رسته‌ها

دیوان قصاید و غزلیات نظامی گنجوی: با شرح احوال و آثار

دیوان قصاید و غزلیات نظامی گنجوی: با شرح احوال و آثار
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 74 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 74 رای
.
نسخه کامل
این کتاب پیشتر در کتابناک آپلود شده بود اما بخش مربوط به احوال و آثار در آن موجود نبود. این نسخه کامل است.

دیوان قصاید و غزلیات نظامی گنجوی شامل احوال و آثار نظامی در 407 صفحه می باشد. این کتاب با مقدمه وحواشی و فهرست اعلام و تصحیح و مقابله از روی بیست و هشت نسخه چاپی و قدیمی ترین نسخه های خطی موجود در دنیا است که به قلم توانای مرحوم استاد سعید نفیسی تصحیح شده است.
در عرصه نظامی پژوهی در ایران، کارهای استاد سعید نفیسی به عنوان یکی از محققانی که آغازگر این راه بوده، درخور توجه است. نفیسی برای نخستین بار نمونه ای چند از اشعار نظامی را گرد آورد و در همین راستا به نگارش احوال وی پرداخت و با استناد به اشعار خود شاعر نکاتی مبهم را در زندگی و آثار وی روشن کرد. سالها بعد، نیز با جستجو در منابع مختلف، اشعار نظامی را جمع آوری کرد و به تصحیح آن همت گماشت و پژوهشهای قبلی خود را تکمیل کرد.
با بررسی نقد و پژوهشهای نفیسی مشخص می شود که تلاش وی در روشن کردن زندگی نظامی بسیار مؤثر بوده و بابی جدید در عرصه تحقیق در زندگی این حکیم گشوده است، به طوری که تمام کسانی که بعد از آن در احوال نظامی تحقیق کرده اند، از مراجعه به آن بی نیاز نبوده اند.

از اشعار این شاعر بزرگ :
آن ها که دیده اند جمالت به یک نظر
منع ام نمی کنند که مهرت گزیده ام
من کی کنم برون ز دل ، ای دوست مهر تو؟
مهری که در برابر جان پروریده ام
می گوید این حدیث ، نظامی ز سوز دل
روزی مبارکست که روی تو دیده ام
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
407
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
simin
simin
1392/11/09

کتاب‌های مرتبط

مثنوی فتح نامه
مثنوی فتح نامه
4.4 امتیاز
از 146 رای
دیوان سالک قزوینی
دیوان سالک قزوینی
4.3 امتیاز
از 5 رای
پنج آینه
پنج آینه
4.1 امتیاز
از 7 رای
لسان الغیب
لسان الغیب
4.8 امتیاز
از 9 رای
دیوان رفیق اصفهانی
دیوان رفیق اصفهانی
4.6 امتیاز
از 10 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دیوان قصاید و غزلیات نظامی گنجوی: با شرح احوال و آثار

تعداد دیدگاه‌ها:
2
منمونم...از دوستی که این کتاب رو آپلود کرد تشکر می کنم..
:-)
نام بلند آوازه ی نظامی گنجوی بر سریر عالم می درخشد،
انوار ملکوتی قصائد و غزلیاتش دلهای عاشقان را روشن می کند، کور سوی قلب نا امیدان با خواندن اشعارش قوت می گیرد و به ادامه حیات امیدوارشان می سازد که به هستی عشق بورزند و داشته هایشان را قدر بدانند و برای بیشترش به پیش حرکت کنند، حکیم بزرگ نظامی گنجوی عشق و وفا می آموزد، ذلهارا صفا می بخشد، از دلدادگی ها می گوید از رونق بازلر یکدلی و یکرنگی و سلامت نفس می گوید، می گوید که برتر از عشق هیچ چیز نیست و می کوید که هجران و مجزومیتها بیماری است اما عشق مرحم و درمان است، گنجوی از عشق داستانها می گوید، ومی گوید عشق زنذگی و زندگی سزاسر عشق است، که؛ تا عشق هست تا وفا هست تا محبت هست تا جود و سخا هست تا معرفت هست تا دلدادگی هست تا دوست داشتن هست تا تواضع هست تا بی ریایی هست زندگی هم هست و وقتی انسان از آن تهی شد، افتان وخیزان ، نرم نرم به تناسب خالی رگهای خیاتش از خون عشق به رفتگان تا ابد خفته بر زیر خاک و پیوسته به خاک وفراموش شده های ابدی روی خاک خواهد پیوست، عاشق باش، تا هستی عاشق باش تا آخر عمر عاشق باش، عاشق همه ی خلق خدا باش اگر خدا خواهی و عشقت ترا به کمال می رساند اگر دنیا را با انصاف بنگری و خود منصف باشی که اگر چنین عاشق بودی ماندگار میشوی تا انسان هست تو هم هستی ، جسمت نیست اما عشقت نامت را برصفحه ی ناریخ عاشقان خواهد نگاشت، ببین گنجوی چه می گوید ببین ! :
شحنه، کانصاف دهد، دولت میری یابد ... میر چون عادل باشد شه کشور گردد
یاوری کن همه را، تا همه یار تو شوند ... چون همه یار کشی، با تو که یاورگردد؟
لشکرت باید، نان بخش، که آن مور ضعیف ... چون به نان باره بود صاحب لشگر گردد
کرم خون خواره مشو، تا نشوی اندک عمر ... که بسی زی نبود هرکه بسی خور گردد
کرم بادام شو و هرچه خوری باز بر آر ... تا لعاب دهنت بر سرت افسر گردد
آن عمل کن که شود نفس تو چون ساق نبات ... آن نه کین نفس نباتی به صنوبر گردد
کوش تا شهوت خودرا به جوانی شکنی ... کاژدها گردد ماری که معمر گردد
ملک تو رخنه زخون خوردن مظلومان است ... حیض خورشید خورد مه که مجدر گردد
چون تو در بند رهی دانه به انبار بنه ... که گیاهی به یکی خوشه توانگر گردد
وای آن روز که در کشمکش مظلومان ... برسرت هرسر مویی سر خنجر گردد
باتو کس را نبود در دو جهان دو رویی ... همه انصاف تو در شکر تو داور گردد....
باری چنانچه حکیم نظامی به جز این اشعار تکان دهنده و سازنده هیچ غزل و قصیده دیگری نسروده بود باز هم نام بلند آوازه اش بر تارک تاریخ ادب جهان، همچون حافظ و سعدی رحم الله علیهم می درخشید.
اینان آبشخور معرفتشان از چشمه ی زلال الله است
چار چیز است که گر جمع شود در دل سنگ ... لعل و یاقوت شود سنگ بدان خارایی
پاکی طینت و اصل گهر و استعداد ... تربیت کردن مهر از این فلک مینائی
در من این هر سه بود جمع ولیکن باید ... تربیت از تو ، که خورشید جهان آرائی
تلالو تور جاودانه فرهنگ ادب غنی ایران زمین برچهره ی منیر کتابناک گسترده باد
و با تشکر ویژه از سیمین با انتخاب مبارک این کتاب همیشه شکوفا
دیوان قصاید و غزلیات نظامی گنجوی: با شرح احوال و آثار
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک