هنگامی که بینوایی فقر را از صحنه بیرون می راند
نویسنده:
مجید رهنما
مترجم:
حمید جاودانی شاهدین
امتیاز دهید
پیامدهای توسعه به روایت سرمایه داری و زوال فقر
گسترش عمومیت یافته فقر، بینوایی و تهیدستی، به ویژه در جوامعی که میتوانند از آن جلوگیری کنند، یک فاجعهی اجتماعی غیرقابل پذیرش است. نگارنده در کتاب حاضر به بازشناسی مبنا و چگونگی شکلگیری فقر میپردازد و راهکارهایی ممکن و واقعگرایانه را برای حل این مشکل جستوجو میکند. وی نخست تاریخچهی فقر را بیان و سپس زندگی دو گروه سرخپوستان کانادا و پیادهرو نشینهای کلکته را بررسی میکند. در ادامه دو نمونه از مشهورترین مقولههای فقر پیش از انقلاب صنعتی یعنی فقر خودخواسته و فقر همزیستانه را تشریح میکند. همچنین مفهوم و آثار شکاف تاریخی پدید آمده توسط اقتصاد بازار و گرایش این اقتصاد در جهان امروز را از منظر برنامههای اجتماعی فرهنگها و ملتهای ایجادکنندهی آن تحلیل میکند. در پایان نیز به بازشناسی مسیر تحولات کمک و مددکاری و مشکلات آن و نیز بیان سادهزیستی خودخواسته میپردازد.
بیشتر
گسترش عمومیت یافته فقر، بینوایی و تهیدستی، به ویژه در جوامعی که میتوانند از آن جلوگیری کنند، یک فاجعهی اجتماعی غیرقابل پذیرش است. نگارنده در کتاب حاضر به بازشناسی مبنا و چگونگی شکلگیری فقر میپردازد و راهکارهایی ممکن و واقعگرایانه را برای حل این مشکل جستوجو میکند. وی نخست تاریخچهی فقر را بیان و سپس زندگی دو گروه سرخپوستان کانادا و پیادهرو نشینهای کلکته را بررسی میکند. در ادامه دو نمونه از مشهورترین مقولههای فقر پیش از انقلاب صنعتی یعنی فقر خودخواسته و فقر همزیستانه را تشریح میکند. همچنین مفهوم و آثار شکاف تاریخی پدید آمده توسط اقتصاد بازار و گرایش این اقتصاد در جهان امروز را از منظر برنامههای اجتماعی فرهنگها و ملتهای ایجادکنندهی آن تحلیل میکند. در پایان نیز به بازشناسی مسیر تحولات کمک و مددکاری و مشکلات آن و نیز بیان سادهزیستی خودخواسته میپردازد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هنگامی که بینوایی فقر را از صحنه بیرون می راند