دستور الاعقاب: رسالهای انتقادی و سیاسی از اوایل عصر قاجار
نویسنده:
مهدی نواب طهرانی
مصحح:
علی آل داود
امتیاز دهید
دستورالاعقاب رسالهای است، به زبان فارسی که در آن نویسنده، ضمن انتقاد از حاج میرزا آغاسی صدر اعظم محمدشاه از اوضاع نابسامان ایران دراین دوره تاریخی سخن به میان آورده است. این رساله در سال ۱۲۶۰ ق ۱۸۴۴ /م. به رشته تحریر درآمده است.
کتاب؛ مشتمل بر مقدمهای به قلم مصحح و محقق آقای سید علی آل داود و دو بخش است: بخش نخست متن دستورالاعقاب و بخش دوم ذیل رساله دستور الاعقاب.
دستور الاعقاب را شاید بتوان نخستین اثر سیاسی و انتقادی مستقل دانست که در عهد قاجاریه تالیف شده و متضمن مطاعن و مثالب حاج میرزا آقاسی است. و البته مولف در آن خیلی هم بی طرف نیست و دشمنی او با حاج میرزا آقاسی مسلم است. او گذشته از لقب هادم الانجاب که به وی داده و مکرر آن را به کار برده و نیز مطالبی که بر طعن و لعن حاجی نوشته، در پارهای گزارش ها و حکایات راه افراط پوئیده است. او از میان نویسندگان عهد قاجار تنها کسی است که همه اقدامات حاج میرزا آقاسی را تخطئه کرده است و به نکوهش او در همه زمینه ها پرداخته است.
بیشتر
کتاب؛ مشتمل بر مقدمهای به قلم مصحح و محقق آقای سید علی آل داود و دو بخش است: بخش نخست متن دستورالاعقاب و بخش دوم ذیل رساله دستور الاعقاب.
دستور الاعقاب را شاید بتوان نخستین اثر سیاسی و انتقادی مستقل دانست که در عهد قاجاریه تالیف شده و متضمن مطاعن و مثالب حاج میرزا آقاسی است. و البته مولف در آن خیلی هم بی طرف نیست و دشمنی او با حاج میرزا آقاسی مسلم است. او گذشته از لقب هادم الانجاب که به وی داده و مکرر آن را به کار برده و نیز مطالبی که بر طعن و لعن حاجی نوشته، در پارهای گزارش ها و حکایات راه افراط پوئیده است. او از میان نویسندگان عهد قاجار تنها کسی است که همه اقدامات حاج میرزا آقاسی را تخطئه کرده است و به نکوهش او در همه زمینه ها پرداخته است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دستور الاعقاب: رسالهای انتقادی و سیاسی از اوایل عصر قاجار
دوست عزیز،
من هم با شما موافقم که همهی خرابیها را نمیتوان به گردن قاجاریه انداخت. بخصوص که ورود اروپا به دورهی صنعتی ولی درجا زدن ایران در قرون وسطا، باعث میشد هر حکومتی دچار گزندهای اساسی شود. من تا چند ماه قبل عامل اصلی سرشکستگی ایران در دورهی قاجاریه را تفاوت در سطوح تمدن فناورانهی اروپا با ایران میدانستم ولی حالا دیگر بر آن نظر نیستم و در بیچارگی موجود در آن دوران، سهم نظام قاجاریه را بسیار زیاد میدانم. مثلا شما به جنگهای ایران و روسیه اشاره کردید. چه کسانی دولت را مجبور کردند با روسیه جنگ دوم را راه بیندازد؟ آخوندها. اولین بار در کدام سلسله است که پادشاه خود را نایب یک آخوند میداند و از دست او تاج میستاند و بر سر میگذارد؟ قاجاریه. تاریخ قاجاریه مالامال از قراردادهای انجصاری با کشورهای خارجی است که کمتر در تاریخ بدانها توجه شده است. من فقط به قرارداد جنگل و زیتون اشاره میکنم. بنابر این قراردادها، همهی ایرانیانی که در حوزههای جنگل و زیتون شمال کار میکنند باید کارگر سرمایهدار خارجی شوند و باید کارگاههای خود که در یان حوزه فعال هستند را به صاحب امتیاز خارجی بفروشند. یا بهکتاب «گنج شایگان» محمدعلی جمالزاده که بررسی اقتصادی ایرانِ حول و حوش جنگ جهانی اول است را ببینید. آنجا در فصل «بودجهی ایران» میخوانیم که مستمریِ حکام ایالات (که درواقع خودشان سرگردنهبگیر هستند) در یک سال حدود سی میلیون تومان است، ولی بودجهی فواید عامه یا بخش رفاهی جامعه، هشتصد هزار تومان است که بخش بزرگی از آن خرج باغهای دولتی میشود! این موارد فساد خانمانبرانداز بیش از آنی است که بتوانیم همهی بدبختیهای آن دوره را به روسیه و انگلستان نسبت دهیم.
