مشت های بسته
نویسنده:
ویلهلم موبری
مترجم:
مسعود مرادی
امتیاز دهید
✔️ رمان حاضر در سال ۱۹۳۰ نوشته شده که شرح حال زارعی زحمتکش، سخت کوش و عائله مند از اهالی اسمولند است. در این رمان شیوه نگرش این کشاورز عبوس به زندگی ترسیم شده است.
مروری بر کتاب:
بعدازظهر یکشنبه ها در مزرعه ای که آدولف مالک آن بود حتی مرغها و گربه خانه هم حس می کردند که آن روز، روز استراحت و آرامش است. گربه خانگی مانند گلوله ای پشمی در محوطه حیاط مزرعه دار غلت می خورد و مرغها و جوجه ها بالها را می گشودند و با پاهایشان دنبال چیزی می گشتند . مثل اینکه بطور غریزی بو می بردند که مزرعه نیمه تعطیل است! حتی دو لنگه در طویله که نیمه باز مانده بود، هرازگاهی با غژاغژی ملایم نیمه بسته میشد و سکوت فضا را می شکست. با این وجود همه می دانستند که مزرعه به حال خود رها نشده و آدولف برای امروز هم کاری انجام داده و برای اولین بار در فصل بهار به چراگاه رفته و کود مورد نیاز را پاشیده است...
بیشتر
مروری بر کتاب:
بعدازظهر یکشنبه ها در مزرعه ای که آدولف مالک آن بود حتی مرغها و گربه خانه هم حس می کردند که آن روز، روز استراحت و آرامش است. گربه خانگی مانند گلوله ای پشمی در محوطه حیاط مزرعه دار غلت می خورد و مرغها و جوجه ها بالها را می گشودند و با پاهایشان دنبال چیزی می گشتند . مثل اینکه بطور غریزی بو می بردند که مزرعه نیمه تعطیل است! حتی دو لنگه در طویله که نیمه باز مانده بود، هرازگاهی با غژاغژی ملایم نیمه بسته میشد و سکوت فضا را می شکست. با این وجود همه می دانستند که مزرعه به حال خود رها نشده و آدولف برای امروز هم کاری انجام داده و برای اولین بار در فصل بهار به چراگاه رفته و کود مورد نیاز را پاشیده است...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مشت های بسته