ایران در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی
نویسنده:
علی اصغر شمیم
امتیاز دهید
.
استاد باستانی پاریزی در مقدمه کتاب می نویسد : کتاب حاضر از کتب گرانقدر و پر بهایی است که مرحوم علی اصغر شمیم استاد فقید دانشکده ادبیات تهران تالیف نموده و از جهت شمول وقایع و بازگویی حقایق در نوع خود کم نظیر بنظر می رسد.
بیشتر
استاد باستانی پاریزی در مقدمه کتاب می نویسد : کتاب حاضر از کتب گرانقدر و پر بهایی است که مرحوم علی اصغر شمیم استاد فقید دانشکده ادبیات تهران تالیف نموده و از جهت شمول وقایع و بازگویی حقایق در نوع خود کم نظیر بنظر می رسد.
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1393/02/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ایران در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی
اظهارات جنابعالی مبتنی بر ناتوانی بنده در تشخیص و قضاوت و بررسی ی نامنصفانه وقایع جنگ و دوران شاهی و جمهوری و ... مستلزم این است که خود جنابعالی به سؤالاتتان
پاسخ دهید زیرا تلویحاً اذعان فرموده اید که دقت نظر و توانمندی ی ویژه در تحلیل ما وقع جنگ و گذشته ی شاهان دارید؛ و حتماً دلایل متقن و محکمی در رد همه ی آنچه که منِ
ناتوان عرض کردم دارید، بفرمائید، بسم الله
ضمن معلم نیستم اما اگر آموزگار دبستانی هم بودم به آن افتخار می کردم. [/quote]
دوست گرامی هرچند به نظرات شما در مورد جنگ و نظام شاهی و مواردی که بیان داشتید نقدبسیار وارد است و این خود نشان میدهد که از دیدی منصفانه و تاریخی وقایع رو برسی نکردید ولی از تمام آنها که بگذریم تعریف یک موضوع مهم باقی میماند و آن تعریف شما از" جمهوری" چیست؟
باسپاس
از لطف جنابعالی ممنون، یادآوری می کنم؛ در این 37 ساله بعد از انقلاب، جمهوری ی اسلامی بزرگترین جنگ فاجعه بار تحمیلی ی تاریخ بشری در قرن اخیر را با بیش از 1000
میلیارد دلار هزینه که گفتنش آسان است و نزدیک به 800،000 نفر کشته و مجروح پشت سر گذاشته، و به اندازه عمر جمهوری اسلامی تحریمهای زیانبار و ظالمانه را تحمل
کرده است،و با وجود این همه سختی ها یکپارچگی و امنیت داخلی ی کشور حفظ شده است، آیا به نظر جنابعالی اگر این جنگ در زمان شاه اتفاق افتاده بود جمع کردن و به
نظم آوردن دوباره ی مملکت با آن همه مخالف و بی کفایتی میسر بود؟ فرضیات را رها کنید که بگوئید آمریکا و کشور های غرب نمی گذاشتند و حمایت می کردند، زیرا آنان نیز
از رفتار سوء شاه با مردمش دل خوشی نداشتند و از طرف دیگر روسیه و چین به کمک عراق می شتافتند و کشور ما محل تسویه حسابهای دوران جنگ سرد می شد و بدون
شک جنگ جهانی سوم شروع می شد و برای همه ی سرزمینها و مردم دنیا فاجعه ببار می آورد، به نظر من انقلاب اسلامی در ایران پاد زهری و انگیزه ای برای ممانعت از یک
جنگ فراگیر جهانی شد زیرا به بیداری مردم جهان انجامید، مشکلاتی که هم اکنون در کشورمان وجود دارند قابل حل است زیرا بیشتر از همیشه مردم کشور ما در مقابل
دشمنان داخلی و خارجی ایستاده اند و وابستگی خودرا به یکدیگر حفظ کرده اند و به لحاظ سیاسی نیز اغلب بر سر بزنگاه با مشارکت شگفت انگیز در انتخابات برای حفظ
نظام جمهوری اسلامی از دل و جان کوشیده اند، من نمی گویم مشکلات نیست البته که هست در همه جای دنیا و حتی کشورهای پیشرفته جهان نیز بد تر از مشکلات ما
وجود دارد، مگر با چشم نمی بینید روز بروز گامهای بلندی برای بهبود شرایط زندگی مردم برداشته می شود، انصاف داشته باشیم، به گمان من جنابعالی دوران شاه راتجربه
نکرده اید که ببینید فساد درچه حدی بود در همین تهران بزرگ ما شرائط اجتماعی به حدی به ناهنجاری رسیده بود، که بجای رتق و فتق کارهائی که مربوط به مرکز می
شود،از گوشه و کنار کشور بعضی از جوانان برای عیاشی و رفتن به کاباره ها و انجام کارهای زشت و منکر خودشان را بطور دائم به تهران می رسانیدند که بازش نمی کنم،
هستند بسیار کسانی که از آن دوران خاطره ها دارند،خلاصه ی کلام تاریخ گواهی می دهد نظام پادشاهی که گاهی در آن کودکان 10 یا 12 ساله به سلطنت می رسیدند و از
میان آنان عیاشانی چون فتحعلیشاه قاجار و بی کفایتانی چون شاه سلطان حسین و سفاکانی چون چنگیز خان مغول سرنوشت مردم را در دست گرفته اند منفور و مطرود
است، بهترین گزینه جمهوری است هر چهار سال یکبار مردم مسؤلین آن را از بین فرهیخته ترین و امین ترین مردم شناخته شده بر سر صندوقهای رای تعیین می کنند، در
ضمن معلم نیستم اما اگر آموزگار دبستانی هم بودم به آن افتخار می کردم.
