رسته‌ها
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 64 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 64 رای
.
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد
بی شک پر بحث ترین بیت از کل دیوان حافظ که مقال قولهای گونه گون افتاده همین بیت است. حاجت به مقدمه نیست که کثیری از بزرگان و حافظ پژوهان بر آن شرحها نوشته اند و بر شرحها شرحهای دگر از باب موافقت یا مخالفت و احیاناً طرح دیدگاهی نوین. گذشته از این موضوع که آیا پیر ناظر بر خطایی بوده یا جهان را بی عیب می بیند، مقصود حافظ از طرح چنین گره ای چیست؟ آیا این بیت صرفاً یک اظهار نظر برای بیان معتقدات اوست یا آغازی اشارت گونه از سوی وی است در توالی نظریات دیگر؟ چه، «تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است».
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
171
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1393/07/25
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت

تعداد دیدگاه‌ها:
28
این بیت خواجه که قرنها محل بحث و جدل در بین اندیشمندان بوده است بر خلاف روش مالوف وی از صنعت ایهام بهره ای نگرفته است.سخن خود را به واقع روشن بیان کرده است.اساتید بسیاری در این باب سخن رانده اند.شاید یکی از دلایل مبهم بودن اینگونه ابیات خواجه،تاریک بودن زوایا و افکار او بوده است،چه تنها راه شناخت مستدل و متقن حافظ اشعار اویند که البته این اشعار هم در گذر زمان از دست تطاول و فرسایش ادوار و روزگار بی نصیب نمانده است.حافظ را اول باید خوب شناخت تا سخن راند.حافظ نه اهل فقیهان متشرع بود و نه در دایره زاهدان خرقه پوش.هیچ محققی او را پیرو گروهی ندانسته اند حتی ملامتیه که در مواردی افکارش به آنها پهلو می ساید.
بحث شر و خیر در عالم از مهمترین و غامض ترین مباحث در فلسفه و کلام است و قرنها مجادله بوده است بر سر قدیم یا حادث بودن شر.ایا شر، صنع و افریده خداست یا از جای دگرست....
اما درباره این بیت خلاصه و مفید:
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت: خب بدون ایهام حافظ از استادش که او را بعضی جا پبر و بعضی جا پیر مغان خطاب میکند نقل میکند که هستی بدون نقص است که در واقع نظر غزالی را بیان میکند کنه "لیس فی الامکان ابدع مما کان" یا بمانند مولوی که تقریبا یک قرن قبل از او گفته بود ز نیکو هرچه صادر گشت نیکوست.
اما حافظ در بیت دوم با بیان محترمانه اما رندانه بیان میکند که حرفش را میپذیرد اگرچه قایل به بی نقصی نیست اما این هم دلیل نیست که او هستی را با نقص پذیرد بلکه او از دیدگاهی وجود شر را تایید میکند اما منبع شر را خدا نمیداند بلکه شر را مسیله ای عارضی می داند نه ذاتی.
حرف زیاد است اما اینجا تنها نظر سعدی را بیان کنم که حافظ او را استاد سخن می داند و در بسیاری نکات او را می ستاید که در گلستان آورده است:در ابتدا ظلم در جهان اندکی بود هر کس بیامد بر آن افزود تا بدین حد رسید.
پس وجود نقص و عیب را می پذیرد اما منشا ان را بمانند بعضی فرق اشاعره و معتزله،خدا نمی داند. ولی راضی با انکار وجودش نیست.....
بنده نیز با سخن vamieraz موافقم. آخر چرا می خواهند همه را مصادره کنند.هنرمند هنرمند است،(البته واقعی اش). حال قرآن را حفظ باشد، نباشد ، با هر عقیده و مسلکی در لحظه ی خلق اثرش ورای اینها می اندیشد، رها تر از آنچه بتواند در تصور برخی بافندگان نقد و چسبانندگان مفهوم به آثار بزرگان ، بیاید.
مثلا ببینید تحلیل عباس زریاب خویی در باب همین بیت حافظ چگونه آغاز می شود :
((....آنچه من می خواهم در اینجا بیاورم کوششی است در توجیه این بیت به نحوی که هم با اعتقاد مسلم مسلمین که خود حافظ از آن زمره است سازگار باشد و هم اینکه طنز رندانه ی او شاید محفوظ بماند...))