به سفرنامههای عصر صفویه اشاره کردید که آینهی وضع آن دوران ایران است. عمدهی آن سفرنامهها چیزی به تعریف و تحسین کشور و آبادی آن میپردازند. قصد حمایت از صفویان را ندارم ولی با ارجاع به همان سفرنامهها میگویم: هرگز و هرگز نمیتوان ایران قاجاری را استمرار ایران صفوی دانست. قاجاریه در بهترین حالت، انحطاط و زوال صفویه است. بنابر همان سفرنامهها (فکر کنم تاورنیه) جمعیت ایران در زمان صفویه باید حدودا چیزی حدود ۲۰ میلیون نفر بوده باشد ولی دز زمان قاجاریه این جمعیت نهایتا به ۹ میلیون نفر رسید. چه اتفاقی افتاده که جمعیت کشور نصف شده است؟
بهنظر من، حکومت قاجاریه کمتر چیزی برای یک دفاع آبرومندانه دارد، هرچند میپذیرم که بله، همه را نباید با یک چوب راند!
اولا رضا شاه 4 زن رو همزمان نداشت - حرمسرا نداشت مثل اون شکستعلی شاه و مظفرالدین شاه امرد باز نبود
اینقدر هم بی بی سی و برنامه های مسعود بهنود قاجاروفیل رو نگاه نکن تحت تاثیر قرار نگیر !!! بی بی سی و دولت فخیمه باید از قاجار تعریف کنن چون از تو سری خور بودن ایرانی استفاده میبرن
بشین کتاب بخون بجای اظهار فضل* کردن
حتی کتابهای "خان ملک ساسانی" که خودش یه شازده قجر بوده وضع اسفناک قاجاریه رو به روشنی توضیح داده
کتابناک شده جای یه مشت ساندیس خور و چپول - ائتلاف مرتجعین سرخ و سیاه !!! از فرقه مریمیه (سابقاً مسعودیه و حنیفیه) گرفته با مشخصه عدد 67 !! تا "گلگیر بادوم زمینی" ساندیس پرست و "موبد کرتیر" وقیح و حتی فرزند ند استارک در "بازی تاج و تخت" ** کنار هم جمع شدند !!
این موجودات کلا ریشه همه مشکلات رو در 2 تا چیز می بینن : 1 - رضا شاه 2- آمریکا
------------------------------------------
* در بعضی نسخ "ه" چسبان آخر هم دارد !!! الله اعلم بکل امور
** من به استعاره نوشتم خودتون پیداشون کنید ، خیلی سخت نیست !!!
یعنی تا پیش از قاجار ایران در مقایسه با دیگر کشورها و بر مبنای استاندارد های کشورداری آن روزگاران از شرایط خوبی برخوردار بوده است؟
آیا قرن خونبار و ایران بر بادده هژدهم را فراموش نمودید که عملا از پس از سرنگونی صفوی تا تاج گذاری آقا محمد خان ایران جز دوران نادر شاه وکریم خان به هیچ روی از حکومت با ثباتی بهره مند نبود؟
آیا بدین نکته توجه فرمودید که دوران 36 ساله فتحعلیشاه تمامبه جنگ،خواه با روس وعثمانی، ویا ازبک وافغان، و شوروش های داخلی می گذشت وهر کس که 100 سوار در رکاب داشت خود را محق به دستیابی به تاج کیانی می دانست؟
در دوران قاجار ثبات وامنیت نسبی، با وجود رقابت روس وانگلیس واغتشاش های داخلی، برقرار بوده که در حدود 100 سال ایران فاقد آن بود.
با همان امکانات محدود وفشار جنگها ورقابت دوهمسایه زیاده خواه این امکان وجود داشت که تجزیه بیشتری روی می داد.[/quote]
ثبات وامنیت نسبی دوره قاجار!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟اگر امنیت بود که پدیده تحت الحمایگی در این دوره در ایران شایع نمیشد!فقدان امنیت جانی مالی دراین دوره از موانع مهم رشد تجارت می باشد!بسیاری از افراد برای حفظ جان ومال خود درمقابل دست درازی نظام سیاسی تحت الحمایه یکی از دوقدرت حاضر در صحنه سیاسی ایران یعنی روسیه یا انگلیس می شدند.بسیارند کسانی که اگر تحت حمایت یکی از این دو دولت نبودند طرفه العینی خانمانشان به باد میرفت!ناصر الملک قرگوزلو از جمله شخصیت های معروف این دوره تنها حمایت انگلستان توانست جانش را نجات دهد!همه مردم از رجال حکومتی و خاندان های مهم گرفته تا افراد عادی از دست درازی حکومت بر جان ومال وناموس خود بیمناک بودند!بماند که نظام سیاسی خودکامه قاجار که رعایای آن از بیم آن درامان نبودند در مقابل دو دولت بزرگ روس وانگلیس تنها با موازنه توانست استقلال خود را حفظ کند که آن هم با توافق دو دولت مزبور طی قرارداد1907 از دست رفت وعملاً ایران به دو منطقه تحت نفوذ روسیه در شما و انگلیس در جنوب تقسیم شد!
بله!
ناصرالدین شاه همواره سوار بر اسب ولی بیشتر به سیاحت وسفر ونخجیر مشغول بود وبه بانوان ارادتی ویژه داشت ولی در دوران صفوی نیز شاه عباس بزرگ نیز به شکارهای جرگه ای مایل بود که دستاورد آن چندین هزار آهو و گورخر می بود.
باید وضعیت ایران قرن هفدهم وایران قرن نوزدهم و شرایط جهانی را سنجید.
مردمایران همان مردم بودند و اگر جنگ خان و مان برانداز با روسیه وانقلاب صنعتی نبود ایران دوران قاجار نیز همچون سلسله های حکومتگر معمول ایران دورانی شکوه در پیش داشت که هنر ومعماری وبازرگانی رونق گرده وپس از گذشت دوره ثبات،هنگامه سرآشیبی و زوال شروع می شد تا هنگامی که فلان جنگاور غارتگر در پی بخت واقبال درآمده و دولتی نوین برپا نماید.
در اوایل قرن نوزدهم عملا ایران بازرگانی خارجی چشمگیری همچون دوران صفوی نداشت و منابع مالی داخلی محدود به کشاورزی داخلی بود.
قطعا این برداشت های ساده انگارانه در ذم قاجاریه که اکثرا عاری از هرگونه پشتوانه صحیحی است غلط اندر غلطه. (خصوصا شعار شایعی که به بهانه اصالت غیرایرانی قاجاریه شاهان این سلسله رو عاری از هر گونه احساسی نسبت به ایران معرفی می کنه.)
در ضمن تاریخ تکرار شدنی نیست.
قاجاریه ،زندیه رو از صحنه روزگار محو کرد.اگر داستان برعکس بود و قاجاریه توسط زندیه از صحنه روزگار محو شده بود (که بعید هم نبود) ،مشخص نیست چه اتفاقی برای ایران افتاده بود.
هر گونه نتیجه گیری مبنی بر فرض برعکس منوط به پژوهش دقیق و خصوصا دید فلسفی به تاریخ و شخصیت های تاریخی اون دوره است. نه نگاه شایع و توام با احساسات.
و صد البته باید مراقب بود که این نگاه متفاوت رو فقط تا اونجایی به همراه داشته باشیم که با منطق و واقعیت منطبق باشه.
منظور اینه که نگرش متفاوت به تاریخ صرفا و در همه حالات صحیح که نیست در بیشتر موارد کاملا غلطه.
به عنوان نمونه همین قاجاریه قطعا کاستی هایی داشت. که مهمترین و بارزترینش (تنها به عنوان نمونه) بعضی اعمال بی خردانه آقا محمد خان و عدم رسیدگی ناصرالدین شاه به برخی امور کلی و حساسه که تصور شرایط بدتر از این (در این موارد خاص که گفتم) تحت فرمان سلسله زندیه سخته. ولی به نظر من نفع قاجار برای ایران مشخصا بیش از ضررش بود.
نمونه دیگه تحریفات پانترکهاست در مورد تاریخ (که البته در مورد پانترکها ، زیاد سخت نیست تشخیص جعلیاتشون.)
یعنی تا پیش از قاجار ایران در مقایسه با دیگر کشورها و بر مبنای استاندارد های کشورداری آن روزگاران از شرایط خوبی برخوردار بوده است؟
آیا قرن خونبار و ایران بر بادده هژدهم را فراموش نمودید که عملا از پس از سرنگونی صفوی تا تاج گذاری آقا محمد خان ایران جز دوران نادر شاه وکریم خان به هیچ روی از حکومت با ثباتی بهره مند نبود؟
آیا بدین نکته توجه فرمودید که دوران 36 ساله فتحعلیشاه تمامبه جنگ،خواه با روس وعثمانی، ویا ازبک وافغان، و شوروش های داخلی می گذشت وهر کس که 100 سوار در رکاب داشت خود را محق به دستیابی به تاج کیانی می دانست؟
در دوران قاجار ثبات وامنیت نسبی، با وجود رقابت روس وانگلیس واغتشاش های داخلی، برقرار بوده که در حدود 100 سال ایران فاقد آن بود.
با همان امکانات محدود وفشار جنگها ورقابت دوهمسایه زیاده خواه این امکان وجود داشت که تجزیه بیشتری روی می داد.