رسته‌ها
کشف الاسرار و عده الابرار - جلد 3
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 36 رای
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 36 رای
«کشف الاسرار و عده الابرار» کتابی در تفسیر قرآن نوشته رشیدالدین ابوالفضل میبدی در دهه ۵۲۰ قمری است. این کتاب بر اساس تفسیر الهروی خواجه عبدالله انصاری (که هم اکنون در دست نیست) و در ده جلد نوشته شده‌است. در گذشته نویسنده این تفسیر که به عنوان اولین و مهمترین تفسیر عرفانی از قرآن شهرت دارد به درستی مشخص نبود. برخی آن را نوشته خواجه عبدالله انصاری و برخی دیگر از جمله محمد معین نیز آن را به سعدالدین تفتازانی نسبت می‌دادند. در نتیجه تحقیقات علی‌اصغر حکمت نویسنده این کتاب مشخص و در سال ۱۳۳۷ توسط دانشگاه تهران به چاپ رسید.
رشیدالدین میبدی در این کتاب ابتدا بخشی از آیات را بدون توضیح به فارسی ترجمه کرده، سپس عقاید مفسرین و تحقیقات اهل فن را دربارهٔ تفسیر همان قسمت شرح می‌دهد و در بخش سوم به بیان نکات عرفانی خصوصا به نقل از مدارد خود خواجه عبدالله انصاری می‌پردازد.
این کتاب توسط علی‌اصغر حکمت در ده جلد ترجمه و منتشر گردیده‌است. وی درباره این کتاب می‌گوید:
با کمال تأسف اصل تفسیر خواجه انصاری در دست نیست…. از مطالعه و تصفح در این نسخ معلوم شد که کتاب مذکور خزانه ایست آگنده به لئالی و جواهر، مشتمل بر تفسیر قرآن شریف به سبک مفسرین عامّه…. کتابی است بی نظیر و بدیل و گنجی است بی شبیه و مثیل که در بحث از کلمات رب جلیل برای عباد ذلیل به پارسی گرد کرده و به روزگاران، به یادگار گذاشته‌است. کتاب قطع نظر از جنبه دینی از لحاظ ادبی و همچنین در مباحث عرفانی و تصوّف یکی از نوادر زبان فارسی است که مانند گنجی ثمین هزاران فایده علمی و ادبی و لغوی و تاریخی را به پارسی زبانان تقدیم می‌دارد و صدها لغات و اصطلاحات رائج در قرن پنجم و ششم هجری که دوره اوج ادبیات فارسی بوده‌است، در این گنجینه وجود دارد و طالبان ادب و لغت و صرف و نحو از آن بهره مند توانند شد.

پیش از این کتاب حاضر به صورت تایپی در سایت قرار داده شده بود
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
863
آپلود شده توسط:
simin
simin
1394/06/03

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کشف الاسرار و عده الابرار - جلد 3