بیشتر روستاهای کشور ما تا قبل از انقلاب 57 فاقد آب آشامیدنی سالم و برق بودند، مردم از نظر معیشتی سخت در مضیقه بودند، کارگر و کارمند در تنگنا و سختی بودند، در کنار کاخهای مجلل و عیاشخانه های شاه حلبی آباد نیز وجود داشت، فحشا و بی بند و باری کولاک می کرد و بطور وحشتناک رو افزایش بود.
شاه دائما درحال تفریح و مسافرت بود، روزنامه های آن زمان را مطالعه کنید ببینید محمد رضا شاه چه مدت از عمر سلطنت خودرا به شانزه لیزه و نیویورک و تفریحگاهای خصوصی مثل رامسر و کیش و سایر جزائر و سایر مکانهای اختصاصی برای عیش و نوش و مسافرتهای بی ثمر رفته است،[/quote]
کم کم دارم شک میکنم که شما معلم دینی یکی از پایه های دبستان یا راهنمایی باشید...
استدلال شما بسیار بسیار عجیب و غیر منطقی است، شبیه این است که مردم کشوری مثل آمریکا بگویند دست جرج بوش و کارتر و فورد و خلاصه از 1979 به اینور درد نکند که به کمپانی های مثل مایکروسافت و صنایع غذایی بزرگ و ... اجازه عرض اندام و کلنگ زنی دادند و الان وضع زندگی ما بهتر است نسبت به قبل، بهتر شدن شرایط و شکل و نوع زندگی(نه آسوده تر شدن) معمولا در همه ی جوامع اتفاق می افتد، شاه هم میتوانست بگوید ببینید نسبت به انسانهای اولیه چقدر امکانات دارید!
لااقل مثالی بزنید که در حال حاضر در ج.ا جاری نباشد، فحشا؟ (مستند فقر و فحشا)، فساد مالی و اختلاس(3 با یه عالمه صفر)،
اگر میبینید خیلی ها تفریح خارجه نمی روند فکر نکنید از حیاء شان است، خیلی ها در لیست تروریستی جا خُش کرده اند و قبل از اینکه پایشان به ساحل و کوه و دشت و دمر برسد بازدداشت خواهند شد!
نمی دانم جنابعالی چند سال دارید و آیا در زمان جکومت محمد رضا شاه بوده اید یا نه؟ هیچ کس نمی تواند نظم و انضباط دوران پهلوی را انکار کند، هردو شاه پهلوی خدماتی
هم به کشور ما کرده اند و از این بابت هم کسی نباید آنان را خیانت کار و وطن فروش بنامد، عرق وطن پرستی در وجود هر ایرانی وجود دارد و شاه و گدا نمی شناسد صحبت
بر سر بی کفایتی و خودکامگی و استبداد آنان است که به خواسته های جمهور مردم اهمیت نمی دادند و توجهی به عمران و آبادی کشور نمی کردند و مشاورین آنان نیز بله
قربانچی های آنان بودند، و حاضر نبودند به نفع مرد کنار بروند، چنان غرق در جاه طلبی و جلال و شکوه کاخها شده بودند که هرگز راضی به ترک مقام خود و سپردن اداره ی
امور به دست شایسته تر از خود و مردم نبودند و هر صدای مخالفی را در نطفه خفه می کردند، اینکه رشد اقتصادی بیش از 10 در صد بود و یا در آمد نفتی چنین و چنان بود
همه اش حرف است، بیشتر روستاهای کشور ما تا قبل از انقلاب 57 فاقد آب آشامیدنی سالم و برق بودند، مردم از نظر معیشتی سخت در مضیقه بودند، کارگر و کارمند در
تنگنا و سختی بودند، در کنار کاخهای مجلل و عیاشخانه های شاه حلبی آباد نیز وجود داشت، فحشا و بی بند و باری کولاک می کرد و بطور وحشتناک رو افزایش بود، از این
حرفهای تکراری گذشته، حالا فرض بر این که صحبت های جنابعالی درست باشد، آنچه که بود گذشت آیا ما باید بار دیگر عنان مملکت را به شاهان بسپاریم، آیا به نظر شما
بهتر نیست همچنان مسؤلین مملکت، بر سر صندوقهای رای تعیین شوند، چرا می خواهیم تن به خواری دهیم و یک مترسک بی عرضه و ناز پرورده را بطور موروثی بر تخت
بنشانیم و هر روز و هرشب جلو او دست به سینه بایستیم و اعلیحضرت اعلیحضرت کنیم و تعظیم کنیم ؟ اگر کاری صورت گرفته به دست توانای مردم صورت گرفته، شاه دائما
