رسته‌ها
طریقت نامه
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 33 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 33 رای
شیخ الاسلام عماد الدین علی کرمانی متخلّص به عماد و معروف به عماد فقیه، از عارفان و شاعران بزرگ قرن هشتم هجری است. او از پیروان شیخ زین الدین عبدالسلام کاموئی است که خود از تربیت یافتگان شهاب الدین سهروردی قطب سلسله سهروردیه است. عماد الدین فقیه کرمانی، یک صوفی مترسّم به آداب و رسوم خانقاهی و یک عابد و زاهد متشرّع است،
اگرچه وی تمام عمر خود را به زهد و ریاضت و ذکر و عبادت و خلوت نشینی درخانقاه گذراند، امّا در بینش عرفانی خود به عشق و وجد و شور و حال و جذبه و مجلس سماع بسیار اهمیت می دهد و همانند حافظ شیرازی عارف بزرگ هم عصر خود به شیوه ملامتیان و رندان گرایش دارد و از ریا و ریاکاران به شدّت بیزاری می جوید.
طریقت نامه خواجه عمادالدین فقیه کرمانی عارف و شاعر نامدار قرن هشتم را مصباح الهدایه منظوم نامیده اند، امّا به دلیل حذف قسمت های مهمی از بحث های عرفانی و کلامی مصباح الهدایه، تغییر فصول و ابواب کتاب، تغییر ترتیب و نظم مطالب، سرودن اشعار انتقادی و اجتماعی، دعاها و مناجات ها، بازتاب احساسات و عواطف عاشقانه و عرفانی شاعر، مدح و ستایش اهل بیت، آوردن داستان ها و روایات گوناگون و بیان تجربیات عرفانی سراینده باید آن را منظومه مستقلی به حساب آورد و مصباح الهدایه را یکی از منابع و مآخذ مهم این منظومه دانست.
عمادالدین فقیه کرمانی در آغاز این مثنوی که از بهترین و مفصّل ترین منظومه های اوست؛ اظهار داشته که مطالب این کتاب را از مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه عزالدین محمود کاشانی صوفی و متکلّم بزرگ قرن هشتم و همچنین عوارف المعارف شهاب الدین عمر سهروردی و کتاب التعّرف لمذهب اهل التصوّف ابوبکر محمد الکلاباذی نقل کرده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
249
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
simin
simin
1393/12/08

کتاب‌های مرتبط

انسان و سرنوشت
انسان و سرنوشت
3.4 امتیاز
از 39 رای
دو دست خدا
دو دست خدا
4 امتیاز
از 10 رای
عرفان ابن سینا
عرفان ابن سینا
4.5 امتیاز
از 42 رای
کتاب المشاعر
کتاب المشاعر
4.6 امتیاز
از 47 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی طریقت نامه

تعداد دیدگاه‌ها:
1
فی المناجات؛ نقل از کتاب « طریقت نامه » :
الهی, واقــف اســــرار مــایی .... شــفابـــخش دل بیـــــمار مــایی
نظـــر در حال بی ســامان مـا کن .... دوای درد بی درمــان مــا کن
زکوی معصـــیت بازآر مـــا را .... اســــــــــیر بنـد غــم مگـذار مــا را
مقیـــم بــــرزخ خـوف و رجـاییم .... زخود بیـگانه, با خود آشـــناییم
زده اخلاق بد در جَیب ما چنگ ...گهی با نفس و گه با دیو در جنگ
اســـیر عــالم کون و فسـادیم ....گهی در زرع و گاهی در حصـادیم
پریشــان اسـت وقت ناخوش مــا .... زدست نفس تند سـرکش ما
به حکمت مشکل ماجمله حل کن .. پریشـانی به جمعیت بدل کن
بـرون بـر, یاد مـال و جـاهم از دل .... مگر ســازد در او ذکر تـو منزل
طریقت نامه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک