دختر پرتقالی
نویسنده:
یوستین گردر
مترجم:
مهوش خرمی پور
امتیاز دهید
✔️ فلسفه علمیست پیچیده و کمی غیرقابل درک برای افرادی که در این رشته تحصیل نکردهاند. نوشتن از فلسفه کار آسانی نیست زیرا واکاوی اسرار زندگی نیاز به مهارت خاصی دارد. یوستین گردر همواره در آثارش با زبانی ساده و سفر در زمان توجه علاقهمندان به فلسفه را جلب کرده است. او شما را از رمز و راز این دنیای سحرآمیز و پر از سوال و پیچیدگی مطلع میکند.
این کتاب داستان نوجوانی است به نام جورج که پدر او سالها پیش در زمان کودکی جورج مرده است. یازده سال پس از مرگ پدر، جورج نامهای دریافت میکند که آن را پدرش هنگامی که بیمار بوده برای جورج نوشته است. این پدر و پسر در دو زمان مختلف با هم ارتباط برقرار میکنند و در قالب داستان دختر پرتقالی گفتگویی بین آنها شکل میگیرد و داستان اینگونه آغاز میشود:
«پدرم یازده سال پیش از دنیا رفت. در آن زمان من چهار سال بیشتر نداشتم و در خواب هم نمیدیدم که روزی بتوانم دوباره با او ارتباط برقرار کنم. اما حالا قرار است هر دو با هم کتابی بنویسیم. اینها اولین سطرهای این کتابند که من به تنهایی به روی کاغذ میآورم اما به زودی پدرم نیز مرا همراهی میکند. زیرا او حرفهای بیشتری برای گفتن دارد.»
این پدر و پسر دربارهی عشق، زندگی و تنفر برای هم مینویسند و جورج نگرش جدیدی نسبت به زندگی پیدا میکند. در این داستان پدر جورج از عشق خود به دختری میگوید که برای بار اول او را در مترو ملاقات میکند. این دختر با خود تعداد زیادی پرتقال دارد و توجه پدر جورج را به خود جلب میکند.
«اوا دا» Eva Dahr کارگردان نوروژی در سال 2009 براساس داستان کتاب دختر پرتقالی فیلمی با همان عنوان کتاب ساخت. این فیلم درام و رمانتیک داستان عاشقانهای است که مانند کتاب به سوالات مهمی دربارهی وجود انسان و زندگی پاسخ میدهد.
بیشتر
این کتاب داستان نوجوانی است به نام جورج که پدر او سالها پیش در زمان کودکی جورج مرده است. یازده سال پس از مرگ پدر، جورج نامهای دریافت میکند که آن را پدرش هنگامی که بیمار بوده برای جورج نوشته است. این پدر و پسر در دو زمان مختلف با هم ارتباط برقرار میکنند و در قالب داستان دختر پرتقالی گفتگویی بین آنها شکل میگیرد و داستان اینگونه آغاز میشود:
«پدرم یازده سال پیش از دنیا رفت. در آن زمان من چهار سال بیشتر نداشتم و در خواب هم نمیدیدم که روزی بتوانم دوباره با او ارتباط برقرار کنم. اما حالا قرار است هر دو با هم کتابی بنویسیم. اینها اولین سطرهای این کتابند که من به تنهایی به روی کاغذ میآورم اما به زودی پدرم نیز مرا همراهی میکند. زیرا او حرفهای بیشتری برای گفتن دارد.»
این پدر و پسر دربارهی عشق، زندگی و تنفر برای هم مینویسند و جورج نگرش جدیدی نسبت به زندگی پیدا میکند. در این داستان پدر جورج از عشق خود به دختری میگوید که برای بار اول او را در مترو ملاقات میکند. این دختر با خود تعداد زیادی پرتقال دارد و توجه پدر جورج را به خود جلب میکند.
«اوا دا» Eva Dahr کارگردان نوروژی در سال 2009 براساس داستان کتاب دختر پرتقالی فیلمی با همان عنوان کتاب ساخت. این فیلم درام و رمانتیک داستان عاشقانهای است که مانند کتاب به سوالات مهمی دربارهی وجود انسان و زندگی پاسخ میدهد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دختر پرتقالی
نقل قول از rain_rainy71:
نقل قول از نادیده:نقل قول از rain_rainy71:نقل قول از نادیده:اگه حق انتخاب داشتین به دنیا میومدین ؟
واقعا سوال سختیه اما من شنیدم که همگی خودمون انتخاب کردیم و اومدیم به این دنیا..
درود
دوست من نادبده
از چه کسی شنیدی؟ تا اونجا که من میدونم ما خودمون سهمی در تولدمون نداشتیم ما توسط پدر و مادرمون و با خواست خدا متولد شدیم
اما من میدونم که ما همگی با رضایت خودمون به این دنیا اومدیم
متاسفم مردم انچه را که فکر میکنند بزبان می آرند.
شما میتونید اطلا عاتتون رو در مورد عالم ذرع افزایش بدین
...........
پاسخ:
بی رو در بایستی میگم که اینها عقایدی خرافی هست که ریشه در جهل و نادانی داره. بهتره باور هاتو شستشو بدی تا تمیز بشن ...........
عالم ذرع چه ربطی به این موضوع داره من میگم ما نقشی در بدنبا آمدنمون نداریم .تو از عالم ذرع صحبت میکنی؟ این بحث مربوط به عالم ارواح هستش و بحثی جداگانه داره...
یوستین گردر خیلی جالب یه تحلیل فلسفی رو تو قالب رمان در اختیار خواننده هاش قرار می ده
در سرتاسر کتاب شما جریان زندگی رو از نگاه پسر و دختر جوانی می بینین که با امید به هستی و جهان نگاه می کنن، عشق به یافتن اونی که می دونی همیشه دنبالش بودی ،و وقتی باهاش همراه می شه ، بروز یک بیماری جدی به تو می فهمونه که خوشی، مطلق نیست ، همون طور که غم هم ارزشی نسبی و ناپایدار داره.
بحث اصلی رمان در Hخر کتاب مطرح می شه، پدر در واقع بیشتر از این که از جرج بپرسه با خودش کلنجاری درونی داره، این که با رنج عمیق جسمی و تحلیل زندگی آیا دوباره دوست داشت ، زیستن رو تجربه کنه؟
گردر ، فیلسوفی هست که ذهن رو درگیر مستقیم «بودن» می کنه. عالم ذر در تفکر شریعت و عرفان اسلامی، بحث گسترده ای داره که در جای خود مناسبه مطرح بشه
اما نکته مهم در اینه که زمان و هستی در حیات انسان چه معنا و مفهومی پیدا می کنند؟ و انسان موقعیت خودش رو در هستی این جهانی چگونه ارزیابی می کنه؟
گردر دو ذهن تجربه دیده (پدر) رو در کنار ذهن و تفکری خام (جرج) که هنوز در آغاز مسیر قرار داره در مقابل هم قرار می ده و در این تعامل ف خوانندگان رو هم به واکنش وامی داره . هنر فیلسوفی رمان نویس که با کندوکاو در لایه های ذهن سعی در کشف چراهای هستی داره....
نقل قول از نادیده:نقل قول از rain_rainy71:نقل قول از نادیده:اگه حق انتخاب داشتین به دنیا میومدین ؟
واقعا سوال سختیه اما من شنیدم که همگی خودمون انتخاب کردیم و اومدیم به این دنیا..
درود
دوست من نادبده
از چه کسی شنیدی؟ تا اونجا که من میدونم ما خودمون سهمی در تولدمون نداشتیم ما توسط پدر و مادرمون و با خواست خدا متولد شدیم
اما من میدونم که ما همگی با رضایت خودمون به این دنیا اومدیم
متاسفم مردم انچه را که فکر میکنند بزبان می آرند.
شما میتونید اطلا عاتتون رو در مورد عالم ذرع افزایش بدین[/quote]
[quote='نادیده']نقل قول از rain_rainy71:نقل قول از نادیده:اگه حق انتخاب داشتین به دنیا میومدین ؟
واقعا سوال سختیه اما من شنیدم که همگی خودمون انتخاب کردیم و اومدیم به این دنیا..
درود
دوست من نادبده
از چه کسی شنیدی؟ تا اونجا که من میدونم ما خودمون سهمی در تولدمون نداشتیم ما توسط پدر و مادرمون و با خواست خدا متولد شدیم
اما من میدونم که ما همگی با رضایت خودمون به این دنیا اومدیم
[/quote]متاسفم مردم انچه را که فکر میکنند بزبان می آرند.
واقعا سوال سختیه اما من شنیدم که همگی خودمون انتخاب کردیم و اومدیم به این دنیا..
درود
دوست من نادبده
از چه کسی شنیدی؟ تا اونجا که من میدونم ما خودمون سهمی در تولدمون نداشتیم ما توسط پدر و مادرمون و با خواست خدا متولد شدیم
اما من میدونم که ما همگی با رضایت خودمون به این دنیا اومدیم[/quote]
واقعا سوال سختیه اما من شنیدم که همگی خودمون انتخاب کردیم و اومدیم به این دنیا..[/quote]
درود
دوست من نادبده
از چه کسی شنیدی؟ تا اونجا که من میدونم ما خودمون سهمی در تولدمون نداشتیم :-) ما توسط پدر و مادرمون و با خواست خدا متولد شدیم :))
واقعا سوال سختیه اما من شنیدم که همگی خودمون انتخاب کردیم و اومدیم به این دنیا..
قسمت های زیبایی از کتاب
این عکس را چند هفته قبل از مرگ او گرفته اند و ای کاش من آن را نداشتم اما حالا که دارم نمی توانم آن را دور بیندازم و حتی نمی توانم از نگاه کردن مکرر به آن خودداری کنم .
آخرین چیزی که انسان محکم نگه می دارد اغلب دست کسی است .
از دست دادن چیزی که دوستش داریم بسیار سخت تر از نداشتن آن از ابتدای امر است .
زندگی بخت آزمایی عظیمی است که در آن فقط شماره های برنده را می توان دید .