رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
مرا یاد آر
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 151 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 151 رای
رمانی عاشقانه
وقتی با زنیبل خرید از در خانه وارد شدم، مادرم با نگاهی اجمالی به اندامم ناگهان مانند برق گرفته ها بر خود لرزید و سیلی بر صورت زد و با آوایی بلند پرسید:
- پس کفشهایت کو؟
مانند گنهکاران سر بزیر انداختم و هیچ نگفتم. او که از سکوتم بیش از نداشتن کفش خشمگین شده بود دست به آسمان بلند کرد و گفت :
- خدایا یا مرگ مرا برسون یا به این دختر عقل بده!
بعد دوباره به سر تا پایم دقیقتر نگاه کرد و بار دیگر پرسید:
- کفشهایت را چه کردی؟
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
teekany
teekany
1388/09/12

کتاب‌های مرتبط

ماه قلب من
ماه قلب من
5 امتیاز
از 1 رای
The Velvet Promise
The Velvet Promise
0 امتیاز
از 0 رای
یک جفت چشم آبی
یک جفت چشم آبی
4.2 امتیاز
از 30 رای
High Tide
High Tide
0 امتیاز
از 0 رای
گل سرخ و شمشیر
گل سرخ و شمشیر
4.5 امتیاز
از 11 رای
سه حنجره گنگ
سه حنجره گنگ
3.9 امتیاز
از 7 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مرا یاد آر

تعداد دیدگاه‌ها:
43
نوشته های خانم رحیمی پاورقی،مبتذل وتفریحی هستند.خوانندگان این نوع داستانها عامه هستندکه البته تنها برای تفریح انها را مطالعه می کنند.این نوع داستانها هیچ چیز زیر پوستشان نیست وفاقد ارزش ادبی هستند.لطفا اعتبار کتابناک را زیر سوال نبرید.
از نوشته های خانم رحیمی فقط پنجره را دوست داشتم و باور آفتاب هم بد نبود.
مرا یاد آر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک