رسته‌ها

جلال آل احمد: مردی در کشاکش تاریخ معاصر

جلال آل احمد: مردی در کشاکش تاریخ معاصر
امتیاز دهید
5 / 4
با 30 رای
نویسنده:
درباره:
جلال آل احمد
امتیاز دهید
5 / 4
با 30 رای
از متن کتاب:
جلال انسان بزرگی بود و برای من قبل از هر چیز دوست بزرگی دوستی عزیز و هنرمندی بزرگ و مردی که با وجود تمام اختلاف سلیقه ها، کمتر کسی است که در نقش موثر او در مبارزه مثبت اجتماعی ولو گاه با دید منفی در اینجا و آنجا، و نیز در وطن خواهی او و عشق او به فرهنگ خالص ایران، و باز در خلق شیوه ی خاص نویسندگی و سخن گویی و گشودن راه شاید باریک علمی در مونوگرافی های وطنی تردیدی داشته باشد و هم برای سیمین عزیز است که گلاب وجود اوست. جلال پرجنبه بود و من تنها از یک دیدگاه میخواهم بر او نظری کوتاه بیاندازم و این طبیعی است که باید در حوزه ی کار خودم باشد. هم او اگر در سال ۴۱ که نقطه ی عطف اساسی در فکر اجتماعی و سیاسی اوست و ظاهراً سرآغاز استقلال ملی است، که به آن اشاره خواهم کرد، غرب زدگی را چنین که می آید تعریف نمی کرد، اگر غلو نکرده باشم، شاید بزرگان را وحشت برنمیداشت و لااقل به فکر چاره نمی افتادند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
129
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1393/11/27

کتاب‌های مرتبط

هذیان زمستانی
هذیان زمستانی
4.5 امتیاز
از 4 رای
ارج نامه ایرج - جلد ۱
ارج نامه ایرج - جلد ۱
4 امتیاز
از 4 رای
ارج نامه ایرج - جلد ۲
ارج نامه ایرج - جلد ۲
3.5 امتیاز
از 2 رای
اسفندیاری دیگر
اسفندیاری دیگر
3.5 امتیاز
از 2 رای
از چشم برادر
از چشم برادر
1.4 امتیاز
از 12 رای
ارمغانی برای زرین کوب
ارمغانی برای زرین کوب
4 امتیاز
از 4 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی جلال آل احمد: مردی در کشاکش تاریخ معاصر

تعداد دیدگاه‌ها:
18
دقیقا همینطور است ، البته جلال نویسنده خوبی خوبی بود
جلال بین گروهها و احزاب نتوانست جائی پیدا کند فقط بعد از مرگش در شرایط انقلاب اسلامی مطرح شد
ولی به هر حال در فعالیت های دیگر هم توانا بود و هم آگاه
به از وجنات شما! جلال در حالی از غربزدگی می گفت که چیزی جایگزین آن نداشت. بنده نمی گویم که چشم و گوش بسته همه اعمال غربی ها در مورد کشور ما درست بوده ولی امثال جلال ها بدون هیچ گونه اطلاعی از قبل و آینده کشور در حال مبارزه با آزاد اندیشی و به قول خودشون روشنفکری در خدمت غرب بودن

جلال مردی بزرگ بود هرچند بزرگ منفی ، ولی بزرگ بود. خب به هرحال از روشنفکران و آزاد اندیشان هم خوشش نمی آمد ،

حرفتون از پایه و ریشه غلطه. روشنفکری که جلال ازش انتقاد کرد آزاد اندیشی نبود بلکه دگم اندیشی بود. کافیه در این باره به کتاب غرب زدگی و یا در خدمت و خیانت رجوع کنید.
جلال آل احمد در یکی از کتابهاش به شاه فحش میدهد که چرا شاه در روستاها تراکتور میبرد !!! این آدم توقع داشته روستاییان تا ابد الدهر از گاو آهن استفاده کنند! بخدا خیلی رو میخواد!

