین نا ایران را به دامان hashtag#اتحاد_جماهیر_شوروی سوق دهند.
🧐🤔نظر دوستان را به یک نکته جلب می کنم کسی که کتاب hashtag#فاطمه_فاطمه_است را برای زنان کشور خود می نویسد چطور تمام عکس های همسر خودش بدون حجاب است و یا در بسیاری از عکس از لیوان که فکر بد نکنیم قطعا حاوی hashtag#آب_خوردن است در دست دارد.
به قول hashtag#شهید_لسان_الغیب :
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند!
🙏🙏از ایزد حفظ ایران و ایرانیان را از هر گزندی خواهانم🙏🙏
بنظرمن شریعتی هیچ ارتباطی با جریان و حزبی نداشته و ندارد او اصلا سوگیری سیاسی نداشت و اینکه اصلاح طلبان او را به خود می چسبانند یک وهم بیش نیست!!
شریعتی یک غرب ستیز و نقطه مقابل جریانهای فکری عصر خودش بوده و بشدت کپیتالیسم و لیبرالیسم و مارکسیسم را نقد منفی میکرد در صورتیکه امروزه این جریانهای به اصطلاح روشنفکری اصلاح طلبی خودشان را یک مارتین لوتر و اصلاح گر دینی تمام عیار می دانند و این در تضاد با اندیشه های مرحوم شریعتی است چرا که هدفش شناساندن اسلام واقعی و بدور از خرافات و موهومات بود تا روحیه انقلابی و مبارز و در عین حال موحد مسلمانان را به عرصه بیاورد و این در حالیست که آنانکه امروز به عنوان اصلاح طلب محسوب می شوند خود را وارث دوره رنسانس اروپا می دانند! و بشدت غرب گرا هستند و این همان مطلب و نکته اصلی و واقعی است که دکتر شریعتی آن را نفی میکرد و هرگز دلباخته تمدن و یا سرمایه و فرهنگ غرب نبود چه بسا او یک مسلمان واقعی بود و چون در عالم غرب تحصیل کرده بود نحله های فکری را خیلی خوب می شناخت و از این جهت مکاتب غرب را در یک حالت تطبیقی با مکتب اسلام قرار می داد و شنونده و یا خواننده آثارش به خوبی می توانستند وجهه اسلام انقلابی را از اسلام تخدیر کننده تمیز دهند و درعین حال وابسته به فلسفه ها و اندیشه های غربی نباشند و خوب میدانیم ایشان در شکل گیری انقلاب اسلامی چه اندازه تاثیرگذار بوده اند بالاخص قشر دانشجو که در آن زمان بسیار گرایش به مکاتب غربی پیدا کرده بودند و دغدغه اصلی دکتر جوانان بودند که در یک دوراهی اسلام و غرب مانده بودند... الا ایهالحال دکتر شریعتی هیچ نسبتی با اصلاح طلبان ندارد و بی جهت این گروهها این مرحوم رابه خودشان نسبت می دهند تا در لوای اسم ایشان خودشان را توجیه کنند!!
شریعتی یک مسلمان بدون جهت گیری حزبی بود در ضمن مبلغ اسلام سیاسی هم نبودند فقط مبلغ اسلام بودند بدون هیچ پیشوند و هیچ پسوندی، وتا جائیکه جانش را هم دراین عرصه داد و او یک آرمانخواه به تمام معنا بود چیزی که اصلاح طلبان شبه روشنفکر ایران هیچ بوئی از آرمان نبرده اند و برای آنها فقط منافع مهم است و زندگی بورژووایی، همین.
صفحه ۱۳
و در ادامه باید به رویکرد اسلام سیاسی ایشون هم اشاره میشد که هنوز که هنوزه داریم از نتایج حاصله «لذت» میبریم! :(