دیوید کاپرفیلد
نویسنده:
چارلز دیکنز
مترجم:
ناهید نونهال
امتیاز دهید
✔️ داستان چنین آغاز می شود:
شبی طولانی و ناآرام بود. پس از مرگ پدرم، مادر تنها شده بود. در انتظار فرزندی بود و احساس کسالت می کرد. صدای ضربه ای به در شنیده شد. مادر گفت:
- پیگوتی! در میزنند. ببین کیست؟
پیگوتی خدمتکار و دوست مادرم بود. پیگوتی گفت:
- می روم ببینم.
رفت و در را باز کرد. دوشیزه تروت وود همراه پیگوتی وارد اتاق مادرم شد. او عمه پدرم بود. پرسید:
- بچه کجاست؟
مادر از او می ترسید و معتقد بود که صدای خیلی بلندی دارد. مادرم گفت:
- هنوز به دنیا نیامده است.
دوشیزه تروت وود با صدای بلندش گفت:
- شما را قبلا ندیده بودم، بچه سالید. مگر نه؟ شوهرتان مرده و تنها شده اید. ولی غمگین نباشید. بچه دختر خواهد بود و من دختربچه ها را دوست دارم. خودم از او مراقبت می کنم...
بیشتر
شبی طولانی و ناآرام بود. پس از مرگ پدرم، مادر تنها شده بود. در انتظار فرزندی بود و احساس کسالت می کرد. صدای ضربه ای به در شنیده شد. مادر گفت:
- پیگوتی! در میزنند. ببین کیست؟
پیگوتی خدمتکار و دوست مادرم بود. پیگوتی گفت:
- می روم ببینم.
رفت و در را باز کرد. دوشیزه تروت وود همراه پیگوتی وارد اتاق مادرم شد. او عمه پدرم بود. پرسید:
- بچه کجاست؟
مادر از او می ترسید و معتقد بود که صدای خیلی بلندی دارد. مادرم گفت:
- هنوز به دنیا نیامده است.
دوشیزه تروت وود با صدای بلندش گفت:
- شما را قبلا ندیده بودم، بچه سالید. مگر نه؟ شوهرتان مرده و تنها شده اید. ولی غمگین نباشید. بچه دختر خواهد بود و من دختربچه ها را دوست دارم. خودم از او مراقبت می کنم...
آپلود شده توسط:
hanieh
1394/07/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دیوید کاپرفیلد
دیوید کاپرفیلد در دسته بندی رمان ها در طبقه ی رمان های رشد و کمال قرار می گیرد و به دوران پختگی و کمال هنری دیکنز تعلق دارد.نویسنده بر خلاف آثار دیگرش که از انتقادهای صریح اجتماعی برخوردار بودند به ماجراهای خانگی و روحانی می پردازد. هم چنین شخصیت ها را از نظر روان شناختی از دیدگاه اجتماع مورد توجه و بررسی قرار می دهد.
در داستان ما با نوعی از تقابل نیکی و بدی روبرو هستیم. نویسنده نوعی از درون نگری شخصیت ها را به نمایش می گذارد.
نکته ی جالب توجه در دیویدکاپرفیلد که وجه تمایز آن با دیگر آثار دیکنز نیز می باشد، خاکستری بودن شخصیت هاست. آدم ها و جامعه مجموعه ای از خوبی ها و بدی ها هستند. دیوید قهرمان داستان هم انسان خوبی است و هم مرتکب انجام کارهای بد می شود، یا آقای مردستون که به ظاهر انسان شرور و بدسرشتی است، دیوید را به مدرسه می فرستد تا دانش بیاوزد. این اقدام، نمونه ی جنبه مثبت شخصیت مردستون است و اورا از بدی مطلق بیرون می آورد. شخصیت تحقیر شده«پیپ» ترقی و تنزلش همه نمادهای اجتماعی قابل شناخت هستند.
به گفته منتقدان ادبیات داستانی، انگلستان از نظر فرهنگی به دو ران قبل از دیکنز و بعد از دیکنز تقسیم بندی شده است. این خود به تنهایی نشانگر تأثیر عمیق او در جامعه ی آن روز بریتانیا بوده است.
از نظر مکتب های ادبی، رمان دیوید کاپرفیلد رئالیسم است.
باتشکر