سند؟
وقتی سند را بیاورید و دقیق جمله را بررسی کنید می بینید که مقصود جلال چی بوده.بگذریم که جمله تون حاوی انواع و اقسام مغلطه هاست.
یک جریانی در فضای مجازی ایران به وجود امده است که توسط عمال پهلوی هدایت میشه و قصدش اینکه جوانان ایرانی را هدایت فرهنگی کنه. از طرف دیگه جریان رسمی کومت هم در فضای مجازی خیلی فعاله. نکته ی جالب در مورد هر دو گروه همین سطحی بودن و هجوگریشونه.هر دو جریان تبلیغاتی و عاری از تفکرند . و هر دو به شدت صفر و یکی. کسی نیست بگه جلال هم سنگی بر گوری را نوشته و هم غربزدگی.
با سلام
جلال مردی بزرگ بود هرچند بزرگ منفی ، ولی بزرگ بود. خب به هرحال از روشنفکران و آزاد اندیشان هم خوشش نمی آمد ،
به گمانم علت دشمنی بعضیها با جلال آل احمد ، کتاب "غربزدگی و روشنفکران" اوست ، اما ببینید جلال نمونه ذهن پویا و جوینده است ، ما نیازی نیست که همه سخنانش را بپذیریم و یا سبک نویسندگی اش را بکار ببریم، اما او ستودنی است زیرا که او با اینکه توانایی اش را داشت تا به بالاترین جایگاه سیاسی و حزبی برسد و خودرا بازیچه آمریکا و شوروی کند ولی سیاست را رها کرد و با آنچه خود داشت ساخت ،و هیچگاه دچار پیروی کورکورانه از هیچ مرام و حزبی نشد ، او جریانهای پیش از 28 مرداد را دیده بود که چگونه روشنفکرنماها از چپ و راست، داشتند کشور را به فروپاشی و نابودی میکشاندند،و اراده آنرا داشت که خوذ را بخواست خود دگرگون کند، به دین روی آوردنش نیز بیشتر باور ژرف معنوی بود ، ضد روشنفکر بودنش برابر با ضد اندیشمندی نبود بلکه او بر این باور بود که اندیشیدن به معنی هرج و مرج و پوچی و مادیگرایی نیست ،
زندگی جلال (از چپگرایی به خودگرایی و ارزش های ملی رسیدن)و کارهایش مرا اندکی به یاد جرج اورول انگلیسی میاندازد که کما بیش همین راه را درنورد.
دوسـتان بزرگواری که شخصیّت جلال آل احمـد را زیر سـؤال بْـرده و وی را عقب افتاده قلمداد کرده اند، چه خوب بود نگاهی اجمالی به مطالب و محتویاتِ کتاب" جلال آل احمد: مردی در کشاکش تاریخ معاصر " می
انداختند تا پس از آن؛ دیدگاهشـان مورد تـوجّه قرار می گرفت. ایـن کتاب مجموعه ی مقالاتی است که توسّـط نویسندگان فاضل و سرشناس و مشهور در توصیفِ جلال آل احمد نوشته شده، که به چند مورد آن به
طور خلاصه و مجمـل، اشـاره می شود؛ دکتر خسرو ملّاح؛ « جلال، جاودانه شد »، مصطفی رحیمی؛ « جلال دیگر نخواهد نوشـت، رشـته ی مقاله نویسی که با او از خـاک برخاسـت و مقامِ شایسـته ی خود را در
ادبیاتِ معاصـر یافت، سـتون فقراتش در هم شـکست »، ایرج افشار؛ « چشـمه ی جوشـنده و زلالی از کوهسـارِ زیبای ادبِ معاصر ایران بخشـکید. بادپایی تندسـیر از کاروانِ فهم و ذوق، روزِ هیجدهم شهریور 45 به
بیابان مرگ شد. »، اسـماعیل خوئی؛« ... شوپـن هاور، در سنجش کارِ کانت می نویسد: < تنها مردان بزرگ خطا های بزرگ می کنند> و آل احمد از بزرگان ما بود. بسیاری با او ناجوانمردانه در افتادند، آل احمد امّا
سالار جوانمردان این زمانه بود »، مهرداد رهسـپار؛ « بعضی آدم ها انگار توانائی ی ذاتی ی غریبی دارند در جلب و جذبِ آدم ها، همچون کانونی از آتش در یلدائی یا چشمه ای سیراب در بیابانی، و چه نادر وجودند
این کسان!، جلال آل احمد امّا از این توانائی ی بی مانند بهره ی بیشترین را داشت. زنده بود و زندگی بخش، جوش و جلائی داشت »، کاظم سـادات اشکوری؛ « نخسـتین، تک نگاری ی مدوّن را او نوشت، در این
سرزمین، جلال آل احمد را می گویم که هنوز هم صدایش از "اورازان" به گوش می رسد، جواد مجابی؛ « این را می دانم که سخن گفتن از آل احمد دشوار است، هرچه در باره ی او بگوئی و بنویسی او را به همان
محدوده، محدود کرده ای،امّا آل احمد همواره از تعریف شـدن و محدود شدن می گریخت ». بنـابراین سخنِ ناسـنجیده و تعجیـل در قضـاوت نـا روا است، بخصـوص در باره کسـانی که در پـهنه ی ادبِ فارسی خـوش
میدرخشند، چنـانچه لازم می دانیم که در مـورد نویسـندگانی نظـر دهیم که از نوشته ها و یا خود آنها خوشمان نمی آید نباید به راحتـی و بدونِ دلیـلِ منطقی آنان را مجکـوم کنیم و مطلب نا خوش آینـدی بنویسـیم
که با نظر دیگران سازگار نیست، می توانیم؛ فقط به تأیید نکردنِ آنان بسنده کنیم تا خود به جهالت و بلاهت متهم نشویم.
نبشـتن ز گفتــن مهـم تــر شــناس .... بـه گــاهِ نوشــتن بجــا آر هــوش
سخن با قلم چون قلم راست دار .... به نیک و به بد در سخن نیک کوش
دو نــوکِّ قلـم را مـدان جز دو چیز .... یکی صرف زهـر و یکی محض نوش
تو از نوش او زندگانی سـتان .... زِ زهـرش مـکن جان شــیرین بـه جوش
به گفتــن تــو را گر خطــایی فِتـــد ..... زِ بــربــط فْـــزونت بــمالنـد گـوش
وگــر در نبشــتن خطــایی کْنی .... ســرت چــون قلــم دور ماند ز دوش
تقریبا همه کاربران محترم کتابناک مطلع هستند که کتابی که در سایت قرار نمی گیرد یا تکراری بوده و در سایت موجود است که حدف شده یا توسط دوستان دیگر آپلود شده و هنوز در سایت قرار نگرفته است. اگر هم سوالی باشد، دوستان از طریق قسمت تماس با ما http://ketabnak.com/contactus.php به سایت ایمیل داده و پاسخ سوال خود را دریافت می کنند.
روزانه بیش از ۷۰ یا ۸۰ کتاب تکراری از سایت حذف می شود. اینکه بدون سوال کردن به تک تک کاربران عزیز پیام داده و علت حذف کتاب را توضیح دهیم، بی شک از وقت مدیران خارج است.
جلال آل احمد: مردی در کشاکش تاریخ معاصر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک