رسته‌ها
دادگاه سری
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 17 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 17 رای
تصویرگر: محمدمهدی رسولی

یکی از آن شبهای تاریک و بی ستاره تابستان بود. تنها و افسرده روی پله حیاط نشسته بودم و به آسمان ابری نگاه می کردم که یکباره رعد و برق شد و باران شدیدی در گرفت. باران تندتر و تندتر شد. با عجله از پله ها بالا رفتم به اتاق کوچکم دویدم. به محض ورودم، هیاهوی خفیفی برخاست و اتاق تاریک کاملا روشن شد. چه می دیدم؟ باور کردنی نبود! در اتاق کوچکم دادگاه بزرگی برپا بود....
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
67
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
نهال
نهال
1393/11/03

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دادگاه سری

تعداد دیدگاه‌ها:
3
PDF
1 مگابایت
دادگاه سری
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک