غزلیات فروغی بسطامی
نویسنده:
فروغی بسطامی
امتیاز دهید
به تصحیح: منصور مشفق
میرزا عباس فروغی بسطامی شاعر بزرگ قرن سیزدهم است که در سال 1213 هجری قمری در کربلا متولد شد. وی به مدد ذوق شاعرانه و انسی که با حافظ و سعدی پیدا کرده بود ، به رموز غزل پردازی دست یافت . وی گاهی فروغی و گاهی مسکین تخلص می نمود. فروغی در خراسان با قاآنی آشنا شد. وی در غزل سرایی پیرو سعدی و حافظ است. وی را واپسین شاعر عصر هاتف اصفهانی و مشتاق دانست.
نمونه ای از عزلیات:
مردان خدا پرده ی پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
هردست که دادند ازآن دست گرفتند
هرنکته که گفتند همان نکته شنیدند
یک طایفه را بهر مکافات سرشتند
یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند
یک فرقه به عشرت در ِ کاشانه گشادند
یک زمره به حسرت سر ِ انگشت گزیدند
جمعی به در ِ پیر خرابات خرابند
قومی به بر شیخ مناجات مُریدند
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فریاد که در رهگذر آدم و خاکی
بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند
همت طلب از باطن پیران سحرخیز
زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
زنهار مزن دست به دامان گروهی
کز حق ببُریدند و به باطل گرویدند
چون خلق در آیینه به بازار حقیقت
ترسم نفروشند متاعی که خریدند
کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است
کاین جامه به اندازه ی هرکس نبریدند
مرغان نظر باز ِ سبک سیر فروغی
از دامگه خاک بر افلاک پریدند
بیشتر
میرزا عباس فروغی بسطامی شاعر بزرگ قرن سیزدهم است که در سال 1213 هجری قمری در کربلا متولد شد. وی به مدد ذوق شاعرانه و انسی که با حافظ و سعدی پیدا کرده بود ، به رموز غزل پردازی دست یافت . وی گاهی فروغی و گاهی مسکین تخلص می نمود. فروغی در خراسان با قاآنی آشنا شد. وی در غزل سرایی پیرو سعدی و حافظ است. وی را واپسین شاعر عصر هاتف اصفهانی و مشتاق دانست.
نمونه ای از عزلیات:
مردان خدا پرده ی پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
هردست که دادند ازآن دست گرفتند
هرنکته که گفتند همان نکته شنیدند
یک طایفه را بهر مکافات سرشتند
یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند
یک فرقه به عشرت در ِ کاشانه گشادند
یک زمره به حسرت سر ِ انگشت گزیدند
جمعی به در ِ پیر خرابات خرابند
قومی به بر شیخ مناجات مُریدند
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فریاد که در رهگذر آدم و خاکی
بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند
همت طلب از باطن پیران سحرخیز
زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
زنهار مزن دست به دامان گروهی
کز حق ببُریدند و به باطل گرویدند
چون خلق در آیینه به بازار حقیقت
ترسم نفروشند متاعی که خریدند
کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است
کاین جامه به اندازه ی هرکس نبریدند
مرغان نظر باز ِ سبک سیر فروغی
از دامگه خاک بر افلاک پریدند
آپلود شده توسط:
simin
1393/06/21
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غزلیات فروغی بسطامی