فلسفه و انقلاب: از هگل تا سارتر و از مارکس تا مائو
امتیاز دهید
در این کتاب، سوسیالیست روسی - آمریکایی کوشیده است تا مارکس را از قید تفاسیری آزاد سازد که به نام نظام هایی که با انقلاب های سیاسی تثبیت یافته اند، اهمیت انقلابی فلسفه ای را محدود می کنند که در پس تئوری او وجود دارد. نویسنده مدعی است که چنین فلسفه ای، از ابتدا تا انتها، منطق هگل است. حزب کمونیست مستقر در مسکو در همان اوایل قرن حاضر که لوکاچ و کرش قرائت هگلیِ مشابهی را ارائه کرده بودند، چنین تفسیر چپ گرایانه ایی را رد کرده بود. با این همه تفاوتی چشمگیر دیدگاه رایا دونایفسکایا را از این مواضع قدیمی تر جدا می کند. تفاسیر لوکاچ و کرش تأثیر انقلابی فلسفه ی هگل را به نظم اجتماعی - اقتصادی محدود می کردند. دونایفسکایا کل رهایی انسان را نه تنها از پلشتی های جامعه ی سرمایه داری بلکه به همان اندازه از سرمایه داری دولتیِ ستمگرانه یِ حکومت هایِ کمونیستیِ مستقر هدف قرار داده است. وی در تئوری مبارزه ی طبقاتی خود موضوعات متنوعی چون فمینیسم، آزادی سیاهان و حتی ناسیونالیسم جدید کشورهای جهان سوم را مطرح می کند. این تئوری در جنبشی به عمل بدل شد که «انسان باوری مارکسیستی» (Marxist Humanism) نام گرفت.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فلسفه و انقلاب: از هگل تا سارتر و از مارکس تا مائو