صادق هدایت و روانکاوی آثارش
نویسنده:
محمد ابراهیم شریعتمداری
درباره:
هادی صداقت(صادق هدایت)
امتیاز دهید
درباره این کتاب:
انگیزه نویسنده در نگارش این کتاب شناساندن بهتر هدایت و نمایاندن حقیقت و روحیه و افکار او بود. به خصوص که نوشته های درباره او را که تاکنون چاپ کرده اند، نارساگزافه و افراطی یافتم. با آنکه امیدم این بود که به جوابگویی به افتراهایی که به او بسته اند نپردازم و تنها با دید علمی حقیقت را یافته و نشان دهم اگر در مواردی به مقتضای حال و آهنگ گفتار این موضوع احساس بشود، بدون اینکه از کسی نامی رفته باشد، پوزش می طلبم. این کتاب از یک سرآغاز و چهار بخش تشکیل می شود. آنچه که به عنوان سرآغاز یا پیشگفتار آورده شده، از احساس و طرز فکر نویسنده چشم اندازی به خواننده می دهد...
بیشتر
انگیزه نویسنده در نگارش این کتاب شناساندن بهتر هدایت و نمایاندن حقیقت و روحیه و افکار او بود. به خصوص که نوشته های درباره او را که تاکنون چاپ کرده اند، نارساگزافه و افراطی یافتم. با آنکه امیدم این بود که به جوابگویی به افتراهایی که به او بسته اند نپردازم و تنها با دید علمی حقیقت را یافته و نشان دهم اگر در مواردی به مقتضای حال و آهنگ گفتار این موضوع احساس بشود، بدون اینکه از کسی نامی رفته باشد، پوزش می طلبم. این کتاب از یک سرآغاز و چهار بخش تشکیل می شود. آنچه که به عنوان سرآغاز یا پیشگفتار آورده شده، از احساس و طرز فکر نویسنده چشم اندازی به خواننده می دهد...
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/09/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی صادق هدایت و روانکاوی آثارش
صادق هدایت / تخت ابو نصر
هر کس شایستگی دریافت زیبایی را داشته باشد هرگز پیر نخواهد شد
خدابیامرز، از آن آخوندهای بیدین بود. همیشه به ترکی می گفت: ای موسولمان قارداش، سنین ایاقین هارا چاتدی که پخ چخارتمادی؟
یک روز یک شیشه گلابی را به دو روپیه به یک ضعیفه زوار فروخت و گفت: سر آن را محکم نگهدار تا همزادت در نرود. من گفتم: ای بابا، تو دیگر چرا؟
جواب داد: این مردم جنّ دارند، اگر من جنّ آنها را نگیرم، یکی دیگر میگیرد. پس تا مردم خرند، ما هم سوارشان میشویم
صادق هدایت / کاروان اسلام
صادق هدایت / مرگ