درحال تفریح و مسافرت بود، روزنامه های آن زمان را مطالعه کنید ببینید محمد رضا شاه چه مدت از عمر سلطنت خودرا به شانزه لیزه و نیویورک و تفریحگاهای خصوصی مثل
رامسر و کیش و سایر جزائر و سایر مکانهای اختصاصی برای عیش و نوش و مسافرتهای بی ثمر رفته است، تنها کسب احترام و سان دیدن و تقویت نبرو ی نظامی شیوه
مملکت داری نیست، دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است دیگر بدرد مردم فهمیده ی ما نمی خورد. وقتی دکتر مصدق نا کارائی شاه را به او گوشزد کرد، بجای تامل و
تغییر رفتارش جکم بر کناری ی وی را صادر کرد چون به شاه گفته بود اعلیحضرتا شما باید سلطنت کنید نه حکومت. حکومت شاهی یعنی خفت و استبداد و واپس گرائی و کاخ
نشینی و در معرض خطر قرار دان تمامیت ارضی ی کشور. امنیت در زمان پهلوی بر قرار بود اما پایدار نبود که اگر انقلاب نشده بود معلوم نبود تا بحال چه بر سر این کشور و
مردم ناراضی رفته بود. اگر امنیت در آن زمان پایدار بود انقلاب نمی شد. امنیت زیر سایه ی رضایتمندی و همیاری مردم تداوم می یابد.
در مورد دوستانی که با اشاره به دوران پهلوی از عشق به استقلال و نفرت از وابستگی به بیگانه میگوند شاید جالب باشد ...
مهدی خزعلی هنگام بازگویی خاطرهٔ دیدارش با محمود حسابی، به نقل از وی مینویسد:
جهت تاسیس دانشگاه تهران با وساطت یکی از دوستان وقت ملاقاتی از وزیر معارف وقت گرفتم، پس از توضیح طرح، وزیر معارف از من پرسید: «دانشگاه بسازید که چه بشود؟» من عرض کردم: «دکتر و مهندسها که برای تحصیل به فرنگ میروند را در مملکت خودمان تربیت کنیم.» و او پاسخ داد: «تربیت دکتر و مهندس برای ما صد سال زود است»! متاثر از کوته فکری وزیر معارف از دفتر وزیر خارج شدم. دوستی که آزردگی مرا دید برای تسلی خاطر گفت: من میتوانم از رضا شاه برایت وقت ملاقات بگیرم. وقت ملاقات با رضا شاه تعیین شد. برای او طرح تاسیس دانشگاه تهران را شرح دادم و شاه پرسید: «که چه شود؟» عرض کردم: به جای آن که جوانان ما به فرنگ بروند، در مملکت خودمان دکتر و مهندس آموزش دهیم و رضا شاه باز پرسید: «که چه شود؟» و عرض کردم: «این جادهها و راهآهن را که آلمانها میسازند، مهندسین خودمان بسازند و...» شاه بسیار استقبال کرد و گفت: بروید طرحتان را بنویسید، به مجلس میگویم رای بدهد! و من از همان شب شروع به نگارش طرح دانشگاه کردم. فردای آن روز از دربار به در خانهام آمدند، تعجب کردم که با من چه کار دارند؛ دیدم یکصد هزار تومان پول فرستادهاند که اعلیحضرت فرمودهاند کارتان را شروع کنید و طرح تان را نیز بنویسید. این همان مبلغ خرید زمین دانشگاه تهران بود و کار ساخت و ساز همزمان با نوشتن طرح آغاز شد.[۴]
پاسخ شما دوست عزیز را با یک مثال بسیار ساده می نویسم بارها این جمله را در رادیو و تلویزیون های داخل ایران شنیده و در روزنامه ها و مجلات و سایت های داخل ایران خوانده ایم که : درآمد ما به ریال هست اما خرج کردن ما به دلار هست! دوستان همین جمله به تنهایی گویای بسیاری از مسائل می باشد که میشود مثنوی صد من کاغذ را برایش نوشت ... اما در گذشته و طبق نظر شورای پول و اعتبار بین المل پول ایران جزو 16 پول معتبر دنیا بود یعنی اینکه از لحاظ پولی و مالی ایران در کنار کشورهای قدرتمند دنیا مثل آمریکا ، فرانسه ، انگلیس و آلمان و ژاپن قرار داشت و طبعا کشوری که پولش صاحب چنان اعتبار و ارزش چهانی باشد به هیچ عنوان وابسته هیچ کشور یا بقول شما نوکر هیچ کشوری نبوده است و همه اینها ناشی از تبلیغات کمونیست ها و دشمنان این سرزمین بوده است