رسته‌ها
کشکول
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 60 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 60 رای
اسکن شده

کشکول کتابی جُنگ‌مانند از شیخ بهایی شامل شعرها و نثرهای مورد علاقه او است. برخی از این شعرها و نثرها از خود وی و برخی نیز گردآوری او از دیوان‌ها و کتاب‌های مورد علاقه‌اش هستند. مطالب این کتاب، مضامین تاریخی، ادبی، دینی، ریاضی و نجومی و فلسفی و عرفانی دارند. این مطالب اغلب بی‌ هیچ نظم خاصی به دنبال هم آمده‌اند. با این حال این اثر بیش از سایر تالیفات وی خواننده را به ضمیر فکری بهایی نزدیک می‌کند. و کتابی است خواندنی که نام شیخ بهایی را تا ابد برای اهل و اندیشه و ادب زنده نگهمیدارد.

کتابى که در پیش‌رو دارید، ترجمه‌اى از کشکول شیخ بهایى است.


بخشى از این ترجمه که عمدۀ حکایات را دربرمى‌گیرد به تاریخ محرم الحرام  ١٢٢٢  قمرى، در زمان فتحعلى شاه قاجار و به انشاى شیخ محمد قسیم مردوخى از علماى کردستان و املاى شخصى به نام فضل الله بن احمد بیک کردستانى، نگارش یافته است. وى درباره خود چنین مى‌نویسد:
«اما بعد: راقم این حروف خجسته رقم و ناظم این نکات لطافت شبنم، اقلّ عباد الله، فضل الله بن احمد بیک چنین گوید که والد این حقیر بى‌بضاعت، کردستانى و از تقدیرات ایزد سبحانى از انقلابى که به کردستان اردلان روى داده، رشتۀ نظم انعقاد خورد و بزرگ از اهالى آن‌جا گسیخته، هریک به طرف جلاى وطن اختیار نموده، والد کمترین نیز در آن قضیه چنان‌که خود ذکر مى‌کرد، با دل پریشان و دماغ مشوّش به حکم نعم الفرار روى به یکى از بلاد روم آورده، در همان مکان، بار توقّف گشوده، من بندۀ بى‌بضاعت که هنوز از ورطۀ عدم پا به صحراى وجود نهشته بود، در همان بلد متولد [شدم]. . .»
مؤلف دربارۀ ترجمۀ کشکول چنین مى‌نویسد:
«از اتّفاقات، روزى [امان الله خان]کشکول گوهر کان علم و عرفان، سالک طریق معرفت و ایقان، شیخ بهاء الدین عاملى را علیه الرحمة و الغفران که مشتمل بر اقسام علوم و حکایات عجیبه و مطایبات و ظرایف غریبه بود، به نظر دقت ملاحظه نموده، رأى زرّینش بر این قرار گرفت که مترجم شده تا هریک از عالم و جاهل بدون غور و تأمل از آن حکایات و واردات به حظّ کامل بهره‌مند گردند.»
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
750
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
poorfar
poorfar
1392/09/16
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کشکول

تعداد دیدگاه‌ها:
2
سلام بر مهدی موعود (عج
)تا کی به تمنای وصال تو یگانه / اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه ؟
خواهد به سر آید شب هجران تو یا نه؟ / ای تیر غمت را دل عشاق نشانه . . .
جمعی بتو مشغول و تو غایب ز میانه . . .
افسوس که نان پخته,خامان دارند
اسباب تمام , ناتمامان دارند
آنان که به بندگی نمی ارزیدند
امروز کنیزان و غلامان دارند
کشکول
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک