[quote='kazemiaa']اتفاقا" زندگی را باید خوب و با چشم باز زنده گی کرد . اگر در زندگی تیره گی شب هست برای لذت بردن از صبح روشن است و اگر ناکامی هست برای چشیدن کاموری است و اگر تشنگی است برای لذت سیراب شدن است . از زندگی نباید گریخت ، بلکه باید تمام لحظات سختشو لذت برد با آغوش باز و چشمی بینا . زیر همین فشارها ست که آدمی آدم میشود . اگر ما از جهنم عبور نکنیم هرگز لذت بهشت را نمی دانیم . اگر زاویه دیدمان را عوض کنیم هر لحظه از زندگی لذت بخش است .[/quote]
یک کلمه ی ترکیبی وجود دارد . آن هم این می باشد : کج فهمی ........و دیگر هیچِ هیچ . .
اتفاقا" زندگی را باید خوب و با چشم باز زنده گی کرد . اگر در زندگی تیره گی شب هست برای لذت بردن از صبح روشن است و اگر ناکامی هست برای چشیدن کاموری است و اگر تشنگی است برای لذت سیراب شدن است . از زندگی نباید گریخت ، بلکه باید تمام لحظات سختشو لذت برد با آغوش باز و چشمی بینا . زیر همین فشارها ست که آدمی آدم میشود . اگر ما از جهنم عبور نکنیم هرگز لذت بهشت را نمی دانیم . اگر زاویه دیدمان را عوض کنیم هر لحظه از زندگی لذت بخش است .
هنر زنده ماندن جز تلاش بی خردانه برای چنگ زدن به قامت زندگی نیست.
زیرا که زندگی جای زنده گی نیست . جای دیگریست .
جای گریختن از مرگیست که شاید در فنجان چایت بوی بال مگس را بدهد .
زندگی جای حرف زدن با صدای بلند نیست .
تنها اشاره های ارغوانی کافی اند .
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غلبه بر مرگ یا هنر زنده ماندن
که آشکارا در پرده ی کنایت رفت.
مجال ما همه این تنگ مایه بود و ‚ دریغ
که مایه خود همه در وجه این حکایت رفت.
یک کلمه ی ترکیبی وجود دارد . آن هم این می باشد : کج فهمی ........و دیگر هیچِ هیچ . .
هنر زنده ماندن جز تلاش بی خردانه برای چنگ زدن به قامت زندگی نیست.
زیرا که زندگی جای زنده گی نیست . جای دیگریست .
جای گریختن از مرگیست که شاید در فنجان چایت بوی بال مگس را بدهد .
زندگی جای حرف زدن با صدای بلند نیست .
تنها اشاره های ارغوانی کافی اند .