_به به ! حداقل خوب شده که ایشان صادقانه و مخ لصانه گفته اند که چه می خواهند بکنند : توجیه به نحوی که با اعتقاد مسلمین سازگار شود، ودر این میان "طنز رندانه"ی مرحوم حاج خواجه حافظ شاید(شاید!!) محفوظ ماند، شاید نماند!!!
و همانطور که ایشان در ادامه می افزایند(( ملاحظات مصالح و منافع اجتماع مافوق همه ی مصالح است و واقعیت و حقیقتی بالاتر از آن نیست !!!!!!!)) و از آنجا که خواجه ی عزیز هم مغز خاویار که نخورده(کما اینکه مغز خاویار آن زمان موجود نبوده و اصلا گفته می شود ایشان گیاه خوار بوده اند و به همین دلیل خواجه گشته اند ) که خدای ناکرده علیه مصالح و منافع اجتماع _این عظیم ترین و والاترین حقیقت و واقعیت موجود_ سخن برانند یا از خود بیتی ساطع نمایند.
در نتیجه...... نتیجه معلوم است دیگر !! این همه توضیح دیگر چه می خواهید ؟؟
راجع به بیت (( ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست...نان حلال شیخ ز آب حرام ما))کتابی مانند این کتاب نگارش نشده ؟
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت( یعنی خطا رفته‌ اما پیر ما اغماض کرده‌ و .....
آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد(آفرین که‌ میدونسته‌ خطا رفته‌ اما آنرا از ما پوشانده‌ این مهمه‌ که‌ میدونسته‌ و هیچی نگفته‌،این بلند همتی و صبرش مهمه‌.
سخن حافظ روشن است. او محترمانه با نظر پیر خویش(که در واقع نظر خودش است )مخالف است. به عبارت دیگر دستگاه صنع بی عیب نیست.حالا بگذار بقیه با فلسفه بافی توجیه کنند و خوانش دیگری ارایه دهند.آنکه حافظ را می شناسد می داند کجا چه میگوید.
کتاب راخواندم،واما نتیجه برای من حقیر ،این بودکه ،همه ی ذرات هستی از عدالت محض آفریده شده،وبا عشق جاری گشته ،اما صبر و طلب واز همه بالاتر عنایت حق میخواهد که اسرار بر ما آشکار شود ،وما چون وچرا نکنیم و تسلیم را بیاموزیم، و در این مسیر زندگی خالصانه ،خلیل وار ،راه را ادامه دهیم .
گر خلیلی،هیچ از آتش مترس***من زآتش صد ،گلستانت کنم. ویا
مرده باید بود پیش حکم حق***تا نیابی ،زخم از رب والفلق. ویا
از کرم دان ،گر چه می ترساندت***تا به ملک ایمنی،بنشاندت. ویا
پس دعا ها کان زیان است وهلاک ***از کرم ، می نشنود،یزدان پاک .
مولانا
شاید بتوان گفت این بیت یکی از ابیات« هولناک » حافظ است.روزی سر کلاس این صفت را یکی از اساتید دانشمند ما در مورد بیت دیگری از خواجه به کار بردند.
جادوی زبان و بیان حافظ این بیت را، نظیر بسیاری از ابیات دیگر دیوان او، در هاله‌ای از ابهام و ایهام فرو برده است. از هر جانب به این بیت نگریسته شود و از هر منظری که در معنای آن تأمل گردد، چیزی جز اعجاب در پی نخواهد داشت؛ اعجابی فلسفی و جهان‌شناسانه.

با تشکر از آپلود کننده‌ی بزرگوار
پیر ما گفت: خطا بر قلم صنع نرفت
آفـرین بر نـظر پاک خـطاپوشش باد........خیلی زیباست
پیر ما گفت: خطا بر قلم صنع نرفت
آفـرین بر نـظر پاک خـطاپوشش باد
قدر این کتاب نایاب را بدانید.
این کتاب مجموعه‌ای از مقالات و مقولات و منقولات اهل نظر در شرح و تفسیر و تحلیل این بیت است که جملگی مطالب را تا هنگام نشر آن یکجا در اختیار علاقه‌مندان می‌گذارد. (شرح شوق، ج ۳، ص ۱۷۲۵)
دکتر سعید حمیدیان در کتاب «شرح شوق» (جلد سوم، صفحه‌ی ۱۷۱۵) دیدگاه تازه‌ای از این بیت ارائه کرده‌اند.
سپاس ویژه از آپلودکننده‌ی ورجاوند، که این کتاب را با کیفیت خیلی خوب در اختیار همگان قرار دادند.
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک