دین ستیزی نافرجام: در نقد کتاب تولدی دیگر
نویسنده:
مصطفی حسینی طباطبایی
امتیاز دهید
.
کتاب دین ستیزی نافرجام، پژوهشی سترگ است از مصطفی حسینی طباطبایی و در پاسخ به کتاب "تولدی دیگر" نوشته ی شجاع الدین شفا.
بیشتر
کتاب دین ستیزی نافرجام، پژوهشی سترگ است از مصطفی حسینی طباطبایی و در پاسخ به کتاب "تولدی دیگر" نوشته ی شجاع الدین شفا.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دین ستیزی نافرجام: در نقد کتاب تولدی دیگر
شما چرا فکر می کنید جواب بنده را می دهید اگر اینها و طامات گوئی هایتان جواب است بنده حرفی ندارم ولی دوست عزیز یا شما خود نمی دانید و یا خودتان را به آن راه زده اید که بنده برای آن نمی توانم کاری را انجام دهم ولی در مورد اول به شما پیشنهاد می کنم مطالعه کنید، مطالعه کنید و مطالعه کنید آن هم منابع متعدد و متنوع و خودتان را محدود به کتابهای اسطوره سازها ننمائيد.
و اما در مورد دانشمندان باید بگویم این نخبگان آنقدر زیاد هستند که آوردن نام همه اینها در اینجا مقدور نبوده و اگر شما به ما افتخار دهید تعدادی از نام های این عزیزان را در ذیل می آورم
خارجیها:جردانو برونو ، کپلر ، کپرنیک، ولتر ، ویسهو ، انیشتین ، راسل ، گلد زهیر ، ......................و ایرانی ها خیام ، رازی ، جمشید کاشانی ، سینا ، سرخسی ، راوندی ، استادسیس ، المقنع ، ............................................................................... را نام برد عاقلان دانند.
آخر مرد مومن کجای قرآن از رامسس نام می برد چرا قرآن خودش را به زحمت نمی اندازد نام پادشاهان مصر را که درگیر ماجرا بوده اند با نام واقعی آنها بیاورد و به همه آنها فرعون خطاب می کند ( قابل ذکر است مجموعه سلسله پادشان باستانی مصر را فراعنه می گفتند )و این آیه بر گرفته از کتاب تورات بوده که داستان آن مربوط به غرق شدن هفتصد هزار تن سرباز فرعون بوده که همگی و غرق می شوند و فرعون نیز غرق می شود کدام فرعون مشخص نیست و ذهن تخیل گرای و داستان سرای یهودی خلق چنین داستانی را نموده است .
ببیند این یاوره گویان کار را به کجا رسانده و چه روده درازی می کنند اولاً بیائیم بپذیریم که این داستان درست است که نیست باید این موضوع را خیلی منطقی با خود حلاجی نمائیم که از داخل هفتصد هزار نفری که در دریا غرق شده اند چه کسی با چه امکاناتی و در چه زمانی توانسته است جسد فرعون را بازشناسد و سالم بیرون بیاورد و تازه بعد از این همه داستان آن را مومیائی هم بکند؟
قابل ذکر است دانشمندان مومیائی شناسی و علم مومیائی بر این عقیده اند وقتی بخواهند یکی را مومیائی نمایند باید به محظ خارج شدن جان از بدن در مدت بسیار کوتاهی کار مومیائی باید صورت گیرد اگر بدن کسی که می خواهد مومیائی شود از یک زمان نسبتاً کوتاه به درازا بکشد دیگر حالت خود را جهت مومیائی شدن از دست خواهد داد تا برسد به اینکه به آب بیفتد و بعد از اجرای هفت خوان رستم به ادعای ادیان سامی که مادرشان یهود بوده جسد از میان هفصد هزار نفر بازشناسنده شده هیچ گونه طعمه موجودات دریا نشده و تازه سالم بیرون آورده شده و مومیائی نیز شده است فقط می تو اند در کتابهای ادیان سامی مطرح شود و با به به چهچه هم داستان سرای شود و از همه مهمتر و عجیبتر به رامسس دوم نیز هم نسبت داده شود؟
این کتاب واقعا عالی بود
من یه روزه خوندمش
ممنون کتابناک:baaa:
منبع مشخصی جز یکی دو ویدیو در یکی از سایت ها که مسدود است سراغ ندارم و بعضی از کتب هم خالی از انصاف هستند. منتها چند نمونه دم دستی آنرا که شخصاً به خاطر دارم تقدیم می کنم. البته برخی نیز پیش بینی های قرآنی ست که بعدها محقق شد که مطالعه آنها خالی از لطف نیست.
