کریم شیره ای دلقک مشهور ناصرالدین شاه
نویسنده:
حسین نوربخش
امتیاز دهید
مقدمه از: محمدجعفر محجوب
این کتاب منحصر به فردی در مورد ناصرالدین شاه و دلقک مشهور او می باشد . کریم شیره ای ایرانی الاصل است و برخلاف ملا نصرالدین معروف در موجودیت او کمترین شک و شبه ای نیست .
بیشتر
این کتاب منحصر به فردی در مورد ناصرالدین شاه و دلقک مشهور او می باشد . کریم شیره ای ایرانی الاصل است و برخلاف ملا نصرالدین معروف در موجودیت او کمترین شک و شبه ای نیست .
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کریم شیره ای دلقک مشهور ناصرالدین شاه
عذر بدتر از گناه
روزی ناصرالدین شاه در یک مجلس خصوصی که از درباریان تشکیل یافته بود روی به اطرافیان خود کرد و پرسید : چه کسی می تواند بگوید عذر بدتر از گناه چیست؟ به بهترین جواب جایزه داده می شود. حاضران در مجلس یکی یکی عقیده خویش را بیان کردند ولی هیچکدام مورد قبول شاه واقع نگردید. اتفاقا کریم شیره ای در آن مجلس حضور داشت و با دقت به سخنان حاضرین گوش می کرد . در این وقت که همه از جواب دادن عاجز شدند شاه رو به کریم کرد و گفت : کریم تو میتوانی عذر بدتر از گناه را برای ما شرح دهی ؟ کریم گفت : قربان اینهمه آدم عالم و فاضل که نتوانند بنده دلقک چگونه می توانم؟ و بعد این شعر را خواند: جایی که عقاب پر بریزد از پشه ناتوان چه خیزد .
-
ده روز از این ماجرا گذشت و کم کم ماجرا داشت به فراموشی سپرده می شد. ظهر روز یازدهم که ناصرالدین شاه توی راهروهای کاخ گلستان قدم میزد یک مرتبه کریم شیره از پس ستونی سر بدر آورد و از پشت سر شاه را در آغوش گرم گرفته و دیوانه وار مشغول بوسیدنش شد! ناصر الدین شاه از این عمل او یکه ای خورد و فریادی کشید و بر اثر صدای او ناگهان دهها پیشخدمت و نگهبان و خواجه به راهرو دویدند و با چشمهای از حدقه در آمده به احوال شاه و کریم نگریستد. وقتی چشم ناصر الدین شاه به قیافه مضحک کریم افتاد با خشم و غضب فراوان بر سر او بانگ زد : مردکه پدر سوخته این چه کاری بود که کردی؟ کریم دستپاچه شد و در حالی که بخود می لرزید گفت : ق-قربان خ خ خیلی معذرت میخواهم من شما را بجا نیاوردم و خیال کردم علیا حضرت ملکه است. ناگهان خون بچهره شاه ریخت و با بلندترین صدای ممکن خود فریاد زد : بیشرم بی حیا تو برای من عذر بدتر از گناه می آوری؟…. بگویید میر غضب بیاید و سر این مردکه نفهم را همینجا از تن جدا سازد. دستور شاه برو برگرد نداشت باین جهت رنگ از روی همه پرید ولی کریم مثل کوه استوار بر جای خود ایستاد و خم به ابرو نیاورد و چند لحظه بعد که شاه آرام گرفت کریم لبخندی زد و خطاب به شاه گفت : بله قربان این را می گویند عذر بدتر از گناه. شاه ناگهان یکه ای خورد و موضوع را به خاطر آورد و آنوقت چهره اش از هم گشوده شد و قاه قاه بنای خنده را گذارد. حاظران نیز با دیدن سیمای شا شاه نفسی براحتی کشیدند و همراه او خندیدند. در خاتمه شاه بقول خود وفا کرد و دستور داد کیسه ای پر از اشرفی به کریم دادند. از آن تاریخ این ضرب المثل بر سر زبانها افتاد.
و خیلیم ممنون از امکان دانلود این کتاب!
کتابهایی که در سایت شما بزرگان پیدا کردم ، در هیچ سایتی موجود نیست ، دستتان را می بوسم .
:x:x:x:x:x:x
من و پدرم کتابخون بودیم ولی مادرم کافی بود از جلد یه کتاب خوشش نیاد و فکر کنه کتاب بدیه ![/quote]
:)):)):)):)):)):)):)):)):))
جالب بود
من و پدرم کتابخون بودیم ولی مادرم کافی بود از جلد یه کتاب خوشش نیاد و فکر کنه کتاب بدیه !
اگه الآن جانشین ناصرالدین شاه بر تخت سلطنت بود...اسم تلخکش چی بود؟ نمی دانیم ولی احتمال قوی بجای شیره ای، شیشه ای بود!