رسته‌ها
با کاروان حله
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 30 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 30 رای
با کاروان حله. مجموعه ای مشتمل بر بیست مقاله درباره بیست تن از شاعران بزرگ زبان فارسی به قلم عبدالحسین زرین کوب دانشمند معاصر. رودکی، فردوسی، فرخی، منوچهری، ناصر خسرو، مسعود سعد، خیام، سنایی، انوری، خاقانی، نظامی، عطار، مولوی، سعدی، امیر خسرو دهلوی، ابن یمین، حافظ، جامی، صائب و بهار شاعران برگزیده از این مجموعه‌اند.
زرین کوب با تألیف این مقاله قصد داشته است مجموعه‌ای ترتیب دهد که از درازگویی‌ها و تحقیقات پر دامنه دیگر محققان به دور باشد و شعر پیشینیان را برای جوانان آسان فهم کند و شوق و علاقه آنان را به شعر و ادب بیفزاید، او بر آن است که برای تحقیق درباره سرگذشت شاعران، بررسی اوضاع و احوال اجتماعی دوران حیات آنان، مطالعه نسخه‌های موجود آثار و دقت در شیوه زبان و بیان آنان تا بدان حد مهم است که ضرورت داشته باشد. از این رو در نگارش این مقاله‌ها اختصار را رعایت کرده است. طولانی‌ترین مقاله پیر نیشابور (خیام) در 26 صفحه و کوتاه‌ترین مقاله دهقان شاعر (ابن یمین) در 6 صفحه است. و نویسنده در همین چند صفحه با استفاده از منابع گوناگون از قبیل تذکره‌ها و کتاب‌های تاریخی آثار محققان و اشعار خود شاعر و اشارات شاعران دیگر، اطلاعاتی درباره اوضاع اجتماعی شرح احوال و همچنین آثار شاعر به دست داده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
378
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mtabrizi
mtabrizi
1402/03/06
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی با کاروان حله

تعداد دیدگاه‌ها:
4
نام دیگر این کتاب می توانست تاریخ ادبیات ایران باشد. ولی استاد با دیدن بسیاری از کتب تاریخ ادبیات که پیش از ایشان نوشته شده بود، هوشیارانه قسمتی ازیک مصرع شعر فرخی را بعنوان کتاب انتخاب میکند و در سفری تاریخی ما را همراه شاعران این سرزمین کهن می کند. روحش شاد.
نقد ها و اظهار نظر های مرحوم دکتر زرین کوب، شیرین، منصفانه و قابل اعتماد است. از جمله همین مجموعه ارزشمند، که یکی از بهترین کتب برای آشنایی با شاعران نامدار فارسی زبان و افکار و آثار ایشان است.
نویسنده در سرفصل هر مقاله، عبارتی توصیفی و کوتاه در معرفی شاعر می آورد که به بهترین شکلی آن شاعر را می شناساند.
به خاطر دارم در کتاب تاریخ ادبیات ایران و جهان ۱ ( نظام قدیم)، مؤلفان عیناً همان توصیفات را در سرآغاز درسها آورده بودند.
در دوران کارشناسی، این کتاب را به عنوان فعالیت کلاسی برای استاد درس فارسی عمومی خلاصه کردم، عبارت های کتاب آنقدر موجز و شیوا بود که تلخیص آنها با دشواری و حسرت همراه شد!

