انقلاب ایران و بلشویک های ماورای قفقاز
نویسنده:
گ. س. آروتونیان
مترجم:
محمد نایب پور
امتیاز دهید
در این اثر، نویسنده به بررسی تاثیر انقلاب 1905-1907 روسیه بر انقلاب 1906-1911 ایران «انقلاب مشروطیت» می پردازد. او همراه با نشان دادن ارتباط دو جانبه و قانونمند این دو انقلاب، پیدایش سازمان های مردم سالاری (انجمن هایی) را که در نتیجه خلاقیت انقلابی مردم ستم دیده ایران و تحت نفوذ جنبش انقلابی روسیه پا گرفتند، بررسی می کند و نقش بلشویک های ماوراء قفقاز در حوادث و جریان های انقلاب مشروطه ایران را نشان می دهد. نویسنده ضمن آن که بازتاب ثمربخش انقلاب اول روسیه بر ایران را موضوع اصلی خویش قرار می دهد، تلاش می کند تا از افسانه «آزادی خواهی» سرمایه داران انگلیسی در روند انقلاب 1911-1905 ایران که در ادبیات خارجی و روسی شکل گرفته است پرده بردارد و آن را افشا کند.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی انقلاب ایران و بلشویک های ماورای قفقاز
در دسترس نبودن پروفایل شما دو نازنین برای نگاشتن پیام های خصوصی نشانه حداقل وجود یک مورد مشترک میان این دو قطب فکری به ظاهر متضاد می باشد.
هم سرمایه دار وهم کمونیست، آن هم به شیوه روسی برای رسیدن به منافعی که در نظر دارند از خرد کردن انسان ها کوتاهی ننموده اند.
اگر بیاد داشته باشیم روزگاری محکوم نمودن ایالات متحده به دلیل جنگ و کشتار و تغییر مکان اجباری قبایل سرخ پوست بسیار رایج ودر واقع مد میان گروه های روشنفکری مایل به چپ بود.
ولی همین رفقا آگاهانه از پیشروی روس ها در آسیای مرکزی وقققاز وتجزیه لهستان چشم می پوشیدند.
گویا روس ها در طول قرن نوزدهم هیچ کشتاری نکرده و تنها دستان سرمایه داران ایبالات متحده خونبار از خون سرخ پوستان بود.
در حمله به مجارستان وسرکوب بهار پراگ هم دولت های غربی اعتراض را به صرفه نمی دانستند ونه روشنفکران چپی وبویژه فرانسوی و روشنفکر نمایان ایرانی دلیلی برای اعتراض می دیدند.
در سال 1871 در فرانسه گرفتار در جنگ وبویژه در پاریس کشتار هولناکی از کارگران و رزمندگان وروشنفکران طرفدار کمون پاریس شد ولی هیهات از این که در طول این مدت فیلم و اطلاع رسانی در فرانسه انجام گیرد وگویا کمون پاریس باید در حافظه تاریخی بایکوت می شد وروشنفکران تنها باید دیگر کشور های امپریالیسم را محکوم می نمودند.
دوست عزیز، بهتر نیست از خواب بیدار شوید؟ کمونیسم منحوس بلشویکی با نظام پوسیده اش سالهاست به زباله دانی تاریخ پیوسته است. آن استالینی که برایش سینه چاک میکنید در دوران زمامداری خود میلیونها انسان بیگناه را در اردوگاههای گولاگ به وحشیانهترین شکل نابود کرد. چطور میتوانید از چنین حیوانی دفاع کنید؟ نظرات شما بیش از همه به گروههای ارتجاعی و فسیلهای تودهای شباهت دارد...[/quote]
شما حرص نخور رفیق پیر میشی،شما حرص خور و انسان دوستی به فکر جنگ هایی که به نفع سرمایه داران و برای حفظ نظام سرمایه داری راه انداخته میشه و باعث کشته شدن میلیون ها نفر میشه باش،جنگ جهانی اول و دوم و حمله هسته ای آمریکا جنایتی که هنوز هم داغش برای جهانیان تازه است باشید.اعدام های شوروی که می کرد جلوی کشتاری که آمریکا هنوز هم می کنه و نظام منفور سرمایه داری قطره ای در مقابل دریاست،تاریخ نظام سرمایه داری در راس آن امپریالیسم آمریکا چیزی جز جنگ و کشتار و فقر نبوده و نیست.
در زیر یکی از همین کتابها یک انسان دوست مثل شما که معتقد به کنترل نژادی و از بین بردن سرخ پوستان و سیاه پوستان و حتی اکثریت ایران به دلیل اینکه ایرانی ها سفید پوست نیستند دم از انسانیت میزد و معتقد بود که کمونیست جنایتکار است!! من به خاطر گفته مسخره این شخص حتی حاضر نشدم به این شخص جواب بدم چون گفته اش به حد کافی مسخرگی ادعای این شخص را نمایش می داد.یک نژادپرست که آشکارا حمایت از کشتار و تبعیض و آپارتاید میکنه دم از انسانیت هم میزنه.جالب است امروزه بسیاری بدون اینکه انسانیت بفهمند چیست دم از انسانیت می زنند.
گرامی
هر پدیده ای را باید بر پایه زمان ومکان سنجید.
