مساله ی شر٬ یکی از مباحث پر مناقشه در الهیات است.شر چیست؟ و چرا به وجود آمده است؟ فلسفه ی وجود شر چیست؟چرا بدی ٬گناه٬ابلیس وجود دارند؟ابلیس کیست؟گناه یعنی چه؟منشا این شرها چیست؟زلزله٬سیل و سایر بلاهای طبیعی چه فلسفه ای در پشت خود دارند؟ چرا جنگ وجود دارد؟هلوکاست چرا به وقوع پیوسته؟چرا باید انسانها کشته شوند؟ چرا بیماری ها وجود دارند؟آیا جهان یک خلقت بی عیب است؟اگر بی عیب است پس این شرها از کجا آمده اند؟ و بسیاری از این مسائل در مبحث مساله ی شر مورد بحث قرار میگیرند.
در طول تاریخ٬ برخی از افراد به این نتیجه رسیدند که جوابی به این سوالات وجود ندارد جهان٬بی نقص نیست(مثلا در ادبیات خیام یا ابوالعلای معری)و به لاادری گرایی(به زبان امروزی آگنوستیسیسم)رسیدند.برخی همچون ذکریای رازی(بر طبق شنیده هایم)به ثنویت دین مانی مایل شدند وبسیاری ) نیز جواب هایی بر آن داده اند و درک مساله شر را به درک درست قصه ی خلقت و مفهوم ابلیس و گناه نخستین آدم و اصلا معنای موجود جدیدی به نام انسان و ایراد فرشتگان بر خداوندمبنی بر خونریزی نوع بشر وماهیت جهان ماده و ...مربوط میدانند.
در جهان غرب نیز چنین مناقشه هایی وجود دارد.ولتر نویسنده و سیاستمدار و فیلسوف فرانسوی معروف٬ بیشتر آثارش را درباره ی مساله شر نوشته.او در کتاب داستانی کاندید و ساده دل٬به آراء ژان ژاک روسو و لایب نیتس حمله میکند و داستانی سراسر شر را روایت میکند و اندیشه های شخصیت اصلی داستان که مانند روسو و لایب نیتس می اندیشد را مورد تمسخر قرار میدهد.او زمانی که شهر زلزله زده لیسبون را میبیند شعری در تمسخر آراء آنها میسراید.در ایران معاصر نیز اشعار میرزا علی معجز شبستری (شاعر ترکی سرای طناز و اهل فکر زمان قاجار شاهت بسیاری به شیوه ی برخورد ولتر با مساله ی شر دارد. در اشعار معجز شبستری مساله ی شر و اینکه این جهان یک هیچ نظم عادلانه ای ندارد موضوع محوری است.او بر خلاف همشهری قرن هشتمی اش شیخ محمود شبستری٬جهان را در محاصره ی شر میداند و در بسیاری از اشعارش خداوند را مورد خطاب قرار داده و بابت خلق این همه شر از او سوال میپرسد.معجز در یکی از اشعارش خود را یک «لجباز با خداوند » معرفی میکند که دست از ایراد بر دستگاه آفرینشی او بر نخواهد داشت.
مولوی و اسپینوزا نیز مساله شر را مطرح کرده اند آندو تقریبا نظر مشابهی دارند و شر را در نسبت بین انسان و جهان دارای معنی ولی در نسبت خداوند نسبت به جهان و یا جهان در نسبت جهان بی معنا میدانند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی درسگفتار مسأله شر
در طول تاریخ٬ برخی از افراد به این نتیجه رسیدند که جوابی به این سوالات وجود ندارد جهان٬بی نقص نیست(مثلا در ادبیات خیام یا ابوالعلای معری)و به لاادری گرایی(به زبان امروزی آگنوستیسیسم)رسیدند.برخی همچون ذکریای رازی(بر طبق شنیده هایم)به ثنویت دین مانی مایل شدند وبسیاری ) نیز جواب هایی بر آن داده اند و درک مساله شر را به درک درست قصه ی خلقت و مفهوم ابلیس و گناه نخستین آدم و اصلا معنای موجود جدیدی به نام انسان و ایراد فرشتگان بر خداوندمبنی بر خونریزی نوع بشر وماهیت جهان ماده و ...مربوط میدانند.
در جهان غرب نیز چنین مناقشه هایی وجود دارد.ولتر نویسنده و سیاستمدار و فیلسوف فرانسوی معروف٬ بیشتر آثارش را درباره ی مساله شر نوشته.او در کتاب داستانی کاندید و ساده دل٬به آراء ژان ژاک روسو و لایب نیتس حمله میکند و داستانی سراسر شر را روایت میکند و اندیشه های شخصیت اصلی داستان که مانند روسو و لایب نیتس می اندیشد را مورد تمسخر قرار میدهد.او زمانی که شهر زلزله زده لیسبون را میبیند شعری در تمسخر آراء آنها میسراید.در ایران معاصر نیز اشعار میرزا علی معجز شبستری (شاعر ترکی سرای طناز و اهل فکر زمان قاجار شاهت بسیاری به شیوه ی برخورد ولتر با مساله ی شر دارد. در اشعار معجز شبستری مساله ی شر و اینکه این جهان یک هیچ نظم عادلانه ای ندارد موضوع محوری است.او بر خلاف همشهری قرن هشتمی اش شیخ محمود شبستری٬جهان را در محاصره ی شر میداند و در بسیاری از اشعارش خداوند را مورد خطاب قرار داده و بابت خلق این همه شر از او سوال میپرسد.معجز در یکی از اشعارش خود را یک «لجباز با خداوند » معرفی میکند که دست از ایراد بر دستگاه آفرینشی او بر نخواهد داشت.
مولوی و اسپینوزا نیز مساله شر را مطرح کرده اند آندو تقریبا نظر مشابهی دارند و شر را در نسبت بین انسان و جهان دارای معنی ولی در نسبت خداوند نسبت به جهان و یا جهان در نسبت جهان بی معنا میدانند.