زمان نوجوانی ام هنگام گذر از شهر در پارک وسط شهرمان چهره ای میان سال نشسته در صندلی را نشان میدادند که او شاعر بزرگی است بدون آنکه حتی نامش را بدانیم. بعدها فهمیدیم که سنگ قبری که بر روی آن حک شده است «نام من عشق است آیا می شناسیدم؟» از آن همان شاعر گمنام پارک وسط شهر است.او حسین منزوی غزل سرای بزرگ معاصر بود.فرزند محله ی یئدی بوروق لار(هفت پیچ ها). زندگی اش نیز مانند محله اش در هفت پیچ ها گذشته و به قول اخوان ثالث «اهل بند شدن در هیچ جایی نبود» ولی دلها را بند اشعارش میکرد.
میراث ادبی او علاوه بر غزلیات فارسی اش٬اشعار ترکی٬منظومه صفرخان(در وصف صفرخان قهرمانی)داستانهایی محلی برای کودکان به نام تیغ زنگ زده(ترجمه داستان محلی پاسلی قلیچ) چند ترجمه و مقاله و.... یک خیابان کوچک به نام او بود آن هم با ده سال پس از مرگش(بی جهت نبود که از زبانش گفته اند «شهریار را همشهریانش شهریار کردند و مرا همشهریانم منزوی!»اما عشق نام او را جاودانه خواهد کرد.
روحش شاد
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فصلنامه شعر چوک - شماره 4 - بهار 1394
میراث ادبی او علاوه بر غزلیات فارسی اش٬اشعار ترکی٬منظومه صفرخان(در وصف صفرخان قهرمانی)داستانهایی محلی برای کودکان به نام تیغ زنگ زده(ترجمه داستان محلی پاسلی قلیچ) چند ترجمه و مقاله و.... یک خیابان کوچک به نام او بود آن هم با ده سال پس از مرگش(بی جهت نبود که از زبانش گفته اند «شهریار را همشهریانش شهریار کردند و مرا همشهریانم منزوی!»اما عشق نام او را جاودانه خواهد کرد.
روحش شاد