شاهزاده عقیم - کتاب 2
نویسنده:
منوچهر دبیرمنش
امتیاز دهید
رازهای سوگلی حرمسرای شاهزاده قاجار
در این داستان تاریخی، "جلال الدین میرزا "پسر سفاک فتحعلی شاه که به تازگی حکومت شیراز را به چنگ آورده در اندیشه ازدواج با دختری است که شاید او را صاحب فرزند کند، زیرا او پیش از این دختران بسیاری را که از او صاحب بچه نشده اند به قتل رسانده غافل از آن که خود نمی تواند صاحب فرزند شود . ماجرای اصلی داستان از آن جا آغاز می شود که هیچ یک از اهالی شیراز حاضر به وصلت با شاهزاده نیستند و "حاج ابوالقاسم "از جمله کسانی است که فراشان شاهزاده، دختر او را برگزیده اند .او نیز ناگزیر کنیز خود را به جای دخترش معرفی می کند که "نازنین "نام دارد .نازنین اینک با آگاهی کامل از وضعیت شاهزاده پای به حرمسرای او می گذارد و با ترفند تمام امور حرمسرا را در اختیار می گیرد و...
بیشتر
در این داستان تاریخی، "جلال الدین میرزا "پسر سفاک فتحعلی شاه که به تازگی حکومت شیراز را به چنگ آورده در اندیشه ازدواج با دختری است که شاید او را صاحب فرزند کند، زیرا او پیش از این دختران بسیاری را که از او صاحب بچه نشده اند به قتل رسانده غافل از آن که خود نمی تواند صاحب فرزند شود . ماجرای اصلی داستان از آن جا آغاز می شود که هیچ یک از اهالی شیراز حاضر به وصلت با شاهزاده نیستند و "حاج ابوالقاسم "از جمله کسانی است که فراشان شاهزاده، دختر او را برگزیده اند .او نیز ناگزیر کنیز خود را به جای دخترش معرفی می کند که "نازنین "نام دارد .نازنین اینک با آگاهی کامل از وضعیت شاهزاده پای به حرمسرای او می گذارد و با ترفند تمام امور حرمسرا را در اختیار می گیرد و...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شاهزاده عقیم - کتاب 2
دو گروه به سرپرستی نصرت ا... خان به سمت شیراز و قادرخان به سمت اصفهان به دنبال او امده و وی را با کشته شدن صفدر و دیوانگی گل صنم توسط قادر خان نجات می دهند.
نصرت ا... خان به شیراز رفته برای دیدار با نازنین از دیوار باغ عمارت بالا رفته و پس از فرار در کوچه ای به محاصره قراولان و نصرا... خان در می اید .در اخرین لحظه درب خانه عبدا...خان باز شده و او را پناه می دهد.ماهرخ دختر وی خان را از راه مخفی فراری می دهد و در ماجرای ان عبدا... خان به اسارت نصرا...خان در می اید.
شمس افاق و امینه در پی توطئه رقیه را از راز اینکه پسر خودش است مجبور به دزدیدن ارسلان پسر شاهزاده می نماید و برای عبور از در رقیه و نوزاد با دارو توسط امینه بیهوش شده و با تابوت به خارج انتقال می یابند.رقیه در قبرستان به هوش امده و از ترس زنده بگور شده فرار و توسط نصرت ا... خان نجات می یابد.
در اخر شاهزاده و نصرا...خان در حانه ای که قصد تجاوز به نازنین را داشته به قتل رسیده و نصرت ا...خان به ماهرخ و نازنین هر دو ازدواج و قزل گل به عقد قادر خان در میاید.