رسته‌ها
میم مثل مینیمال
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 97 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 97 رای
نویسندگان کتابناکی

دراین مجموعه، تلاشی را خواهید دید از کسانی که حتی در اولین تجربه داستان نویسی مینیمال خوش درخشیدند. دوستانی که بی اغراق تلاش کردند تا پس از مجموعه داستان " فلانیها " در دومین حرکت گروهی، اثری شاخص با استانداردهای یک کتاب الکترونیکی عالی به ثمر برسانند .
جا دارد سپاسگزاری کرد و نام آورد از همه کسانیکه بدون اینکه یکدیگر را دیده یا حتی صدای هم را شنیده باشند، برای خلق این کتاب تلاش کردند.

برای نظر سنجی و انتخاب بهترین نویسندگان به آدرس زیر بروید:
http://poll.pollcode.com/6392813

تاریخ پایان نظر سنجی 21 بهمن 1392 خواهد بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
29
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1392/10/01

کتاب‌های مرتبط

غیرت یعنی ..
غیرت یعنی ..
4.9 امتیاز
از 7 رای
نادیا
نادیا
4.3 امتیاز
از 37 رای
جبه خانه
جبه خانه
4.2 امتیاز
از 44 رای
زنی که همیشه هست
زنی که همیشه هست
4.4 امتیاز
از 9 رای
در سرزمین کوچک من
در سرزمین کوچک من
4.4 امتیاز
از 50 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی میم مثل مینیمال

تعداد دیدگاه‌ها:
1188
اگر قدر دانه خردلی ایمان واقعی داشته باشید قادر خواهید بود کوهها را جابه جا کنید........
(عیسی مسیح....عهد جدید)
اگر ایمان داشته باشید آنچه را من انجام داده ام و بسی بیش از آن را قادر خواهید بود........
(عیسی مسیح...عهد جدید)
می دونی چرا با اون عوضی ارتباط داره؟؟؟..........چون اون شبیه توئه!!!
(گذشته.....اصغر فرهادی)
یه چیزایی هست که باید بدونی.............اون زمانی که نبودی من با یه آقایی آشنا شدم.......کنسرت دیشبم با اون رفتم.........دیشب که می خواست بیاد دنبالم یه حسی رو تجربه کردم که مدتها بود تجربه اش نکرده بودم............فقط خواستم بدونی.........
(برف روی کاجها....پیمان معادی)
زن: می بینی این زندگی منه.............یه عمره دروغ شنیدم........گفت دکتره ......لیسانسم نداشت......گفت خونه رو خریدم.....اجاره ای بود.......زن داشت....بچه داشت..........همش دروغ............شما چرا هیچی نمی گین؟؟؟؟؟
مردم:we love you PMC
(شوخی کرد...!مهران مدیری)
محسن گرامی اونی که اومد درسته که "ضد قهرمان "بود.....اما لطفا روشن بفرمایید آدم خوبه بود یا بده؟؟؟؟؟
" ضد قهرمان "
به انتهای رمانم رسیده بودم و قهرمان داستانم مرده بود. هر چه کردم نوشته نمیشد!
تا اینکه تو آمدی!
م.قهاری
مرد در پارک: آقا شنیدین امروز "روز جهانی پرش "است؟؟؟؟
و مرد دوم شروع به پریدن می کند!!!!!
مرد اول: هه هه عجب اسکلی!!!!!
................
سه ساعت بعد..........
همسر مرد اول: چرا نشستی الان سر زدم به شبکه های اجتماعی.....امروز روز جهانی پرش هست!!!!
مرد اول: این شایعه رو خودم درست کردم!!!!
همسر مرد اول: نگاه کن.....ببین همه دارن می پرن!!!! این شایعه است؟؟؟؟!!!!!
مرد اول: ای وای!!! بدو ما هم بریم بپریم!!!!!
..................
و همه شروع به پریدن کردند!!!!!
(شوخی کردم...! مهران مدیری)
خبرنگار: آقا رو می کنین به دوربین میگین " ما همگی باید تلاش کنیم که دروغ این پدیده زشت را از دامن اجتماع بزداییم"
مرد:ما باید همگی سعی کنیم دامنهایمان را بزداییم!!!
خبرنگار: کات!! کات!!! آقا نمی خواد بگی!!!!
مرد: از مسئولین تشکر بکنم؟؟؟!!!!
خبرنگار: نمی خواد آقا!!!!
مرد:مشت محکم بزنم؟؟؟؟!!!!
..................
(شوخی کردم...!! مهران مدیری)
خبرنگار: لطفا نطرتون رو راجع به دروغ این پدیده زشت اجتماعی بفرمایید.....
زن: ما بابای بچه هامون همیشه دروغ میگه....انقده خوبه...لباسش که بوی عطر میده دروغ میگه......شب که دیر میاد دروغ میگه.....موبایلش که زنگ می خوره دروغ میگه....آقا نمی دونید دروغ چقدر مفید و خوبه!!!
خبرنگار: شما آقاتون اینهمه دروغ میگه و شما میگین دروغ خوبه؟؟؟؟!!!!
زن: دروغ نگه خوبه؟؟؟ طلاق بگیرم با 3 تا بچه خوبه؟؟؟ کی خرجی منو میده؟؟؟ بچه ها چی میشن؟؟؟؟.....اصلا مسئولین چرا رسیدگی نمی کنن!!!!
(شوخی کردم...!!! مهران مدیری)
میم مثل مینیمال
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک