رسته‌ها
مولانا جلال الدین محمد، مولوی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 104 رای
درباره:
مولوی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 104 رای
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

داستان شور انگیز زندگی مولانا جلال الدین محمد بلخی و به ویژه ماجرای عشق افسانه واری که او را به شمس تبریزی پیوند داد از شگفتی های ادب پارسی است.
زندگی مولانا به روایت بدیع‌الزمان فروزانفر همچنان یکی از معتبرترین کتاب‌هایی است که در شرح احوال و زندگانی مولانا و پدر او سلطان‌العلما و یاران برگزیده وی صلاح‌الدین و حسام‌الدین و شمس‌الدین و برهان‌الدین محقق و پسرش سلطان ولد تالیف شده است و مطالعه آن برای کسانی که می‌خواهند مولانا را بشناسند و با زندگی و زمانه او آشنا شوند و از تربیت اصلی و سیر معنوی او آگاهی یابند ضروری شمرده می‌شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
337
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ebne arabi
ebne arabi
1393/10/19

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مولانا جلال الدین محمد، مولوی

تعداد دیدگاه‌ها:
52
جاهلان گفتند مجنون را ز جهل
حسن لیلی نیست افزون هست سهل
بهتر از او صد هزاران دلربا
هست همچو ماه اندر شهر ما
مجنون گفت صورت کوزه است و حسن می
می خدایم میدهد از نقش وی
بسیار زیبا و دلنشین از استاد بزرگ مولانا
داستان زندگی مولانا به خامه استاد فروزانفر. روحش شاد.
به فرموده یک عارف کبیر:
در هیچ اثری از بشر،همچون مثنوی معنوی ،تا این حد عشق و معرفت و ادب وتربیت،
دوشادوش همدیگر نبالیده است.
در هیچ اثری چون آثار مولانا دل ودین یگانه نشده ، و عشق و علم وتقوا تبدیل به امری «واحد»نگردیده است.
کتاب های زنده در تاریخ جهان بسیار اندک و انگشت شمارند،
ومثنوی یکی از کتاب های زنده تاریخ بشر است،
زیرا
مثنوی جامعترین وعمیقترین کتاب دل شناسی در تاریخ بشر است.
و یکی از قلبی ترین کتب است.
شکر حق را، کان دعا مردود شد
من زیان پنداشتم ،آن سود شد.
پس دعا ها ،کان زیان است و هلاک
وز کرم می نشود، یزدان پاک
مثنوی
چیزی نمونده که مولانا رو کرمانشاهی بکنم .از بس که مدام به منزل خودمون میارمش :-) خلاصه به جز بلخو افغانستانو عرب ها یک مدعی از کرمانشاه هم اضافه شد.
____
خیلی دوستش دارم خیلی. بقول خودش تو را به سوی کسی سوق میده که آن میکند با آدمی که باران باچمن
__.
شاد باشو فارغو ایمن که من/../آن کنم باتو که باران با چمن
مولانا یک انسان نبود، بلکه یک جهان بی نهایت بود
بخواه ای دل چه میخواهی؟عطا نقد است وشه حاضر
که آن «مهرو»نفرماید که : رو تا سال آینده
بنگر این تیشه به دست کیست،خوش تسلیم شو
چون گره مستیز با تیشه ،که «نحن الغالبون»
از زبان انبیا
از شما کی کدیه زر میکنیم
ما شما را کیمیاگر می کنیم
من نمیگویم مرا هدیه دهید
بلکه گویم ،لایق هدیه شوید
آن روح که بسته بود در نقش صفات***از پرتو مصطفی در آمد بر ذات
واندم که روان گشت زشادی میگفت*** شادی روان مصطفی صلوات
مولانا جلال الدین محمد، مولوی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک