فرهنگ بازیافته های ادبی از متون پیشین - جلد ۲ (س تا ی)
نویسنده:
رضا اشرف زاده
امتیاز دهید
از مقدمه کتاب:
بدون شک ادبیات هر ملت آیینه تمام نمای جامعه آن ملت است، اوضاع اجتماعی و باورهای مردم را می توان از روی ادبیات دریافت و شناخت مثلا وقتی که حافظ شیراز می سراید:
اگر چه باده فرح بخش و باد گل بیزست
به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیزست
صراحیی و حریفی گرت به چنگ افتد
به عقل توش که ایام فتنه انگیزست
در آستین مرقع پیاله پنهان کن
که همچو چشم صراحی زمانه خونریزست
خواننده کاملا متوجه می شود که در قرن هشتم امیر مبارزالدین محمد مظفری جامعه ای به وجود آورده است پر از اختناق که در آن باید «پیاله در آستین پیمان کنند» و «رمز عشق» را به رمز بگویند و «گیسوی چنگ» را به «مرگ می ناب» ببرند. تا «محتسب تیز» نه تنها باده را، که خون آنها را بر زمین نریزد، و در این جامعه، نه تنها «پیر مغان» دلخون است که «خم می دیدم، خون در دل و پا در گل بود.»
اما وقتی که جامعه با آمدن امیری دیگر دگرگونی می یابد و به اصطلاح جامعه «باز» می شود و مردم قدری احساس آزادی می کنند، همان شاعر رند می گوید:
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
که دور شاه شجاع است، می، دلیر بنوش
شد آن که اهل نظر بر کناره می رفتند
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش...
بیشتر
بدون شک ادبیات هر ملت آیینه تمام نمای جامعه آن ملت است، اوضاع اجتماعی و باورهای مردم را می توان از روی ادبیات دریافت و شناخت مثلا وقتی که حافظ شیراز می سراید:
اگر چه باده فرح بخش و باد گل بیزست
به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیزست
صراحیی و حریفی گرت به چنگ افتد
به عقل توش که ایام فتنه انگیزست
در آستین مرقع پیاله پنهان کن
که همچو چشم صراحی زمانه خونریزست
خواننده کاملا متوجه می شود که در قرن هشتم امیر مبارزالدین محمد مظفری جامعه ای به وجود آورده است پر از اختناق که در آن باید «پیاله در آستین پیمان کنند» و «رمز عشق» را به رمز بگویند و «گیسوی چنگ» را به «مرگ می ناب» ببرند. تا «محتسب تیز» نه تنها باده را، که خون آنها را بر زمین نریزد، و در این جامعه، نه تنها «پیر مغان» دلخون است که «خم می دیدم، خون در دل و پا در گل بود.»
اما وقتی که جامعه با آمدن امیری دیگر دگرگونی می یابد و به اصطلاح جامعه «باز» می شود و مردم قدری احساس آزادی می کنند، همان شاعر رند می گوید:
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
که دور شاه شجاع است، می، دلیر بنوش
شد آن که اهل نظر بر کناره می رفتند
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرهنگ بازیافته های ادبی از متون پیشین - جلد ۲ (س تا ی)