نوای اسرارآمیز
نویسنده:
اریک امانوئل اشمیت
مترجم:
شهلا حائری
امتیاز دهید
✔️ "نوای اسرار آميز" نمايشنامه ای از اريک امانوئل اشميت نمايشنامه نويس فرانسوی است
داستان این نمایش چنین است:
"ابل زنورکو" برنده جايزه نوبل در جزيره ای به نام "رُزوَنويگ" در دريای نروژ زندگی می کند. او زندگی در انزوا را برای خود برگزيده است. خبرنگاری به نام "اريک لارسن" برای مصاحبه به ديدار اومی آيد. او اولين خبرنگاری است که موفق به گرفتن وقت مصاحبه با " ابل زنورکو" شده است. خبرنگار در بدو ورود با شليک گلوله مورد استقبال واقع می شود. درخانه نويسنده متوجه می شود که تيراندازخود او بوده است، ولی " ابل زنورکو" به او اطمينان می دهد که او هرگز درخانه اش به ميهمان شليک نمی کند اما اريک لارسن متوجه می شود که با آدمی غير عادی مواجه است.
بحث اصلی خبرنگار با نويسنده در باره آخرين کتاب او به نام "عشق ناگفته" است. کتابی که برای بيان نظرات نويسنده در باره عشق، نامه نگاری های عاشقانه نويسنده و زنی به نام "اوالارمور" را وسيله قرار می دهد
کتاب در مقدمه به شخصی به "ه.م" تقديم شده است. خبرنگار اعتقاد دارد اين حروف اول نام هلن مترناک معشوقه واقعی نويسنده است. نويسنده اين موضوع را کتمان می کند و می گويد اين حروف اول نام و نام خانوادگی اولين ناشرش "هانری متزجر" است. خبرنگار گفته نويسنده را باور نمی کند و به او ثابت می کند که پذيرفتن او توسط نويسنده به عنوان اولين خبرنگار به اين خاطر بوده است که خبرنگار اهل ده " نُبروزنيک " است جايی که نويسنده با " هلن مترناک " آشنا شده است و زندگی کرده است. نويسنده در کتاب خود نام ده را نياورده است ولی خبرنگار از توصيف های نويسنده در کتاب متوجه می شود که ده مزبور "نُبروزنيک " است. نويسنده آخرين نامه خود را به خبرنگار می دهد که به دست "هلن مترناک " برساند. خبرنگار نامه های بسياری که متعلق به نويسنده است را از کيف خود بيرون می ريزد. اين نامه ها هيچ کدام باز نشده اند. خبرنگار به نويسنده می گويد که با "هلن مترناک" ازدواج کرده است و نويسنده را برای ترک او و آزار زن محکوم می کند. در نهايت آشکار می شود که زن حدود ده سال است که فوت کرده است.
تم نمايشنامه کشف راز دلباختگی است که از دو ديدگاه مردانه بررسی می شود. خبرنگار به دنبال کشف حقيقت است در حاليکه نويسنده از آن گريزان است چون اعتقاد دارد که انسان ها تاب کشف راز حقيقت را ندارند. کشمکش اصلی داستان بر محور اين موضوع جريان دارد.
بیشتر
داستان این نمایش چنین است:
"ابل زنورکو" برنده جايزه نوبل در جزيره ای به نام "رُزوَنويگ" در دريای نروژ زندگی می کند. او زندگی در انزوا را برای خود برگزيده است. خبرنگاری به نام "اريک لارسن" برای مصاحبه به ديدار اومی آيد. او اولين خبرنگاری است که موفق به گرفتن وقت مصاحبه با " ابل زنورکو" شده است. خبرنگار در بدو ورود با شليک گلوله مورد استقبال واقع می شود. درخانه نويسنده متوجه می شود که تيراندازخود او بوده است، ولی " ابل زنورکو" به او اطمينان می دهد که او هرگز درخانه اش به ميهمان شليک نمی کند اما اريک لارسن متوجه می شود که با آدمی غير عادی مواجه است.
بحث اصلی خبرنگار با نويسنده در باره آخرين کتاب او به نام "عشق ناگفته" است. کتابی که برای بيان نظرات نويسنده در باره عشق، نامه نگاری های عاشقانه نويسنده و زنی به نام "اوالارمور" را وسيله قرار می دهد
کتاب در مقدمه به شخصی به "ه.م" تقديم شده است. خبرنگار اعتقاد دارد اين حروف اول نام هلن مترناک معشوقه واقعی نويسنده است. نويسنده اين موضوع را کتمان می کند و می گويد اين حروف اول نام و نام خانوادگی اولين ناشرش "هانری متزجر" است. خبرنگار گفته نويسنده را باور نمی کند و به او ثابت می کند که پذيرفتن او توسط نويسنده به عنوان اولين خبرنگار به اين خاطر بوده است که خبرنگار اهل ده " نُبروزنيک " است جايی که نويسنده با " هلن مترناک " آشنا شده است و زندگی کرده است. نويسنده در کتاب خود نام ده را نياورده است ولی خبرنگار از توصيف های نويسنده در کتاب متوجه می شود که ده مزبور "نُبروزنيک " است. نويسنده آخرين نامه خود را به خبرنگار می دهد که به دست "هلن مترناک " برساند. خبرنگار نامه های بسياری که متعلق به نويسنده است را از کيف خود بيرون می ريزد. اين نامه ها هيچ کدام باز نشده اند. خبرنگار به نويسنده می گويد که با "هلن مترناک" ازدواج کرده است و نويسنده را برای ترک او و آزار زن محکوم می کند. در نهايت آشکار می شود که زن حدود ده سال است که فوت کرده است.
تم نمايشنامه کشف راز دلباختگی است که از دو ديدگاه مردانه بررسی می شود. خبرنگار به دنبال کشف حقيقت است در حاليکه نويسنده از آن گريزان است چون اعتقاد دارد که انسان ها تاب کشف راز حقيقت را ندارند. کشمکش اصلی داستان بر محور اين موضوع جريان دارد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نوای اسرارآمیز