‍ از تمام افسانه های شیرین و شگفت انگیز کهن که دایه پیر در سالهای کودکی برای من گفته است، اکنون دیگر هیچ به خاطرم نیست. آن همه دیو و اژدها و آن همه گنجهای افسانه ای و قلعه های پریان که خوابهای کودکی مرا از راز و ابهام سرشار می کرد، اکنون همه محو و نابود شده است. از هارون خلیفه که با جعفر برمکی برای ماهیگیری در کنار دجله شبها به روز می آورد، و از شاه عباس صفوی که با جامه درویشان هر شب در اصفهان با ماجرایی تازه روبرو می شد، اکنون دیگر چیزی جز یک خاطره مبهم در ذهن من نمانده است. وجودی که این قهرمانان داستانی برای من دارند چون وجود سایه ها و اشباح خیالی گریزان و درهم است، و هر چه از خوابها و خیالهای کودکانه دورتر می شوم وجود آن سایه ها هم مات تر و محوتر می شود. اما آنچه در داستانهای کهن از وجود رستم در خاطرم نقش شده است از یاد نمی رود و هر روز زنده تر و روشن تر می شود. آیا برای آن است که رستم آفریده خیال قصه گویان عادی نیست؟ برای آن است که کسانی چون مادر بزرگ من و دایه پیرم آن را نیافریده اند؟ درست است که قصه های دیو و پری و افسانه های هارون و شاه عباس را هم آفریده ذوق و خیال امثال آنها نمیدانم، اما شک ندارم که قصه گویان از یاد رفته و فراموش شده ای که آن داستانها را ساخته اند از مردم عادی بوده اند، مردمی که بیش و کم مثل مادر بزرگ من و دایه پیرم زندگی می کرده اند و با آنها چندان تفاوت نداشته اند اما رستم خود داستانی دیگر است. اگر آفریده خیال فردوسی با هنرمندی به عظمت و قدرت او نباشد به هر حال جز ساخت یک قریحه عالی و غیرعادی نیست. برای همین است که هیچ از پیش چشم من نمی رود و هرگز از خاطرم دور نمی شود.
(عبدالحسین زرین کوب، باکاروان حله، ۳۵، ۳۶، ۱۳۹۴)

سخن فردوسی استواری و جزالتی دارد که شعر او را به خاصه در داستانهای رستم - مصداق آنچه لونگینوس نمط عالی خوانده است قرار می دهد. قدرتی که در آوردن تعبیرات گونه گون دارد لطف و زیبایی بی مانندی به کلام او می بخشد که در سخن دیگران نیست.
🔅در آفریدن معانی و در آوردن وصف ها و تشبیه های طبیعی از همه گویندگان دیگر گرو می برد. چنان مقتضیات هر یک از موارد «قصر» و «حذف» را بدرست رعایت می کند که «ایجاز» او به حد اعجاز می رسد. ابیات سست، معانی مضطرب، و الفاظ متنافر، اگر در شاهنامه هست بسیار نیست و البته در قبال وسعت و عظمت اثر جلوه ای ندارد.
🔅تکرار پاره ای ابیات یا مصرع ها نیز اگر از سهو و تصرف کاتبان نباشد ظاهراً ناشی از متن منثوری است که مأخذ نقل شاعر بوده است و شاعر تجاوز از متن را - که ظاهرا به شیوه نثر زبان پهلوی از صنعت ملال انگیز تکرار بهره داشته است - روا نمی دیده است. با این همه، تکرار مضمون و تضمین مکرر ابیات ۔ بدین گونه که در شاهنامه هست - در سخن گویندگان دیگر نیز بسیار آمده است و بر آفریدگار رستم آن را عیب نمی توان گرفت. این نیز هنری است که شاعر بی هیچ افراطی که در به کار بردن لغات مهجور و نامأنوس فارسی کرده باشد - به آن گونه که بعضی شاعران روزگار او کرده اند - از آوردن لغات و ترکیبات عربی تا حد زیادی خودداری کرده است و حتی مضامین و عبارات تازی را نیز که به پارسی آورده است رنگ ایرانی داده است.
🔅در هر حال وی در توصیف مناظر و تجسم احوال، حتی در بیان حکمت و عبرت نیز، از دقایق بلاغت هیچ فرو نگذاشته است، و کیست که مانند او عادی ترین احوال خور و خواب انسانی را به پایه ی کاری آسمانی و خدایی چنانکه در سرگذشت رستم آمده است. رسانیده باشد؟
(عبدالحسین زرین کوب، با کاراوان حله، ۱۳۹۴، ۴۰)
 
جزالت . [ ج َ ل َ ] (ع اِمص ) جَزالة. محکمی و استواری و خوبی و بزرگی و تمام شدن 
با کاروان حله
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک