رودخانه رویا: شطحیات
نویسنده:
احمد عزیزی
امتیاز دهید
متن زیر بخشی از شطح «در سپیدهدم سماور» است که در کتاب «رودخانه رؤیا» درج شده است:
«بچهها، من مشامم پر از خبرهای سرخی است. این روزها احساس میکنم دستهایم نورانی است و در اعماق قلبم شقایقی خونین میروید. این روزها وقتی از خواب بیدار میشوم تمام رؤیاهای جهان را شهود میکنم. این روزها مشتم پر از گیسوی تخیل است و نبضم مثل ساعت آفتابگردان میزند. نزدیکیهای ظهر به ساحل چشمان تو میآیم و در ماسههای سبز مهربانی دراز میکشم. غروبها به مرتع سرخ لبانت میروم و برههای تشنه بوسه را سیراب میکنم. این روزها همهاش خواب تو را میشنوم و صدای تو را میبینم.
بچهها، من چیزهای تازهای از جهان فهمیدهام. مثلا فهمیدهام که زیبایی یک تبسم وزن دارد و آه، در ماهیتابه آیینه تبخیر میشود. من مساحت معنوی لبخند را به دست آوردهام و لایه نامرئی عشق را در دل ذرات کشف کردهام. من عفونت صهیونیسم را با یک آمپول پنیاسرائیلین درمان میکنم. من کلید قدس را روی رف تاریخ کنار گلدان ظهور پیدا کردهام. من مطمئنم جهان از نو آبیاری خواهد شد. بالاخره همه عاشقان به سزای معشوق خود خواهند رسید و معشوق، خونبهای عاشقان را با لبهای مبارک خود خواهد پرداخت.
بیشتر
«بچهها، من مشامم پر از خبرهای سرخی است. این روزها احساس میکنم دستهایم نورانی است و در اعماق قلبم شقایقی خونین میروید. این روزها وقتی از خواب بیدار میشوم تمام رؤیاهای جهان را شهود میکنم. این روزها مشتم پر از گیسوی تخیل است و نبضم مثل ساعت آفتابگردان میزند. نزدیکیهای ظهر به ساحل چشمان تو میآیم و در ماسههای سبز مهربانی دراز میکشم. غروبها به مرتع سرخ لبانت میروم و برههای تشنه بوسه را سیراب میکنم. این روزها همهاش خواب تو را میشنوم و صدای تو را میبینم.
بچهها، من چیزهای تازهای از جهان فهمیدهام. مثلا فهمیدهام که زیبایی یک تبسم وزن دارد و آه، در ماهیتابه آیینه تبخیر میشود. من مساحت معنوی لبخند را به دست آوردهام و لایه نامرئی عشق را در دل ذرات کشف کردهام. من عفونت صهیونیسم را با یک آمپول پنیاسرائیلین درمان میکنم. من کلید قدس را روی رف تاریخ کنار گلدان ظهور پیدا کردهام. من مطمئنم جهان از نو آبیاری خواهد شد. بالاخره همه عاشقان به سزای معشوق خود خواهند رسید و معشوق، خونبهای عاشقان را با لبهای مبارک خود خواهد پرداخت.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رودخانه رویا: شطحیات