قصر پرندگان غمگین
نویسنده:
بختیار علی
مترجم:
رضا کریم مجاور
امتیاز دهید
✔️ به نظر میآید قصهی کتاب از یکی از افسانههای مشهور کردستان به نام «لاس و خزال» الهام گرفته. داستانی که در آن لاس همسرش «خانزاد» را رها میکند و برای به دست آوردن دل معشوقهاش خزال، به خواستهی وی راهی سفری دور برای به دست آوردن گل «شوران» میشود؛ چراکه خزال فقط با این شرط عشق وی را میپذیرد. در رمان نامبرده کامران سلما، منصور اسرین و خالد آمون سه جوان از کردستان هستند که عاشق دختری به نام «سوسن» میشوند و بنا به خواستهی وی، برای به دست آوردن عشقش باید به مدت هشت سال، صد پرنده نایاب را در سراسر دنیا جمعآوری کنند و نزد او بیاورند.
از متن کتاب:
ناگهان احساس کرد که با همه ی اشیای خانه شان بیگانه است. پیشتر ها گلدان ها و درخت ها و رخت های آویخته بر طناب ها را نشانه ای زندگی و تکاپو می دید، ولی اینک احساس می کرد که خودش از زندگی تهی می شود. وقتی وارد اتاق شد، قبل از همه تابلویی توجهش را جلب کرد... تابلوی چند پرنده ی تنها که روی قفسی خالی نشسته و به افقی دور خیره شده اند... برای نخستین بار احساس کرد که پرنده ها به این می اندیشند که آیا پرواز کنند یا به قفس برگردند. سالها بود که این تابلو را می دید و آن را به عنوان بخشی ابدی از دیوار می نگریست. تابلو طوری به دیوار چسبیده بود که در لابه لای جریان طبیعی اشیا غرق شده و زیر موج کشنده ی منظره های تکراری محو شده بود. یک لحظه خودش را مثل همان تابلو دید... مثل چیزی که همواره اینجا در میان اشیا بوده و کسی او را ندیده است. خودش هم تبدیل به بخشی از اشیا شده بود...
بیشتر
از متن کتاب:
ناگهان احساس کرد که با همه ی اشیای خانه شان بیگانه است. پیشتر ها گلدان ها و درخت ها و رخت های آویخته بر طناب ها را نشانه ای زندگی و تکاپو می دید، ولی اینک احساس می کرد که خودش از زندگی تهی می شود. وقتی وارد اتاق شد، قبل از همه تابلویی توجهش را جلب کرد... تابلوی چند پرنده ی تنها که روی قفسی خالی نشسته و به افقی دور خیره شده اند... برای نخستین بار احساس کرد که پرنده ها به این می اندیشند که آیا پرواز کنند یا به قفس برگردند. سالها بود که این تابلو را می دید و آن را به عنوان بخشی ابدی از دیوار می نگریست. تابلو طوری به دیوار چسبیده بود که در لابه لای جریان طبیعی اشیا غرق شده و زیر موج کشنده ی منظره های تکراری محو شده بود. یک لحظه خودش را مثل همان تابلو دید... مثل چیزی که همواره اینجا در میان اشیا بوده و کسی او را ندیده است. خودش هم تبدیل به بخشی از اشیا شده بود...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قصر پرندگان غمگین