دانلود رایگان
            اگر عضو نیستید در کمتر از یک دقیقه عضو شوید و کتاب اول خود را رایگان دریافت کنید.
            ورود / ثبتنام
         
        
        
            دانلود بدون معطلی
            این کتاب را بدون نیاز به عضویت، خریداری کنید. پیش از خرید، میتوانید از طریق گزینه مطالعه آنلاین، صفحاتی از کتاب را مشاهده کنید.
            خرید    59,000 تومان
         
     
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ویژه نامه استقلال
وریا غفوری هم این فصل خیلی خوب بازی کرد برای استقلال.
امیدوارم دوستان استقلالی با دقت و تعمق بیشتری به فضای رسانه ای فوتبال نگاه کنند. از طرف یه پرسپولیسی
ناصرخان حجازی بود و نبودش به مردم سود میرسونه روحششاد
بیشترین دلتنگی من اون صحنه ای بود که خبرنگاری به دیدن ناصرخان در بیمارستان رفته بود و برای اولین بار اشک این مرد بزرگ و دیدم و گریه کردم ... حتی بستر بیماری هم او رو بزرگ تر کرده بود ، یاد مصرع معروف مولانا افتادم : هر که او پر دردتر رخ زردتر ....
روحش شاد ....
شاید مثل فضای فیلم های مسعود کیمیایی
اتفاقا ظاهرش برای بازیگری هم خوب بود اما او هیچوقت بازیگر نبود
این سناریوی تکراری مردیست که هیچوقت بازیگر نبود
مثل روزهای بازگشتش به استقلال
سکانس آخر بازی با سایپا بود که لابد باید حتما مثل تمام فیلمهای این ژانر با خنجری از پشت در کمر نقش اول به پایان می رسید
روی زمین سبز واژه ها آنقدر قل میخورند که تغییر ماهیت میدهند
در فوتبال مرگ می شود اخراج
روز بعد گلر اخراجی که متهم ردیف اول بود شده بود تیتر 1
از قول او نوشتند: او اخراج شد
تیتری که شاید سینمایش میشد او مرد
وقتی که آمد انگار تمام استقلالی ها تشنه دیدنش بودند
دریغ از یک دیالوگ ضد او
یک زمزمه کوچک
هرچند که نیمکت استقلال با او هرچه هم نبود با او مردانه و صادقانه و جذاب بود
و او منتظر یک اتفاق تا دوباره نقش اصلیه رول این نیمکت را بازی کند
او می توانست یکی از ماندگار ترین بازیگران تاریخ ایران باشد اما نشد
او می توانست یکی از بهترین بسکتبالیست های تاریخ ایران هم باشد اما نشد
او می توانست حتی بهترین مربی تاریخ ایران هم باشد اما نشد
او مرد شماره 1 تاریخ فوتال ایران و آسیا شد
گرچه برخی این را هم میگویند نشد
در استقلال لفظ اسطوره فقط برازنده ی او هست و بس
راستی او هنوز اسطوره آبیها است
امروز هر جام او پهنه سرد خاک و قلب گرم میلیون ها ایرانیست
او ناصر حجازیست...................................................
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی
ولی با خفت و خواری پی شبنم نمیگردم