نخست در آیه 92 سوره مبارکه یونس پس از غرقه ساختن دشمنان بنی اسرائیل و خطاب به فرعون گفته شده :
فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ
امروز بدن تو را نجات می دهیم تا برای آنها که پس از تو می آیند نشانه ای باشد و بسیاری از مردم از آیات ما غافل هستند.
تحقیقات دکتر موریس بوکای موید این است که رامسس دوم در دریا غرق شده است و بعدها بدن وی مومیایی شده است. وی پس از این پژوهش مسلمان شد.
در آیه 47 سوره مبارکه ذاریات اشاره به گسترش آسمان شده است.
والسماء بنیناها بایدٍ و انا لموسعون
و آسمان را به قدرت برافراشتیم و آنرا وسعت دهنده ایم.
آیات 13 و 14 سوره مبارکه نوح اشاره به خلقت مرحله ای انسان
مَّا لَکُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا وَقَدْ خَلَقَکُمْ أَطْوَارًا
شما را چه مىشود که از عظمت خداوند نمىترسید؟ و حال آنکه شما را مرحله به مرحله خلق کرده است
پیش بینی سوراخ کردن گوش دامها در آیه 119 نساء
وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَمَن یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِینًا
و آنان را سخت گمراه و آرزومند خواهم کرد و وادارشان مىکنم تا گوشهاى دامها را شکاف دهند و وادارشان مىکنم تا آفریده خدا را دگرگون سازند و هر کس به جاى خدا شیطان را دوست گیرد قطعا دستخوش زیان آشکارى شده است
البته آیات خیلی زیادتر از اینهاست که در موقعیت مناسب و در پانویس کتابی مرتبط و در وقتی بسیط تقدیم می کنم ان شاءالله.
فرمایشات شما بیشتر مورد تحیر بنده است تا تاسف. اینکه اگر ما مسائل را با دید نژادی می بینیم و محققان را به دو دسته ی عرب زادگان و غیر عرب زادگان تقسیم می کنیم، اینجا و در این تارنگار چه می کنیم؟
فرمایش علی ابن ابی طالبذ (رضی الله عنه)، نظر شخصی خود ایشان است و ربطی به اسلام ندارد. جایی در قرآن سخن نرفته که فقر موجب بی ایمانی ست. به عکس در فرمایش رسول اعظم هست که الفقر فخری. همین امروز هم اگر ببینیم قشر ضعیف-از منظر اقتصادی- متدین تر از قشر مرفه می باشد(البته استدلالی استقرایی ست). آیاتی در قرآن هست برای کسب روزی حلال و عمران زمین که یکی دو نمونه پیشتر تقدیم شد. ولی این دو مساله جدای از همدیگرند. اتفاقاً نظر بنده کاملاً خلاف نظر جناب علی (رضی الله عنه) می باشد. چه کسی و بر چه اساسی گفته دیانت اسلام به چندین شعبه تقسیم شده است؟ اسلام یک مساله ی مطلق است و شامل قرآن و سنت قطعی رسول الله است. حالا یکی بیاید در عراق و سوریه سر مردم را ذبح کند و اسمش را بگذارد اسلام، یعنی یک شاخه جدید در اسلام ایجاد کرده است؟ مسلمانها هیچ اختلافی با یکدیگر ندارند و همه یک نظر واحد دارند. البته این شامل مسلمانهاست و دخلی به جعفری و زیدی و امامی و حنفی و حنبلی و سلفی و شافعی و مالکی و صوفی و ... ندارد.
