جوان خام
نویسنده:
فئودور داستایوفسکی
مترجم:
رضا رضایی
امتیاز دهید
در رمان جوان خام روحی معصوم در نظرم بود که احتمال وحشتناک تباه شدن را حس کرده بود و به « تصادفی بودن » و بی اهمیت بودن خود نفرت می ورزید . نفرتش از روح هنوز پاکی بر می خاست که آگاهانه شرارت را در اندیشه هایش نگه می داشت و در قلبش می پروراند و در رویاهای نا آرام و پنهانی اما گستاخانه اش عذاب می کشید . بالطبع همه چیز را به قدرتش و منطقش و حتی مهمتر به خداوند مربوط می کرد. اینها همه از « نارسی » و « خامی» جامعه بر میخیزند.
بیشتر
تگ:
روسی
دیدگاههای کتاب الکترونیکی جوان خام
دارم حال ميكنم
لطفا کتابهای دیگر گی دو مو پاسان را در سایت بگذارید
کتابهای شما تاثیر گذار