اگر انقلاب بالشویکی در روسیه تزاری روی نمی داد وخاندان رومانف سرنگون نمی شدند بر پایه قرار های تقسیم غنایم میان فرانسه، روسیه و بریتانیا،نواحی که بر مبنای قرارداد 1907 جزو بخش نفوذ روسیه قرار گرفته بود رسما به خاک امپراتوری ضمیمه می شد.( منبع آن را باید پیدا کنم ولی در چندین نوشتار به این موضوع برخورد نمودمو شاید بتوان پیش زمینه دست اندازی به گیلان،مازندران واستر آباد را در سفرنامه لرد کرزن در دهه 1890 به ایران یافت)
حداقل منفعت انقلاب باشویکی لغو بسیاری از موارد عهد نامه ترکمنچای بود وبه همین دلیل دولت ایران در سال 1921 جزو نخستین دولی بود که رژیم ساویتی را به رسمیت شناخت.
البته این ماه عسل زیاد به طول نیاجامید وبا دخالت های غیر مستقیم و سپس ورود آرتش سرخ به گیلان وبرپا سازی جمهوری گیلان و بازی دادن میرزا کوچک خان و پروبال دادن به احسال الله خان دوستدار این حقیقت آشکار شد که:
دولت روسیه خواه تزاری سپید ویا بالشویک سرخ تنها در پی منافع ودست اندازی به خاک میهنمان است و وظیفه ما هوشیاری و با سیاست رفتار نمودن با خرس شمالی است.
دوست عزیز، بهتر نیست از خواب بیدار شوید؟ کمونیسم منحوس بلشویکی با نظام پوسیده اش سالهاست به زباله دانی تاریخ پیوسته است. آن استالینی که برایش سینه چاک میکنید در دوران زمامداری خود میلیونها انسان بیگناه را در اردوگاههای گولاگ به وحشیانهترین شکل نابود کرد. چطور میتوانید از چنین حیوانی دفاع کنید؟ نظرات شما بیش از همه به گروههای ارتجاعی و فسیلهای تودهای شباهت دارد...
کسی که قدری سواد داشته باشه ،مسلما درک میکنه که بلشویکها خود بخشی از حزب کمونیست بودند در مقابل منشویکها.و جمله بالا تنها نشان دهنده ذهن پرت از ماجرا گوینده ی آن است.
در مورد خدمات شوروی و مقایسه اون با روسیه تزاری (به سبک همین دوستان) کافیست بدقت کنید که روسیه در زمان استالین صنعتی شد و به یک ابرقدرت بزرگ تبدیل شد کشوری که در دوران تزاری از فرانسه و ژاپن هم شکست میخورد.
از کی تا بحال گروههای بلشویکی جزو گروههای مترقی بودن!!! اگر این گروهها مترقی بودن که با این وضع فجیع خانواده پادشاهی روسیه که سر منشاء خدمات بزرگی در روسیه بوده اند را قتل عام نمیکردند و اجساد آنها را به آتش نمیکشیدند!!! آنها حتی از سر کودکان و دختران بی گناه پادشاه روسیه نگذشتند و با قساوت تمام آنها را نابود کردند ... نکته مهمتر اینکه همین انقلاب خشونت بار بلشویکها باعث به ثمر رسیدن کمونیستها شد و آنها چه بلاها بر سر ملت و مردم روسیه نیاوردند بطوری که هنوز بسیاری از نام استالین و تبعیدگاه سیبری وحشت دارند ...
شما وقتی خدمات پادشاهان روسیه و کارهای بزرگی که در روسیه انجام داده اند را بررسی کنید متوجه میشوید که هنر موسیقی ٰ هنر معماری ، علم ریاضی ، رقص ، ادبیات ، تئاتر ، نمایش ، صنعت چینی سازی ، صنایع اسلحه سازی ، دانشگاههای طب و مهندسی و هزاران هنر و صنعت دیگر همه میراث پادشاهان روسیه بوده است[/quote]
البنه نکته حایز اهمیت این است که پادشاهان روس ها پیش از پیروزی کمونیست ها بسیار به مردم فرودست ظلم روا می داشته اند. در نقایص جرایانات مارکسیستی هیچ شبه ای نیست ولی در هنگام ظهور این جریانان در روسیه به دلیل نگاه ارتجاع مابانه تزار ها این جریانات ترقی گرایانه قلمداد می شده است.مصداق بارز این مدعا هم جریانات جمهوری طلبانه شورشیان سین کیانگ چین است.با اینکه بیش از یک سده از ظهور تز جمهوریت گذشته است ولی به دلیل مخالف ین جریان با مرتجعان چینی این جریان مترقی قلمداد می گردد.
از کی تا بحال گروههای بلشویکی جزو گروههای مترقی بودن!!! اگر این گروهها مترقی بودن که با این وضع فجیع خانواده پادشاهی روسیه که سر منشاء خدمات بزرگی در روسیه بوده اند را قتل عام نمیکردند و اجساد آنها را به آتش نمیکشیدند!!! آنها حتی از سر کودکان و دختران بی گناه پادشاه روسیه نگذشتند و با قساوت تمام آنها را نابود کردند ... نکته مهمتر اینکه همین انقلاب خشونت بار بلشویکها باعث به ثمر رسیدن کمونیستها شد و آنها چه بلاها بر سر ملت و مردم روسیه نیاوردند بطوری که هنوز بسیاری از نام استالین و تبعیدگاه سیبری وحشت دارند ...
شما وقتی خدمات پادشاهان روسیه و کارهای بزرگی که در روسیه انجام داده اند را بررسی کنید متوجه میشوید که هنر موسیقی ٰ هنر معماری ، علم ریاضی ، رقص ، ادبیات ، تئاتر ، نمایش ، صنعت چینی سازی ، صنایع اسلحه سازی ، دانشگاههای طب و مهندسی و هزاران هنر و صنعت دیگر همه میراث پادشاهان روسیه بوده است