ایجاد کننده ی نخستین دین اسلام، رسول الله بوده است. و که گفته نتوانسته مطابق برداشت خود آنرا پیاده سازد؟ سنت، یعنی روش پیاده سازی اسلام توسط رسول که اگر تجربه ای موفق نبود، امر به پیروی داده نمی شد. بعد از این فرض نادرست، نتیجه گیری هم کرده اید؟ عجیب است. یک بار فرمودید و بنده عرض کردم دوست عزیز که علوم انسانی، علوم اثباتی نیست. اینکه می فرمایید "نه تنها این دین بلکه ادیان دیگر نیز مطابق تحقیقات وسیع نخبگان دنیا که به اثبات رسیده کارنامه خوبی نداشته اند" نظر شخصی شماست. کجا و کی به اثبات رسیده است؟ در نهایت می توانید بگویید برای شخص شما به اثبات رسیده وگرنه بطلان این ادعاهای بی اساس برای اخشوروش از روز روشن تر است. به عکس کثیری از حکما به نیاز بشر به هدایت الهی اذعان دارند و ادیان را ستوده اند. نخبگان دنیا دیگر کدام است؟ در چه زمینه ای نخبه اند؟ نامشان چیست؟ کدام تحقیقات وسیع را عرضه کرده اند؟ کجا اثبات کرده اند؟ خواهش می کنم نظرات شخصی خود را به عنوان حقایقی بی بدیل به خورد خلق الله ندهید. دوست عزیز حرف های ما باید با ادعاهای ما همخوانی داشته باشد. چهار تا نمونه از تطابق قرآن و قوانین حمورابی را بفرمایید نشان دهید. در ویکی پدیا هم هست. گیل گمش؟ با آن نکات اخلاقی و آموزنده؟ شگفتا. خوانده اید و چنین ادعایی دارید؟ وانگهی بنده چه عرضی از ادیان سامی داشته ام؟ سخن بنده از ادیان الهی بوده که خداوند به عنوان خالق بشر موظف است که بهترین طریق هدایت را به وی نشان دهد. می خواهد به ادیان حامی باشد یا یافثی و یا سامی. دخلی به عرایض بنده ندارد. حالا چون گیل گمش گفته دروغ بد است، خداوند باید می فرمود که دروغ خوب است تا تفاوتی داشته باشد؟
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : شرک در میان امت من از راه رفتن موری بر سنگ سیاه در دل شب تار مخفی تر است.
برادران من ! در بحث های کلامی و عقلی هر کتابی ارزش خواندن ندارد. چون ابلیس در کمین است تا تو را به شک بیندازد. اگر همه چیز آشکار بود ایمان معنایی نداشت. والسلام
سفارش درست بودن درست رفتار کردن و دروغ نگفتن و............................................. کلاً هرچه که کار خوب باشد را قبل از اینکه ادیان سامی که اسلام هم یکی از آنها ست بگویند حتی در لوح های گلی گیلگمش و بعد از آن در قانون حمورابی و............. گفته شده و منبع آنها فقط به ادیان بر نمی گردد و نتیجه تحقیقات گسترده محقیقن بزرگ که کم هم نمی باشند حاکی از اینست که متولیان دین اتفاقاً مطالبشان را از آنها گرفته اند و یکجوری حتی سوء استفاده نموده اند زیرا قدمت آنها هزاران سال بیشتر از دین اول سامی بنام یهود دارای قدمت 3700 الی 4000 سال بوده تا برسد به دین اسلام که 1400 سال می باشد و ما نیز توصیه به خوب بودن و خوب عمل کردن می کنیم و منکر هر نوع بدی هستیم.