تعداد دیدگاه‌ها:
3
پیشنهادی به دوستان بزرگوار قلمزن بر جایگاهِ نگارش دید گاهها زیر کتابها؛ صِرفِ به آزادی در نوشتن، نباید چنین تصوّر شود که؛
هرکه خواهد گو بیا و هرچه خواهد، گو بگو .... کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
به نظر بنده محل نگارش دیدگاهها جای توضیحِ مواضحات نیست، اظهـارات باید در ارتباط مطالب و محتـوای کتابها باشد، دسـترسی به اطّلاعات ظاهری ی کتابها مانند نام کتاب و نویسـنده ی کتـاب و قدمت
تألیف کتاب و ... بسیار آسان است و خوانندگان در صورت نیاز می توانند با مطالعه ی مقدّمه های کتابها و یا جسـتجو در این سایت و یا سایر سایتها، از آنها آگاهی یابنـد، انصافـاً چنانچه در مقدّمه ی کتابها و
این سایت و یا سایر سایتها هم موجود نباشد، با توجّـه به اینکه نمی توان بدون شناخت راقـم و اظهار کننده نسبت به صحّت و سْـقمِ اظهارات وی اعتـماد کرد، بیهوده و غیـر قابل اعتنا و قلم فرسائی و وقت
گذرانی و بدون طرفـدار است، بنابر این علاوه بر رعایت اجمـال و خلاصـه کردن کـلام و احتـراز از افاضه ی فضل، باید از نوشتن بحر طویل و اطـالـه ی بحث های غیر مربوط به مطالب کتابها اجتناب کرد، به قول
" بهاءالدّین خرّمشاهی " نویسنده ی کتابِ " سیر بی سلوک "؛ « گوئی انسان در ترازوی کائنات هیچ چیز و در ترازوی خویش همه چیز است ».
هرچند زمان تولد و وفات او را نمى‏توان از این تفسیر به دست آورد، ولى دیباچه و قسمتى از مندرجات آن گویاى این است که میبدى در قرن ششم هجرى مى‏زیسته است و این تفسیر را از سال 520 به بعد به رشته تحریر در آورده است. ایشان در دیباچه مى‏گوید: «وشرعت‏بعون الله فى تحریر ما هممت فى اوائل سنة عشرین و خمسماة وترجمت الکتاب بکشف الاسرار و عدة الابرار».
در ذیل آیه کریمه «واذ واعدنا موسى اربعین لیلة‏» نوشته است: «موسى از امت‏خویش چهل روز بیرون شد، امت وى گوساله پرست‏شدند و اینک امت محمد(ص) پانصد و اند سال گذشت تا مصطفى(ع) از میان ایشان بیرون شده، و دین و شریعت او هر روزه تازه‏تر و مؤمنان بر راه راست و سنت او هر روز پاینده‏تر بنگر. پس از پانصد سال رکن دولت‏شرع او عامر، عود ناضر، شاخ مثمر، شرف مستعلى، حکم مستولى‏».
در ذیل آیه کریمه «...والربانیون والاحبار بما استحفظوا من کتاب الله...» در نوبت ثالثه مى‏نویسد: لاجرم پانصد سال گذشت تا این قرآن در زمین، میان خلق است‏با چندان خصمان دین که در هر عصرى بودند، هرگز کس زهره آن را نداشت و قوت نیافت و راه نبرد به حرفى از آن بگردانیدن یا به وجهى تغییر و تبدیل در آن آوردن‏».
در بیان رموز و اشارات «حم عسق‏» مى‏گوید: «هر حرفى از این حروف، اشارت به علو مرتبت و کمال کرامت مصطفى است -صلوات‏الله و سلامه علیه- که در خزائن غیب اوست که جواهر دولت دارد، و در دست روزگار اوست که حقوق جلالت دارد. پس از پانصد و اند سال، تباشیر صبح روز دولت‏شریعت او تابنده و شمع شمایل شرف سنت او فروزنده‏».
عبارات فوق به روشنى دلالت‏بر آن دارد که کتاب در قرن ششم تالیف شده است، ولى این مطلب با زمان مطرح شده در موارد زیر سازگار نیست.
براى شناخت ابوالفضل رشید الدین میبدى مؤلف تفسیر کشف‏الاسرار و عدة الابرار به کتابهاى متعدد و متنوعى مانند طبقات المفسرین سیوطى، طبقات الشافعیه سبکى، طرائق القائق معصوم علیشاه، ریحانة الادب مدرس شذرات الذهب ابن عماد حنبلى، البدایة والنهایة ابن کثیر، العبر ذهبى، روضات الجنات میرزا محمدباقر موسوى، الکنى و الالقاب قمى(ره)، الکامل فى التاریخ ابن اثیر، سیر اعلام النبلاء ذهبى، معجم البلدان و معجم الادباء یاقوت و الانساب سمعانى مراجعه شد، ولى متاسفانه شرح حالى از وى به دست نیامد.
تتبع انجام گرفته، حکایت از آن دارد که ابوالفضل میبدى شخصى است گمنام، که در نزد اکثر قریب به اتفاق ارباب تراجم و شارحان احوال علما و مؤلفان و مفسران و عرفا، شناخته شده نبوده است; زیرا در هیچ یک از کتابهایى که تا قرن یازدهم در شرح حال علما و مؤلفان و مفسران، فقها و محدثان، مشاهیر و بزرگان، ادیبان و عارفان و صوفیان نگاشته شده است از او ذکرى به میان نیامده است، و حتى در کتابهایى مثل معجم البلدان و الانساب با اینکه بعضى از علمایى را که داراى لقب میبدى بوده‏اند ذکر کرده‏اند، از ایشان سخنى به میان نیاورده‏اند. کتابهایى مانند طبقات المفسرین، طرائق الحقائق، العبر، روضات الجنات، الکامل فى التاریخ و البدایة والنهایة با اینکه در شرح حال خواجه عبدالله انصارى مطالبى را یادآور شده‏اند، حتى نام ابوالفضل میبدى را هم ذکر نکرده‏اند.
اولین کسى که نام او را در زمره مؤلفان آورده حاجى خلیفه است که از طریق تحفة الصلاة ملاحسین کاشفى سبزوارى معروف به واعظ از تالیف وى با اطلاع شده است. این کتابشناس معروف اهل تسنن در کتاب کشف الظنون مى‏نویسد: «کشف الاسرار للامام رشید الدین ابى الفضل احمد بن ابى سعید المیبدى ذکره الواعظ فى تحفة الصلاة‏».
کسانى که پس از حاجى خلیفه درباره معرفى میبدى و اثر وى سخنى گفته‏اند، منبع اطلاعشان همان کلام حاجى خلیفه و تفسیر کشف الاسرار و دیباچه و مقدمات آن است. پس شناخت ما از میبدى از طریق غیر کشف الاسرار بسیار اندک و در حد کلام حاجى خلیفه است، و نه تنها میزان دانش و طرز تفکر و بینش او نامعلوم است، بلکه تاریخ تولد و وفات و محل دفن او هم مجهول است و حتى در نام و نسب او هم اختلاف است. راه دیگرى که براى کسب اطلاعات بیشتر سبت‏به میبدى وجود دارد، مطالعه و تتبع در تفسیر کشف الاسرار و مقدمات آن است، زیرا تالیف هر دانشمندى تا حد زیادى معرف شخصیت وى مى‏باشد.
براساس ما در اینجا پس از معرفى تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار و اثبات اینکه مؤلف آن میبدى است، شناسایى او را از طریق اثر مهم او پى مى‏گیریم.
کشف الاسرار و عده الابرار - جلد 3
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک