نیرنگ تکامل
نویسنده:
هارون یحیی
امتیاز دهید
.
نیرنگ تکامل، برشکستگی تئوری تکامل و پشت پرده ایدئولوژیک این تئوری
بیشتر
نیرنگ تکامل، برشکستگی تئوری تکامل و پشت پرده ایدئولوژیک این تئوری
آپلود شده توسط:
teekany
1388/09/14
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نیرنگ تکامل
همان گونه که شما چیزی را که وجود ندارد با اسامی "خدا" و "آفریدگار" و ... خطاب می کنید من هم برای قابل لمس شدن بحث از ضمیر تو استفاده کردم ، اگر کیبور علامت تهی داشت حتما بکار میبردم.
شما بگو چه خطاب کنم ، همان را می گویم.
اعتقاد و عدم اعتقاد من و هر موجود دیگر به خدا مهم نیست ، مهم اینه که بخاطر عدم رضایت از مجموعه ای خدا را انکار نکنیم بخاطر برق گرفتگی ادیسون را نفرین نکنیم خود را نفرین کنیم بخاطر راهی که طی کردیم که باعث برق گرفتگی ما شده خود عقل و قدرت انتخاب داریم (بعضی ها می گن خدا داده کلا داریم حالا هر کی داده یا گرفته من که پدر جدم یک تک سلولی آبزی بود که این قدرتا رو از اون به ارث بردم شما چطور؟ ولی هنوز نمی دونم پدر جد و منشا پدر جدم تک سلولی بزرگ که بوده) و تمام کائنات (جهان پیرامونمون + انرژی های موجود در آن که البته من به انرژی هیچ اعتقادی ندارم چون قابل دیدن نیست ) به قدرت انتخاب ما احترام می گذارن یکی با قدرت انتخاب خود معتاد ، جانی می شود یا با عقل و قدرت انتخاب خود مرگبار می شود و یکی خیر با این قدرت ها به تعالی می رسد بر خلاف نظر خیلی ها کائنات نهایت احترام به انتخاب موجودات را دارند و هر چه قدرت اراده شخصی شما باشد در زندگی شما نمود دارد و خواست و اراده ی اجتماعی بر نوع و کیفیت نظام اجتماعی حاکم است ، و اینطور نیست که اگر اراده کنی از جایی خود را به پایین پرت کنی کائنات یا بقول بعضی خدا بیاد تو هوا بگیرت نه همه به قدرت انتخاب و اختیار و اراده ی ما احترام می گذارن البته به غیر از خودمون
" نه این هم مهم نیست."
می دونید مهم چیه
بنظر من مهم با عشق و محبت زندگی کردنه مهم اینه که از دیدن نور خورشید صبح ، کبودی آسمان غروب و سیاهی شب لذت ببیریم مهم اینه که از بوی بارون لذت ببریم مهم اینه که از صدا باد لذت ببریم از قدرت راه رفتن قدرت دیدن و شنیدن و ... لذت ببریم مهم اینه که از لحظه لحظه زندگی مون لذت ببریم
و از همه مهم تر اینکه از شاد کردن دیگران لذت ببریم و از ناراحت کردن دیگران ناراحت شویم اینگونه زندگی مون شاد و دلچسپ می شه بعد 120 سال هم اگر دنیای دیگری و خدایی نبود در هر حال زندگی شاد و زیبا و پرباری داشتیم اگر هم وجود داشت رو سفیدیم
پاورقی:
بیگ بنگ و این یحثا شد یک لینک براتون می گذارم برای دانلود پاور پوینتی که با دیدنش به حقارت خورشید در میان عظمت برخی ستارگان پی خواهید برد(از دیدنش پشیمان نمی شوید)
برای دانلود کلیک کنید
اینم لینک وبلاگی که در آن یک کتاب است که اگر تا انتها بخونیش شاید جور دیگری به زندگی نگاه کنی
برای دین وبلاگ کلیک کنید
ميگويي آفريدگار(كدوم آفريدگار؟) خارج از اين جهان است.
منظورت از جهان چيست؟من فرض ميكنم كه منظورت كل كهكشانها باشد.
1-بيگ بنگ كل كهكشانها را بوجود آورد.آيا شما جهان ديگري را كشف كرده ايد؟
2- اگر رياضي اول دبيرستان يادت باشد يك مبحثي داشتيم با عنوان مجموعه ها و اجتماع و اشتراك آنها.به فرض كه خدا خارج از اين جهان باشد (يعني اشتراكش با جهان ما صفر باشد)بيگ بنگ مربوط به جهان ماست نه جهاني كه خدا در آن است لذا تاثير قوانين جهان ما بر روي او صفر است.اينكه ميگويي آفريدگار محصور در زمان نبوده به نوعي درست است او محصور در زمان جهان ما نيست اما محصور در زمان جهان خودش چه؟
به نظر من مشكلات بيشتر شد چون پاي يك جهان ديگر هم به وسط آمد.
يك موضوعي را بايد مطرح كنم و آن اينكه من دنبال اين نيستم كه حرف خودم را به كرسي بنشانم(برعكس اديان ابراهيمي) شما اگر به سكولاريسم(جدايي نهاد دين از نهاد حكومت - نه بيديني.سكولاريسم بيديني نيست- ) رضايت بديد همين قدر هم براي من كافي است.
خوشحال نشید اخه بوجود شما هم اعتقادی ندارم
*چرا؟!
معلومه چون نمیبینمتون
*نظراتتون تو سایت هست؟!
از کجا معلومه که مال شما باشه شما اول خودت رو بمن نشون بده بعد بگو این نظر رو من گذاشتم
*پس نظرا از کجان؟!