و اما در مورد شکوفائی اسلام که کسانیکه تاریخ را مطالعه نکرده و یا مطالعه کرده عرب زاده هستند از آن تمدن اسلامی نام می برند به قرار ذیل است.
همه آن کسانیکه تاریخ خوانده اند می دانند در سده اول و دوم اسلام بجر کشورگشائی به منظور غنیمت ستانی از کشورهای قبایل همسایه که عمده این فعالیتها نیز به توسط آل بنی امیه صورت گرفت و آنها برای غارت کشورهای و ملل دین را بهانه کرده بودند چیزی دیگری نیود (برای اطلاعات بیشتر کتاب دو قرن سکوت عبدالحسین زرین کوب و اسلام در ایران پتروشفسکی روسی مطالعه شود) و اعراب مطابق گفته های دانشمندن مختلف که یکی از آنها ابن خلدون می باشد برای علم و دانش ارجی قائل نبوده و افراد دانش مدار را در سطح بسیار پائین می دیدند و اما چگونه شد که اعراب نسبت به علم دانش رویکرد اینگونه داشتن یکدفعه در سده سوم سر از دانش ها درآوردند این موضوعی است که در تاریخ روی کار آمدن عباسیان بوسیله ایرانیان و ایجاد نهضت ترجمه به توسط خاندان دانشمند برامکه و بخشیتو و................................ در دوران مامون و سایر خلافا .........................................عاقلان دانند.
akhshurush عزیز توجه شود
پاسخ
دوست عزیز متولیان دین،دین را برنامه زندگی برای رساندن بشر به سعادت دنیوی و اخروی تعریف می نمایند و همچنین اذعان دارند تا سعادت دنیوی (رفاه ، آرامش ، امنیت و...... برای بشرحاصل نشود سعادت اخروی حاصل نخواهد گردید که برای مصداق این موضوع سخن یکی از بزرگان دین یعنی علی ابن ابیطالب امام اول شیعیان را می آورم که سخنی منتسب به اوست که می گوید از دری که فقر وارد می شود ایمان از آن خارج خواهد شد البته عین جمله در خاطرم نبود ولی محتوایش همین است بله این شعار متولیان دین بسیار زیباست ولی دوست من بعد از 1400 سال آیا این دین تعریف خودشان را پوشش داده است آیا 1400 سال این کارکرد را نداشته و در مخصوصاً از زمان ایجاد که دین واحد بوده این کارکرد را نداشته و بعد از 50 الی100 سال از سپری شدن آن به هزاران شعبه و شاخه مبدل گشته چگونه می تواند این تعریف متولیان دین را محقق سازد اصلاً تا اکنون نتوانسته این کار کرد را داشته باشد چه تضمینی وجود دارد در آینده این کارکرد را داشته باشد گفتنی است ایجاد کننده های اولیه این دین که با عظم راسخ آن را اجرا می کردند وقتی نتوانسته اند آن را مطابق تعریف خودشان اجرا بکنند چه تضمینی وجود دارد بعد از 1400 سال افرادی بیایند قواعد آنها را که در زمان خودشان مطابق تعریفاشان اجرا نشد اجرای نمایند پس اینها همه فقط در حد شعارهای زیبائی است که اذهان مردم ساده دل را نوازش کرده و می کند در نتیجه ما در قضاوتهایمان کارنامه را در نظر می گیریم که نه تنها این دین بلکه ادیان دیگر نیز مطابق تحقیقات وسیع نخبگان دنیا که به اثبات رسیده کارنامه خوبی نداشته اند و در اروپا قرون وسطا تازه همه علت العلل همه بدبختیها را از آن دانسته و با تعدیل و حذف و تشریفاتی کردند آن رنسانس و افق های روشنائی برای خود جامعه شان رقم زدند.