بخاطر یک سری فعل و انفعالات و تکاملات "وبی" هستن وب هوشمند شده مثل تک سلولی هایی که با تکامل ، میمون و بعد آدم شدن در ضمن مگر هر چیزی باید خالقی داشته باشه؟
*نه هر چیزی ولی نظر من نظر منه یعنی خالقش منم؟!
بازی با کلماته "نظر من""نظر من"، من می گم بوجود تو اعتقادی ندارم تو هی از لفظ "من" استفاده می کنی
*پشت این متن یک فکر و عقیدست و با هدفی مشخص پس نمی تونه بی خالق و طبق نظریه ی بوجود آمدن از هیچ باشه؟!
می تونه وب تکامل یافته خودش همینطور راهشو پیدا کرده دیده باید به این سطح برسه و رسیده مگر تک سلولی ها تکامل نیافتن تا شدن آدم با این همه سلول وب هم با یک سری کامپیوتر و سیم شد این
*اگه خیلی دوست داری من رو ببینی بیا چهارراه ... ؟!
نمیتونم چون به چهار راه ... اعتقادی ندارم آخه تا حالا ندیدمش اول بهم نشونش بده بعد بگو بیا به وصال من (آخه اونایی که خدارو قبول دارن بهم می گن خدا جسم نیست یک عشق و محبت خالصه یک انرژی عظیمه میشه حسش کرد مثل حس شادی مثل حس عشق این ها رو نمیشه دید چون حس قابل دیدن نیست ولی وجود دارن خدا رو باید حس کرد بیا به آدرس محبت و احترام به تمام موجودات عالم و عشق و علاقه به هر چیز و حس خوشنودی حتی از صدای رقص برگ درختان اونجا خدا را خواهی دید)منم گفتم حس ! من اصلا چیزی به اسم حس شادی و خستگی و ... قبول ندارم چون قابل دیدن نیستن کارگرمون هی گفت من خستم ، قلبم درد می کنه بهش گفتم دردت رو نشونم بده نتونست چون دروغ می گفت بعد افتاد مرد دکتر گفت:" قلبش گرفته ، قلب درد نداشت" گفتم نه دروغ می گفت چون نتونست درد رو به من نشون بده دکتر گفت راست می گفته بنده خدا ، گفتم اگر راست می گی تو دردش رو نشون بده اونم نتونست اینا همش دروغه حس درد ،خستگی ، غم، شادی ،خوشی ، شور و شوق ، من حتی به حس چشایی اعتقادی ندارم.در کل به آدرست نمی آیم چون به وجودش اعتقادی نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدارم.
فرمودید" آن كسي كه اين حرف را ميزند خودش از خدا ازلي تر است! "
امروزه عمر جهان را تخمین می زنند و این به معنی اینکه کسی عمری 14 میلیارد سالی داشته است
و لحظه بیگ بنگ را مشاهده کرده است نیست
زمان بعدی است که شما در نظر نگرفته بودید. اگر منظومه شمسی از ازل بوده باشد آنگاه نیازمند خالقی نیست. زیرا زمانی نبوده که منظومه شمسی نبوده باشد و از نیستی به هستی رسیده باشد. اما انفجار بزرگ ثابت کرد که زمانی منظومه شمسی نبوده است و بعد بوجود آمده است
زمان با حادثه بیگ بنگ بوجود آمده است لحظه انفجار آغاز زمان بوده است و آفریدگار خارج از این جهان می باشد لذا آفریدگار محصور در زمان نبوده و ازلی و ابدی است و هر آنچه که ازلی است نیازمند خالق و علت نیست.
آن كسي كه اين حرف را ميزند خودش از خدا ازلي تر است!
بازی با کلمات 8-)
بهتر است گفته شود:
هر چیزی که زمانی نبوده بعد بوجود آمده نیازمند علت و سازنده ای می باشد. به این معنی که:
منظومه شمسی زمانی نبوده است و در زمانی بوجود آمده است لذا نیازمند علت و سازنده ایست
اما در مورد افریدگار گفته می شود که: خداوند از ازل بوده است لذا زمانی نبوده که خداوند نبوده باشد تا نیازمند سازنده ای باشد.
هدف من از این پرسش این بود که بحث یک خدا باور با یک بی خدا پیرامون احکام و دستورات و قوانین صادر شده از طرف خداوند بی معنی است.
مسلمان یعنی تسلیم فرمان خداوند بودن و این فرمان می تواند فرمان قربانی کردن فرزند و مورد آزمایش قرار گرفتن حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل باشد تا سایر دستورات و قوانین.
غیر ممکن است کسی خداوند را آنگونه که شایسته ذات اوست بشناسد بعد بدنبال آن باشد که دستورات الهی رو با عقل خود بسنجد و به نوعی به انتقاد از دستورات الهی برخیزد.
1-هر چيزي سازنده اي دارد.
2-خدا سازنده اي ندارد.
بند 2 در تناقض بند 1 هست چون تو مي گويي هر چيزي بايد سازنده اي داشته باشد.
بعلاوه اين كار تو را مي گويند مصادره به مطلوب.يعني به محض اينكه به مطلوب خود (خدا)رسيدي قيچي را برداشتي و زنجيره ي علل را بريدي.
اين را قبلا گفته ام دوباره هم ميگويم:هر استدلالي كه براي وجود خدا بسازيد آخرش مي رسيد به واجب الوجود،يعني استثنا يعني خارج از فرمول.
شما اول وجود خدا را بايد ثابت كني بعد صفاتش را به ما بشناساني.شما از كجا به كامل بودن خدايي كه هنوز وجودش را ثابت نكرده اي پي برده اي؟
مثلا اگر من از تو بپرسم كه اين گل چه رنگي است؟تو اول بايد گل را ببيني(اثبات وجود) بعد بگويي مثلا صورتي رنگ است(شناسايي صفات).